"تو چو مرغ شب خواندی و رفتی"

گزارش مراسم بزرگداشت استاد محمد ابراهیم جعفری در باغ موزه قصر


«تصور نمی کنیم که استاد محمدابراهیم جعفری الان در میان ما نباشند، هر آن منتظریم که استاد در میانه مراسم از لابلای جمعیت سر بیرون بیاورند و یک آوازی بخوانند و شوخی بکنند؛ شاید اگر این اتفاق هم بیفتد ما چندان تعجب نکنیم زیرا که زندگی محمد ابراهیم جعفری در تمام سال هایی که با او بودیم در همین اندازه ما را شگفت زده کرده است. من مطمئن هستم استاد جعفری نمردند و خودشان را به مردن زدند و ما امروز اینجا جمع نشدیم از مرگ و سوگ بگیم بلکه میخواهیم بگوییم چطور می شود زندگی ای داشت سراسر شادمانی و سراسر بزرگی» این جملات منصور ضابطیان، مجری، در ابتدای مراسم یادبود استاد محمد ابراهیم جعفری بود.

به گزارش گالری آنلاین، این مراسم صبح روز جمعه 24 فروردین 1397در محل باغ موزه قصر با حضور حسینعلی ذابحی، آیدین آغداشلو، منوچهر معتبر ، لیلی گلستان،معصومه مظفری، منیژه صحی، بابک اطمینانی، بهنام کامرانی، کیوان عسگری، علیرضا جدی، مهشید گرامی، علی اکبر صادقی، مجید ملانوروزی، شمسی فضل اللهی، رضوان صادق زاده، هادی جمالی، مهدی حسینی، رسول نجفیان، عباس مشهدی زاده، خسرو سینایی و بسیاری دیگر از بزرگان حوزه فرهنگ و هنر برگزار شد.

مسعود محمدی، معمار و برادر همسر استاد محمدابراهیم جعفری، در ابتدای مراسم ضمن سپاس از حضور هنرمندان در مجلس یادبود، بیان کرد: «خاطرات مثل گل و گیاه در فصل های خود می رویند، برخی خاطرات در همه فصل ها گل می دهند، قدردان و سپاسگذار شماییم».

در ادامه مراسم پس از پخش ویدئویی از لحظات شور و شوق زندگی استاد جعفری، خسرو سینایی، فیلمنامه نویس و کارگردان، ضمن بیان تسلیت به تمام حاضرین، گفت: «محمدابراهیم انقدر خاطره برانگیز است که ترجیح می دهم بگویم، کمی دوستانه با محمدابراهیم صحبت کنیم. آنچه می گویم همان چیزی است که خیلی از ما دوست داریم به اوبگوییم: گاهی پذیرفتن واقعیت چه سخت است، اما محمدابراهیم جعفری عزیز باید این واقعیت را بپذیرم که تو چو مرغ شب خواندی و رفتی. این روزها این بیت تو را همه جا تکرار می کنم که در سفر هر کس به مقصد می رسد می ایستد، ولی من نمی خواهم رفتنت را باور کنم، زندگی و ذهن من با رفتن تو چیزی کم دارد».

سینایی در ادامه اظهار داشت:« محمدابراهیم، تو شعر را نمی سرودی بلکه شعر به شکلی غریب از درونت می جوشید که تو با شعر گفتن چه در خط و رنگ و چه در کلام ابراز وجود نمی کردی بلکه شعر و هنر بود که در وجود تو تجسم می یافت. شعر از تو می جوشید و بر زبانت جاری می شد. در کتاب شعر کوچکی که ترانه هایت را چاپ کرده ای، گفته بودی: من از سال های دور، از دوره دبیرستان ترانه می سرودم و خبر نداشتم.

نبوغت در آن بود که ناخواسته شعر چنان زلال و روان از ذهنت جاری می شد که من-که عمری با شعر و شاعری سروکار داشتم- غبطه می خوردم. اشعار اجتماعی ات را جز دوستان نزدیکت کمتر کسی شناخت، اما مطمئنم که از مهترین اشعار اجتماعی زمان ما بود. او عمیقا خودش بود و آثارش بازتابی از آن وجود طناز و ظریف و عمیق».

این کارگردان در پایان صحبت هایش، ابیاتی از استاد را به خانواده ایشان هدیه کرد. این شعر در باب فیلمی از خسرو سینایی در رابطه با گذر عمر و زندگی از زبان محمدابراهیم جعفری سروده شده بود.

