لوکوربوزیه؛ معماری که شیوه زندگی ما را دگرگون کرد

بحث برانگیز اما نابغه، اختلاف برانگیز ولی الهام بخش، تاثیر گذاری لوکوربوزیه معمار سوئیسی میانه قرن بیستم حتی امروزه نیز ملموس است.

کیفیت معماری لوکوربوزیه چنان است که تابستان امسال یونسکو با یک تصمیم بی‌سابقه ۱۷ساختمان او در هفت کشور مختلف را در فهرست میراث جهانی ثبت کرد. (در این خبر)

با دیدن هر یک از این ساختمان‌های صاحب سبک او، از ویلاهای سفید با طراحی‌های پیراسته ایکه در دهه‌های ۲۰ و ۳۰ میلادی (مثل ویلای ساووی) و یا مجموعه آپارتمان‌های مسکونی در شهر مارسی به نام اونیته د آبیتاسیون که پس از جنگ جهانی دوم آن را طراحی کرده، تا عبادتگاه رونشان، ساختمان‌هایی که در چاندیگارهند ساخته و یا موزه ملی هنرهای غربی در شهر توکیو مربوط به دهه ۵۰ میلادی، به این نتیجه خواهید رسید که در طراحی و ساخت این ساختمان‌ها انبوهی از خلاقیت‌های عملی و معماری شاعرانه به کار گرفته شده است.

او در سال ۱۸۸۷ در سوئیس متولد شد و نام واقعی‌اش شارل ادوار ژانره بود. هر چند با شغل قلم زنی برای ساعت‌های تزیینی کار را شروع کرد٬ در سن بیست سالگی چندین ساختمان را با الهام از سبک "آرت اند کراف" طراحی کرده و ساخته بود. در آن زمان تحت تاثیر جان راسکین منتقد انگلیسی بود. ولی چند سال بعد در جستجوی منابع الهام هنری جدید راهی سفری طولانی به کشورهای حاشیه دریای مدیترانه شد.

پس از بازگشت از سفر توانست در دفاتر معماری معروف آن زمان در فرانسه و آلمان کار پیدا کند و در سال ۱۹۱۷ به عنوان هنرمند، منتقد و معمار زندگی جدیدی را در شهر پاریس شروع کرد و نام هنری لوکوربوزیه را برای خود برگزید.

با ساختن ویلاهایی در حومه شهر پاریس که طراحی آن از سبک نوپای کوبیسم الهام گرفته بود اعتبار خود را به عنوان معماری نوگرا که سبک ویژه خود را بیان می‌کند تثبیت کرد.

کتاب او که در حقیقت بیانیه‌ای در تشریح و اعلام اصول فکری او بود تحت عنوان "به سوی یک معماری" منتشر شد. او با هیجان سبک جدید خود را توضیح داد که در آن خانه به عنوان "ماشینی برای زندگی" توصیف می‌شود. اصول طراحی که می‌توانند از تازه‌ترین مدلهای اتومبیل‌های مسابقه‌ای و در عین حال معابد کلاسیک الهام بگیرند.

طراحی برای زندگی

لوکوربوزیه که پس از ساختن ویلای ساووی، برجسته‌ترین مورد از ویلاهای سفیدی که در حومه پاریس ساخته بود، بسیار تاثیرگذار شده بود به سرعت از کسانی که از او الهام می‌گرفتند پیش افتاد. زمانی که معماران بریتانیایی و آمریکایی طراحی و ساخت به تقلید از او را آغاز کردند لوکوربوزیه دیدگاه و سبک خود را تغییر داده بود.

از ۱۹۴۵ او شروع کرد به طراحی و ساختن با بتونی که خام و حتی کهنه به نظر می‌رسید، گو اینکه ساختمان‌های جدید او مجسمه بودند. با این روش می‌توانست برای مشتریانی که بودجه چندانی نداشتند ساختمان‌های عظیمی بسازد. او در سالهای آخر عمرش طراحی برای استفاده از سازه‌های فولادی را شروع کرد و با این ماده ساختمانی جدید و سبک طرح های آزمایشی را انجام می‌داد.

با هر ماده‌ای که کار می‌کرد و منظور طرحش هر چه که بود ویلا، بیمارستان، مجموعه‌های مسکونی دولتی، کلیسا و حتی کاخ‌های بزرگ دولتی، لوکوربوزیه هر چه ساخت و طراحی کرد٬ همواره اصیل بود.

نه تنها مبتکر ساختمان‌های قوطی کبریتی بتونی نبود بلکه بیش از هر چیز هنرمندی بود که بهترین و کامل‌ترین عرصه بیان خلاقیت‌هایش هنر معماری بود. طراحی‌هایی که به خاطر عمق خلاقیت و قابلیت‌های ذهنی نهفته در آنها همواره منبع الهام و تقلید سایرین بوده‌اند.

