در سال گذشته، موج جديدي از پروژههاي هنري عمومي در سراسر جهان ظاهر شد و جوامع را با هنرهاي نوآورانه درگير کرد. اين آثار عمومي، از نمايش هاي نور مسحورکننده گرفته تا مجسمه هاي برنزي عظيم، منعکس کننده و در حال مقابله با تغيير و عدم اطمينان در دنياي اطراف ما هستند.

به گزارش گالري آنلاين، براي شناخت قدرت ماندگار و ماهيت شگفتانگيز هنر عمومي، شرکت توليد هنر و طراحي UAP ششمين فهرست سالانه خود را از بهترين پروژههاي هنري عمومي سال منتشر کرده است. آثار منتخب امسال توسط پنج متصدي تأثيرگذار انتخاب شدند: پل فاربر، کارگردان و يکي از بنيانگذاران Monument Lab. کريستن ليسي، (مدير گالري اوکلند Toi o Tāmaki)؛ متيو اسراييل، (سرپرست کميسيون Open Arts در Meta متصدي مستقل يانگ زي)؛ سارا کوليکوت، (بنيانگذار Artscape)؛ و ناتاشا اسميت، (مدير موزه UAP و متصدي ارشد Ineke Dane).
در ادامه، فهرست 2021 را با بينش نامزدها در مورد اينکه چه چيزي اين آثار را بسيار جذاب مي کند، ببينيد.
کريستو و ژان کلود، طاق پيروزي پوشيده (1961–2021)

کار پس از مرگ، که طاق نمادين فرانسوي را در 25000 متر مربع پارچه پلي پروپيلن قابل بازيافت نقره اي-آبي و 3000 متر طناب قرمز پيچيده است، مسلماً مهمترين و قابل مشاهده ترين اثر هنري عمومي در سال 2021 بود. اين اثر توجه رسانه هاي سراسر جهان را به خود جلب کرد و بنا به گزارشي شش ميليون بيننده در پاريس داشته است.
اين کار به چند دليل جذاب بود. براي نام بردن از چند مورد ميتوان گفت، اين يک پروژه فوق العاده جاه طلبانه توسط يکي از شناخته شده ترين خالقان هنر عمومي در جهان بود و داستاني عالي داشت. انجام اين اثر از سال 1961 توسط هنرمندان پيش بيني شده بود و کريستو سال گذشته درگذشت (اما تاييد کرده بود که اين اثر پس از مرگ اجرا شود).
آنچه اغلب در بحث درباره آثار کريستو و ژان کلود به چشم نمي آيد، معناي آنها است، و اين با توجه به قوس پيچيده ادامه يافت. بهتر است که تامل کنيم که اين اثر چه چيزي مي تواند پيشنهاد دهد، به خصوص در زمان حال ما. کريستو و ژان کلود در طول دوران حرفهاي خود انگيزههاي کمي براي بستهبندي اشيا ذکر کردند، مانند محروم کردن اشياء روزمره از عملکردشان، حفظ آنها براي آيندگان و پيشنهاد آنها به عنوان هنر. (نمونهاي از آن چيزي است که کريستو در سال 1985 در مورد پيچيدن پونت نوف در پاريس گفت. او توضيح داد، «من ميخواستم آن را از يک شي معماري، به يک شي الهامبخش هنري براي هنرمندان، تغيير دهم.») بنابراين، ممکن است از خود بپرسيم که پيشنهاد چيزي به عنوان يک مفهوم به چه معناست. شيء هنري امروز – 36 سال پس از آن پروژه؛ بعلاوه، بردن يکي از باشکوه ترين بناهاي تاريخي به کساني که در زمان جنگ جان باختند و آن را بپوشانيم، چه معنايي دارد؟»
Wangechi Mutu، "من دارم صحبت مي کنم، آيا شما گوش مي دهيد؟" (2021)

