نقاشي متحرک يکي از پديدههايي است که عمري کوتاه در ايران و جهان دارد.کمي بيش از ۱۰۰ سال از نخستين نمايش انيميشن(پاريس،۱۸۹۲) ميگذرد و با توجه به تعاريف ارائه شده؛ عمر هنر انيميشن مدرن در ايران حدود ۵۰ سال است در حالي که يافتههاي يک پژوهش نشان ميدهد جايگاه هنرمندان ايران باستان در رديف پيشتازان ايده پردازي هاي صنعت تصوير متحرک در جهان هنرهاي نمايشي به شمار ميرود.
به گزارش گالري آنلاين به نقل از ايسنا، در پژوهشي که با موضوع کشف انديشه انيميشن ۱۵۰۰ ساله ايراني در تابلو سنگي "شکار گراز" تاق بستان کرمانشاه انجام شده، اين تابلو سنگي مورد بررسي تحليلي و تفسيري قرار گرفته است.
اين تابلو به طول پنج متر و عرض چهار متر، در بدنه کوهي در ناحيه تاق بستان کرمانشاه کنده کاري شده و متعلق به اواخر دوره امپراتوري ساسانيان است. يافتهها نشان ميدهد که اين تابلو سنگي، ميتواند بهعنوان نمونهاي از ايده انيميشن(پويانمايي) ايراني باشد که تاکنون از نگاه ژرف پژوهشگران داخلي و خارجي غافل مانده است.

اين پژوهش معتقد است:«سابقه هنر انيميشن در جهان به سال ۱۸۹۲ در پاريس برميگردد و پيش از اين در هيچ مقاله، کتاب يا دايرهالمعارفي از وجود انيميشن باستاني اشارهاي مستند نشده است. تنها سند ماندگاري که سابقه انيميشن ۵۰۰۰ ساله ايراني را مطرح کرده و بي هيچ بازتاب جهاني مسکوت مانده، نقاشي متحرک درخت آسوريک(ظرف سفالين) در شهر سوخته زابل ايران است که به گفتوگوي بز با درخت خرما ميپردازد و در پنج فريم متحرک تنظيم شده است.»
به منظور جستوجو پيرامون کشف انديشه انيميشن ۱۵۰۰ ساله ايراني، محمد عارف(دانشيار دانشکده هنر دانشگاه آزاد اسلامي واحد تهران-مرکز) پژوهشي را با تکيه بر روش اسنادي و با استفاده از منابع کتابخانهاي، مطالعات ميداني و فنون آزمايشگاهي در کارگاه انيميشن انجام داده است که در آن به کشف و نشان دادن ايده توالي حرکت تا احتمال انيميشن ۱۵۰۰ ساله ايراني، اهتمام ورزيده است.
اين پژوهش يکي از شاهکارهاي هنرمند ايران باستان را ظرف سفالين نقاشي شده گفتوگوي بز و درخت خرما ميداند که به درخت آسوريک ايراني معروف شده و متعلق به هزاره سوم پيش از زايش عيسي مربوط به شهر سوخته زابل است. نقاشي متحرک اين ظرف در پنج فريم تقسيم شده که به نظر پارهاي از اسطوره شناسان، بز و درخت خرما، نماد آسوري ايراني به نشانه روابط تنگاتنگ دامداري و کشاورزي بوده است.
در ادامه اين پژوهش درباره تابلو "شکار گراز" آمده است:« اين تابلو از عناصر مهمي از جمله داستان، صحنه، اشخاص، ماجرا، موسيقي، بافت، رنگ، حجم، زمان، فضا، ژانر، طرح، نماد، زبان، هدف، کشمکش، آغازه، ميانه و پايانه برخوردار است. در اين نقش برجسته، رابطه انسان با طبيعت از جمله ماهي، اردک، درخت، نيزار، فيل، گراز، آب، باتلاق و فرهنگها(پادشاهان و درباريان و کارگران) به خوبي از ديد هنرمندي ايران شناس و معماريهاي ناب که مورد تاييد شاه بوده، به تصوير کشيده شده است.»
داستان اين تابلو بيانگر اين است که «خسروپرويز، پادشاه ساساني سده پنجم ميلادي، در يک روز معين به همراه ملازمان و زنان رقصنده، نوازندگان، خدمتگزاران، فيلبانان و دستياران خود به قصد شکار به محوطه باتلاقي شکار گراز آمده است. شاه بر قايقي ايستاده و همراهان او در ترکيببندي دقيقي قرار گرفتهاند. هنرمند سنگنگار ساساني، با طرحي نو و البته انسانشناسانه، تابلويي پويا را از تفريح تخصصي شاه و درباريان با گراز و فيل و آب و پرندگان باتلاقي آفريده است.»
نتايج حاصل از اين پژوهش نشان ميدهد:«تابلو سنگي شکار گراز علاوه بر هنر نقالي، روايتگري، حرکت، داستانسرايي نشان ميدهد که هنرمند نگارگر آن ايراني بوده و ايده انيميشن را در پلان اجرايي خود داشته است.»
نتايج اين پژوهش در شماره دو، دوره۲۳ "نشريه هنرهاي زيبا" منتشر شده است.