ولی با وجود دفاع یونسکو از آثار لوکوربوزیه و بیش از نیم قرن پس از مرگش او کماکان هنرمند بحث برانگیزی است.

برخی معتقدند او مسئول رواج شیوه‌های ساخت و سازی دست چهارمی مثل برج‌های مسکونی بتونی و در نتیجه انهدام بافت قدیمی مرکز بسیاری از شهرهای بزرگ جهان در دهه های ۵۰ و ۶۰ میلادی است، دورانی که حکومت‌ها و شهرداری‌ها به هر قیمتی به دنبال مدرن سازی شهرهایشان بودند، چه آنهایی که در دوران جنگ جهانی دوم آسیب دیده بودند و چه آنهایی که آسیبی ندیده بودند.

زمخت و بی‌رحم؟

هر کسی که ساختمان‌های بزرگ، ساده و بتونی لوکوربوزیه مثل موزه شهر احمد آباد درهند (۱۹۵۴) که در فهرست یونسکو قرار ندارد را دیده باشد، فقط با مشاهده هماهنگی ساحتمان با محیط طبیعی اطرافش به این نتیجه خواهد رسید که لوکوربوزیه هنرمند بزرگی بود که نمی‌توانست یک ساختمان زشت و زمخت را طراحی کند. با این وجود او به ارتکاب جرائم و گناهانی فراتر از شهرسازی و معماری متهم شده است.

سال گذشته همزمان با پنجاهمین سالمرگش سه کتاب به زبان فرانسوی در تخطئه و زیر سئوال بردن میراث او منتشر شد که ادعا می‌کنند او فرد ضد یهود و فاشیستی بود که به خاطر گرایش‌های ایدئولوژیک به تخریب بافت سنتی شهرهای مهم کمر بسته بود.

با وجودیکه عطش او برای طراحی و ساختن باعث شد با رژیم ویشی فرانسه همکاری کند و هر چند در زمینه سیاست اظهارنظرهای نابخردانه‌ای کرده ولی دیدگاه‌هایش در زمینه شهرسازی بیش از هر موضوع دیگر انتقاد برانگیز بوده‌اند.

به عنوان مثال او در یکی از کتاب‌هایش که در انگلیسی با عنوان "شهر تابناک" ترجمه شده (سال ۱۹۳۵) یکنواحتی کلاسیک بافت قدمی مرکز شهر استکهلم را "بی نظمی هولناک و یکنواختی غمبار" توصیف کرده است.

بخش قدیمی شهر استکهلم که به خاطر بی‌طرفی سوئد در جنگ جهانی دوم سالم مانده بود در دهه‌های پس از جنگ توسط سیاستمداران، شهرسازان و معماران که تحت تاثیر اندیشه‌های لوکوربوزیه بودند، از هم پاشید.

با وجودیکه به سختی می‌توان در تاثیرگذاری عظیم و تا حد زیادی منفی طراحی‌ها و نوشته‌های تند و تیز لوکوربوزیه بر الگوی شهرسازی نسلی از شهرداری‌های عاشق نوگرایی و معماری‌های مخوف محصول آن اغراق کرد ولی با گذشت زمان و مانوس شدن با آثارش معماری او بهبود پیدا می‌کنند.

فارغ از جنبه‌های سیاسی بحث برانگیز، تاثیر گذاری لوکوربوزیه همراه با آثارش که اکنون به فهرست میراث جهانی افزوده شده‌اند، ادامه خواهد یافت. احتمالا او را می‌توان خلاق‌ترین و متعارض‌ترین معمار قرن بیستم تلقی کرد که هنوز هم می‌تواند تقریبا به یک اندازه ما را خشنود، خشمگین، متاثر و گمراه کند.

لوکوربوزیه نقاشی و مجسمه سازی هم می‌کرد. این تابلو را در سال ۱۹۲۰ کشیده، زمانی که هنوز با نام واقعی خود شارل ادوار ژانره کار می‌کرد.

لوکوربوزیه ویلای ساووی را در سالهای ۱۹۲۸ تا ۱۹۳۱ ساخت. نماد نوعی از مدرنیسم بود که بسیاری از جمله ژاک تاتی در فیلم‌های خود به آن حمله کردند.

در سالهای پس از استقلال هند که شهر چاندیگار طراحی و ساخته شد لوکوربوزیه مدتی به عنوان شهر ساز در آن جا کار می‌کرد و بناهایی مثل کاخ مجلس ایالتی را طراحی کرد و ساخت.

منبع:اتود

logo-samandehi