لژيون افتخاري سانفرانسيسکو ميزبان يکي از چشمگيرترين فضاهاي عمومي در موزه سال گذشته بود: چهار مجسمه از نمايشگاه وانگچي موتو به نام «من صحبت ميکني، آيا تو گوش ميکني؟»
اين چهار اثر در حياط ستوندار دراماتيکي که رو به در ورودي موزه است نصب شدهاند. معمولاً مجسمه «متفکر» اثر آگوست رودن به تنهايي در حياط مينشيند و بالاي کساني که در جلوي درب موزه قدم ميزنند و نزديک ميشوند، ظاهر ميشود. با اين حال موتو چهار اثر خود را به نامهاي شاواسانا اول، شاواسانا دوم، تمساح، و ماما ري نصب کرد تا مجسمه «متفکر» را احاطه کند، و با اين کار، رودن را به تصوير کشيد و بينندگان را به تأمل و تجديد نظر در تاريخ هنر، بهويژه مجسمهسازي مدرن ترغيب کرد. به عنوان مثال، رودن – غول مجسمه سازي مدرن – در مقابل موتو، کنيايي، که آثار خود را در کنار او قرار مي دهد، چه مي کند؟ آيا آنها چيزي مشترک دارند؟ و اگر چنين است، چگونه مي توان بين اين دو پيوند ايجاد کرد؟ و رواياتي که درباره کار موتو است – از آفروفوتوريسم، پسا اومانيسم، اسطورهشناسي آفريقاي شرقي، و فمينيسم – چگونه با رودن و روايتهاي مجسمهسازي مدرن در يک سو قرار ميگيرند؟
علاوه بر برانگيختن اين سؤالات تاريخي، مجسمه موتو نيز بسيار زيبا بود، به خصوص ماما ري. اميدواريم که اين قطعه خانه اي دائمي در محيطي پيدا کند که بسياري ديگر بتوانند از آن لذت ببرند. همچنين اميد است که اين چيدمان، ساير مکانهاي هنري را ترغيب کند تا به موتو فضايي براي نصب مجسمههاي عمومي بدهند و او را تشويق کند که حتي بلندپروازانهتر درباره اندازه و مقياس کارش فکر کند.
Reuben Paterson، راهنماي رهبري (2021)

راهنماي رهبري Guide Kaiārahi اثر روبن پترسون Reuben Paterson يک واکا (قايق راني) باشکوه به ارتفاع 10 متر است که از 595 کريستال رنگين کماني ساخته شده است که به صورت عمودي مانند يک فانوس دريايي درخشان از گالري هنري اوکلند از حوض جلويي Toi o Tāmaki بلند مي شود. اين مجسمه پس از قرنطينه طولاني مدت با نمايش خيره کننده اي از نور شکسته شده، مانند کهکشاني از ستاره ها بر فراز ساختمان، از بازديدکنندگان استقبال مي کند. الهامبخش مجسمههاي کريستالي در افسانه مائوري درباره يک واکاي فانتوم که 10 روز قبل از فوران آتشفشاني کوه تاراورا در سال 1886 در درياچه تاراورا ظاهر شد، سرچشمه گرفت. واکاي باشکوه که بر فراز استخر جلوي گالري شناور است، پيمايش به جهانهاي فراتر از دنياي ما و استفاده از ستارگان را براي عبور از اقيانوس آرام تا آئوتاروا پيشنهاد ميکند. علاوه بر اين، در زمان بحران، آسايش و اميد به اوکلند (Tāmaki Makaurau) را فراهم کرده است که ما با نظارت ريتمهاي اجدادي و جهاني، ظرفيت عبور از آشفتگيها، تغييرات عمده و سفرهاي شخصي خود را پيدا ميکنيم.»
Ugo Rondinone، واژگان تنهايي (2014-21)

بازخواني خارقالعاده 2021 از واژگان اصلي آثار هنري تنهايي (2014-21) توسط هنرمند سوئيسي، اوگو روندينون، بهويژه به لحظهاي اشاره ميکند که ما در آن هستيم و گالري هنري اوکلند Toi o Tāmaki را براي بازگشايي آن در سال جاري متحول کرد. اين اثر در دهليز شمالي سر به فلک کشيده، يک نماي رنگين کماني شفاف، نور رنگي را در طبقه اي مي تاباند که در آن جامعه اي از دلقک هاي دست ساز و در مقياس انسان زندگي مي کنند. هرکدام در حالت و احساسي متفاوتي، گذر زمان را در حالي که خورشيد از روي گالري ميگذرد، روزانه تماشا ميکنند. تقريباً براي هر احساسي که در دوران کوويد-19 داشته ايم يک دلقک وجود دارد: تنهايي، بيحوصلگي، کاهش تورم، درونبيني، خستگي و شگفتي.»
Lulwah Al Homoud، آبي بي نهايت (2021)

آثار هنري جذاب و بصري Lulwah Al Homoud در پي تحقيقاتي عميق شکل گرفته است و فلسفه هنر اسلامي و اصول رياضي جهان و خلقت، در قلب آن قرار گرفته شده است.
آبي بي نهايت که به عنوان بخشي از جشنواره سالانه نور، جشنواره اي از تاسيسات نور و هنر عمومي که در چندين مکان در سراسر رياض نمايش داده مي شود، به نمايش گذاشته شد؛ و يک تجربه همه جانبه ارائه کرد و تعداد زيادي از بازديدکنندگان را به خود جذب کرد. با ورود به اين سازه، مخاطب به جهاني قدم گذاشت که در آن شدت صفحه آبي با دقت رياضي انتزاعات خطي مشخص شده است.
در بسياري از آثار هنري الحمود از اين رنگ آبي خاص استفاده شده که به گفته هنرمند، حالتي است که «در آسمان در زمانهاي نماز صبح و غروب خورشيد قابل مشاهده است» و به ما ميگويد که زمين دوباره به سمت خورشيد ميچرخد – شايد همچنين نمادي از اميد در اين چالشها باشد. زمان COVID-19 و جشن نور بر تاريکي. براي من به نظر مي رسد که باعث واکنش هاي دروني شخصي مي شود که همه آنها مثبت هستند. اين چيدمان هنري عمومي مظهر تمرين هنري آل حمود است، بيزمان، اساسي و همهجا.
Multiple Artists, Circa 20:20 (2021)

اثر Circa 20:20 يک برنامه فرهنگ و هنر عمومي ديجيتال است که هر روز در زمان معيني در مکانهاي جهاني، از جمله صفحه نور سيرک پيکادلي لندن، با شناسايي ويژه برنامه اکتبر 2021 با عنوان «از حالا کجا ميرويم؟» نمايش داده ميشود.
اين پروژه که براي نمايش محصول هنري ديجيتال توسط خلاقان و «متفکران» انتخاب شده بود، آثار ارسالي از هنرمندان صاحب سبک و شناخته شده بين المللي مانند Ai Weiwei، Patti Smith و David Hockney را به خود جلب کرد. در دوران دورافتاده اجتماعي ما، اين پروژه هنر، شعر، موسيقي، انديشه عميق و حس ارتباط را براي مخاطبان جهاني به ارمغان آورده است و در عين حال بحث و دسيسه ايجاد کرده است.
در ماه اکتبر، با نزديک شدن به مذاکرات تغييرات آب و هوايي COP26، صفحهها هر شب با ويديوهايي روشن ميشد که پاسخهاي افراد مختلف را نشان ميداد که پس از ارسال پاسخهاي خود به اين سؤال انتخاب شده بودند: «از الان به کجا ميرويم؟» اين پروژه تفسيري را با استفاده از بيان خلاقانه ارائه ميکند، نه در مورد موضوعات روز، بلکه در مورد ارزشهاي ما. بحران هاي دنياي واقعي؛ گذشته، حال و آينده ما.»
Suzanne Brennan Firstenberg، در آمريکا (2021)

در پاييز امسال، در هجوم شيوع نوع دلتاي کوويد-19 در ايالات متحده، در کشوري که با سنگيني غم و اندوه جمعي غيرقابل درک، دست و پنجه نرم مي کند و با تبليغات مخرب ضد بهداشت عمومي مبارزه مي کند، هنرمند Suzanne Brennan Firstenberg، اثر تاريخي خود را در پروژه آمريکا در مرکز خريد ملي در واشنگتن دي سي نصب ميکند. مقدمه: فرستنبرگ و تيمي از همکارانش پرچمهاي سفيد کوچکي را به اندازه کف دست به طور دسته جمعي کاشتند که هر کدام نشان دهنده زندگي از دست رفته در اثر همهگيري کوويد-19 بود. پرچم ها روي سيم هاي نازک قرار گرفتند و با سوراخ کردن زمين، نصب شدند و به نوبه خود چمن شمالي اطراف بناي يادبود واشنگتن را پوشانده بودند.
يک سال قبل، Firstenberg براي اولين بار نسخه قبلي اين پروژه را در منطقه اطراف استاديوم RFK انجام داد، تکراري که گورستان ملي آرلينگتون را در همان نزديکي تجسم کرد. درست همانطور که Firstenberg در تکرار قبلي خود در RFK انجام داده بود، از رهگذران در مرکز خريد ملي دعوت شد تا با نوشتن پيام هايي براي عزيزان و دوستاني که در اثر بيماري همه گير کشته شده اند، پرچم هاي تکي را تقديم کنند. Firstenberg در اجراي اين پروژه در مرکز خريد ملي، صحنه کار خود را ارتقا داد، مقياس و درد بيماري همه گير را در دل هسته نمادين ملت متمرکز کرد و مکان و آرشيو تصاوير لازم براي عزاداري و ارتباط را ايجاد کرد.
مناظر وسيعي از اين تاسيسات را مي توان ديد که قسمت اعظم چمن اطراف بناي يادبود واشنگتن را مي پوشاند و تا پايان اين اجراي موقت به بيش از 700000 پرچم افزايش مي يابد. نصب پرچمها در لبه خيابان Constitution، بين خيابانهاي 15 و 17 شمال غربي، توسط بناهاي تاريخي و موزههاي اطراف، کاخ سفيد و يک بيلبورد بزرگ تيره که هر روز بر روي آن تعداد کشتهشدگان ملي بهروزرساني ميشد، قاب شده بود. اين ويژگي اثر هنري به همان اندازه که لازم بود،به عنوان بخشي از يادبود و بخشي از کيفرخواست، فتوژنيک بود. علاوه بر اين، براي کساني که نصب را از نزديک مي بينند، مي توانند يک بخش کوچک و نوک تيز از پرچم ها را در نزديکي تابلوي اصلي بيابند که تعداد تلفات تجمعي نيوزلند (27) را برجسته مي کند، کشوري که رويکرد سختگيرانه اوليه را براي مقابله با همهگيري، در کنار مجموعهاي از پرچمها که نشان ميدهد اگر ايالات متحده «رويکرد نيوزلند را اتخاذ ميکرد»، تعداد تلفات ميتوانست اين تعداد باشد (1809). اين جزئيات، اين نصب موقت را با چشم اندازهاي ماندگار و چشماندازهاي ديدني، به روشهاي بزرگ و دانهدار پيش برد.
يک روز بعدازظهر در ماه سپتامبر، من دانشآموزانم را از مدرسه هنر و طراحي Corcoran در دانشگاه جورج واشنگتن براي گشت و گذار در مرکز خريد بردم که با بازديد از In America بسته شد. ما رويکرد خود را از پلههاي يادبود لينکلن ترسيم کرديم، جايي که به طور اتفاقي هليکوپترهاي کاخ سفيد را ديديم که منطقه بالاي تأسيسات را محاصره کردند. بعداً فهميديم که رئيس جمهور بايدن بود که از بالا به يادبود نگاه مي کرد. دقايقي بعد، هنگامي که از سطح زمين به سازه نزديک شديم، ايستاديم تا به صداي نسيمي که از ميان درياي پرچم ها عبور مي کرد،صداي کوبيدن و غوغا، هق هق و تسخير گوش کنيم. ما در نهايت از هم جدا شديم، زيرا دانشآموزانم از طريق اين سازه عظيم حرکت کردند. همه ما براي دقايقي همديگر را گم ميکرديم، يادداشت دستنويس روي پرچم خاصي بر روي چشم گير ميافتاد، واکنش بيننده ديگري را احساس ميکرديم. وقتي دوباره همديگر را پيدا کرديم، درست قبل از غروب آفتاب کنار تابلوي بيلبورد، جمع شديم تا مکث کنيم و آنچه را که با هم پشت سر گذاشته بوديم يکجا ببينيم. در آنجا، ما ميتوانستيم عجله و رهايي از غم و اندوه را احساس کنيم و چشمانداز مسئوليتپذيري را مشاهده کرديم.
ميشل برودر، Mothers of Gynecology (2021)

در مونتگومري، آلاباما، يک مايلي از ساختمان کنگره ايالتي، يک بلوک از يادبود ملي ابتکار عدالت برابر براي صلح و عدالت، بناي يادبود (Mothers of Gynecology) اثر ميشل برودر، به عنوان چراغي جديد از حقيقتگويي و تصديق تاريخي است. مجسمه فلزي 15 فوتي که در سپتامبر 2021 تقديم شد، به سه زن سياه پوست – Anarcha، Betsey و Lucy – که توسط دکتر جي. ماريون سيمز، ملقب به «پدر زنان و زايمان» با وجود اعمال وحشتناک و غيرانساني او به بردگي و آزمايش بيرحمانهاي بدون رضايت، مورد آزمايش قرار گرفتند، تجليل ميکند. در شهر نيويورک (جايي که سيمز دفن شده است)، به دنبال يک کمپين مردمي از گروه هايي از جمله پروژه 100 جوانان سياه پوست، مجسمه سيمز توسط شهروندان در سال 2018 برداشته شد. با اين حال، در مونتگومري، شهري که سيمز آزمايش هاي شنيع خود را در آن انجام داد، مجسمه در محوطه ساختمان ايالت باقي مي ماند و طبق قوانين ايالتي که براي محافظت از بناهاي يادبود گمشده کنفدراسيون طراحي شده است، تغيير آن ممنوع است.
Browder اولين بار بيش از دو دهه پيش در مورد Anarcha، Betsey و Lucy در موسسه هنر آتلانتا به عنوان دانشجو مطالعه کرد. همانطور که او به واشنگتن پست يادآوري مي کند، مدت هاست که فکر مي کند: براي تغيير روايت چه کاري ميخواهم انجام دهم؟» Browder، که بيش از تورز را نيز از طريق يک واگن برقي قرمز رنگ با «1619» که در يک طرف کاپوت جلويي آن نقش بسته است، تأسيس و اداره ميکند. رويه داستان سرايي را در شهري تغيير داده است که مدعي جايگاه «مهد کنفدراسيون» و «محل تولد جنبش حقوق مدني است». در طي چندين سال گذشته، با مشورت با هنرمندان متال از جمله چندين نفر که پروژه هايي را براي Burning Man توليد مي کنند، Browder جوشکاري را آغاز کرد و يک آزمايشگاه ساخت و در پشت يک انبار بزرگ متعلق به خانواده نصب کرد که به استوديوي او نيز تبديل شد. در آنجا، او بناي يادبود Mothers of Gynecology را با جمع آوري اشياء فلزي متداول از جمله ابزار پزشکي دور ريخته شده و ابزار جراحي ساخت. مجسمه هاي به دست آمده پيچيده و لايه اي هستند، زيرا حضور و غياب را در جاي خود نشان مي دهند.
Mothers of Gynecology اثر Browder از زمان وقف خود در سپتامبر، به عنوان يک اثر معنادار ديگر براي محاسبه و تجسم مجدد بناهاي تاريخي در مونتگومري و فراتر از آن ظاهر شده است. اين مجسمه روي يک پايه دايرهاي قرار دارد که با آجر در گوشه خيابانهاي ميلدرد و سايره قرار دارد، جايي که Browder، اعضاي خانواده و چندين همکارش پرديس More Up را افتتاح کردهاند- پروژه برجسته نمايشگاه ملي هنر و تاريخ عمومي به عنوان فضايي جامع که در آن هنر، تاريخ و سلامت گرد هم مي آيند و گفتگوهايي پيرامون ميراث برده داري، سلامت مادران و عدالت باروري انجام مي شود.
Zhao Bandi، باغ پاندا | زندگي روي ابرها (2021)

در سال 2021، انجمن اجلاس نقاشي، که توسط Zhao Bandi در سال 2017 سازماندهي شد، دوباره در اينترنت مورد توجه قرار گرفت. او در اين انجمن از هشت نقاش برجسته چيني ديگر دعوت کرد تا بحثي را انجام دهند که خسته کننده و بي هدف به نظر مي رسيد. چهار سال بعد، به نظر مي رسد مردم بالاخره نيت اين هنرمند زيرک را درک کرده اند: زماني که اين نقاشان دور هم جمع شدند، موضوعي که از گفتگوي آنها بيرون آمد، در مورد تداوم و خيانت به نقاشي رئاليستي سوسياليستي چين در شرايط معاصر بود.
همچنين در سال 2021، Zhao Bandi از مجسمه عمومي "باغ پاندا | زندگي روي ابرها"در بنياد فوسون رونمايي کرد. او از منظره شهري شلوغ ترين مکان هاي شانگهاي به عنوان پس زمينه اي براي اين گروه از آثار استفاده کرد. به نظر مي رسد اين اثر به روش هاي قديمي او در استفاده از نمادهاي پاندا باز مي گردد. اما اين مسيري است که سرنخ پنهان در انجمن اجلاس نقاشي را روشن ميکند: چگونه ميتوان با تجربهاي انباشته از نقاشي، يک واقعيت در حال تغيير شديد را مشاهده کرد و اشاره کرد که اين تغيير شديد کجا پايدار است.
Isa Genzken, Rose II (2021)

آثار پيچيده Isa Genzken مملو از آنچه مايکل فريد آن را «تئاترگرايي» مينامد، است. يا بهتر بگوييم اين زمان و مکان است که نقش تعيين کننده اي فراتر از عناصر خود اثر در به ياد ماندني ساختن آثار هنري عمومي او دارد. گل رز غول پيکر که زماني در نيويورک و پاريس وجود داشت، در هنگ کنگ شکوفا مي شود و به همان اندازه به منظره شهري پوشيده از آسمان خراش ها و نياز شهر به مناظر زيبا پاسخ مي دهد. اين بار، بيشتر به صورت محلي، به نظر مي رسد اين يک ژست عاشقانه است که احساسات پاره شده اجتماعي را اصلاح مي کند و يک رابطه قابل اعتماد را بازسازي مي کند. با توجه به زمان و مکان آن، کارکردهاي دوگانه هنر، هم آرامش بخش و هم تحريک کننده، در اين مجسمه با وجود سادگي شکل آن مجسم شده است.
Sanford Biggers، Oracle (2021)

Sanford Biggers در بهار 2021 مرکز راکفلر را با مجسمه يادبود Oracle (7.64 تن برنز ريختهشده ايالات متحده) تصاحب کرد. اين اثر الهامبخش، لحظهاي کليدي در مسير کوويد-19 شهر نيويورک با شروع مجدد بازگشايي، با هواي گرمتر نشاندهنده يک نقطه عطف کليدي پس از يک زمستان طاقتفرسا براي همه نيويورکيها بود. بيش از يک دهه در چشم انداز و برنامه ريزي، با صندوق توليد هنري، Oracle، با ارتفاع 25 فوت، جديدترين در مجموعه مجسمه هاي Biggers "Chimera" است که ماسک هاي آفريقايي و چهره هاي اروپايي را ادغام مي کند. بدن نشسته از معبد باستاني زئوس الهام گرفته شده است، در حالي که سر بر اساس ماسک ها و مجسمه هاي ديگر از فرهنگ هاي مختلف آفريقايي، از جمله هنر لوبا و فرهنگ ماسايي ساخته شده است.
Biggers همچنين ميخواست اين کار در مرکز با صداي آفريقايي کامل شود و در گفتگوي مفهومي با ديگر بناهاي تاريخي در فضاي شهري اطراف که عمدتاً با اسطورهها و نمادهاي غربي صحبت ميکنند صحبت کند. پرچمهاي Biggers، که همبستگي Oracle را تحسين ميکند، الگوهاي آب را به تصوير ميکشد و به تجارت برده آفريقايي در ايالات متحده اشاره دارد. اين اثري است که کنجکاوي بيننده را برمي انگيزد و ضربه اي جدي به جاذبه هاي زيبايي شناسي وارد مي کند. Oracle، از طريق يک کد QR تعاملي، بينندگان را با پاسخ دادن به سؤالاتي که Biggers به عنوان «هوسبازيهاي شاعرانه» توصيف ميکرد، خوشحال ميکند.
اين نيز بگذرد اثر Emeka Ogboh

اين نيز بگزرد اثر Emeka Ogboh يک مداخله تلخ و موقت در داخل و سراسر فرانکفورت بود. لايهبندي پيچيده و خاطرهانگيز از صدا، حرکت، و نصب خاص سازه که فضاي شنيداري و فيزيکي را در سراسر شهر از جولاي تا اکتبر اشغال کرده بود. هنرمند از طريق بخش صوتي آکاپلا (که روي آب از طريق رودخانه مين بر فراز يک قايق حرکت مي کرد و سخنراناني با پارچه هاي بافته شده با اشاره به صنايع دستي ايگبو در خشکي تعريف مي کردند)، مي پرسد: آواز خواندن با هم در جامعه ما به چه معناست، به ويژه در دنيايي همه گير و بحران زده که موسيقي و هنر في نفسه مدت هاست ساکت شده اند؟
کار Ogboh که از طريق آرماتور مفهومي و پيچيده او فراگير شده و برانگيخته شده است، «با تفکر کنوني درباره مهاجرت مردم و دارايي هاي فرهنگي آنها، برابري، مشارکت و هويت با اصل تملک فرهنگي به عنوان راهي براي غلبه بر مرزها مواجه مي شود. او ميگويد که در بالاي اين اثر، اين پرسش سياسي و انساني وجود دارد که چگونه ميخواهيم در آينده با هم زندگي کنيم. سوالي که مستلزم ارزيابي مجدد و آغوشي زيرک و سخاوتمندانه است.