«محمدابراهیم جعفری بدون تبعیض مردم را دوست داشت»

در ادامه مراسم پس از قرائت پیام تسلیت غلامحسین نامی که به همراه شعری از استاد جعفری از کانادا ارسال شده بود، شمسی فضل اللهی، هنرمند پیشکسوت، با صدایی ماندگار و دوست داشتنی چند کلامی در یاد استاد جعفری سخن گفت و شگفتی خود را نسبت به اینکه «چطور ممکن است نام و یاد یک انسان همه جا حضور داشته باشد و در عین حال همه دوستش داشته باشند» اظهار داشت و بیان کرد:

«همه دوستش داشتند، چون بد و خوب نکرد، این همان چیزی است که بشریت لازم دارد، دوست داشتن بدون هیچ تبعیضی».

فضل اللهی با اشعاری از استاد صحبت خود را به پایان رساند.

تو را دوست داریم صدایمان را نقاشی کن

دلتنگ تویم دلتنگیمان را نقاشی کن

میگویی در خلایی که نه من تو را میخوانم نه تو مرا میبینی چگونه تو را نقاشی کنم؟

برایم چراغی بیاور

چراغ آنجا هست ، ماه، ستاره، خورشید، همه و همه

و ما را به یاد داشته باش

ما را دوست داشته باش

"دوست گرامی و هنرمندم، محمد ابراهیم جعفری، با ردای محافظی از باد سفر کرد، نسیمی که می وزد و در احاطه اش هستیم آغوش گسترده و بلند او را به ما عرضه میکند. اینجانب با تالم و اندوه تسلیت های صمیمی ام را به خاطر فقدان جسمانی او به خانواده اش، به دوستانم در ایران و به همه هنرمندان و هنردوستان اعلام می کنم" پیام تسلیت هنرمند و موسیقی دان ایتالیایی روبرتو کازیراگی، نقاش و موزیسین و رییس دپارتمان نقاشی آکادمی هنرهای زیبایی در ایتالیا در ادامه مراسم خوانده شد و سپس هنرمند و نویسنده پیشکسوت کشورمان، آیدین آغداشلو با چهره ای آکنده از درد و تالم پشت تریبون جای گرفت.

وی ضمن عرض تسلیت به جامعه هنری ایران و خانواده استاد جعفری، بیان کرد:« نمی شود حضورت را درک کرد بدون اینکه دوستش داشت، من همیشه شگفت زده شدم و فکر میکنم چطور آدمی آمد و رفت، بی هیچ شر و خباثتی، بی هیچ عیب و نقصی. سالهای طولانی او را میشناختم، با هم در یک سال دانشکده رفتیم و بعد از سالها نیز او را می دیدم، با نگاهی که به دنبال کشف واقعیت بود او را از دور و نزدیک می نگریستم، میگویم در تمام این سال ها ذره ای بددلی، ذره ای نادرستی و کج اندیشی در جعفری ندیدم.

نمیدانم، میتوانم شگفتی خودم را منتقل کنم که چطور میشود کسی دوام بیاورد و کج نرود؟

به زندگی اش که نگاه میکنم، می بینم آیا می توان گفت که او به حقش رسید؟ نه نرسید. نقاش خوبی بود.

در هنر پیشگام و پیشتاز بود، تنها به کاغذ اکتفا نکرد، نگاهی کنجکاو داشت. کوشا بود و تظاهر به سعی نمی کرد، جدی بود و جدی نمی گرفت، آدم خشرویی بود».

آغداشلو ضمن بیان اینکه آرزو داشت جعفری با کلام و شعر شیرینش در مراسم او سخن بگوید، سخنان خود را پایان داد.

در ادامه پیام تسلیت شاعر و تهیه کننده موسیقی نروژی و مهسا وحدت، خواننده، توسط مجری برنامه قرائت گردید و رسول نجفیان با ساز خود به روی صحنه رفت و با شعر و آهنگ رسم زمانه بر لطافت مراسم افزود.

حسینعلی ذابحی، نقاش و یکی از دوستان قدیمی محمدابرهیم جعفری ضمن عرض تسلیت، گفت:« استاد دیروز و دوست صمیمی امروز ما درگذشت. ایشان در هنرستان طوری به ما درس می داد که ما چون جوان بودیم، نمی فهمیدیم واقعا چه می گوید و بعدها که من فارغ التحصیل شدم و به خارج از ایران رفتم، فهمیدم که فرنگی ها هم به نوع دیگری همان مساله را می گویند».

ذابحی افزود:« تمام همّ اش این بود که هنر سازگار نیست، تراز بندی و خط کشی نیست؛ آنچه که هنر را بوجود می آورد که بعدها من هم فهمیدم، این است که هنر با برنامه ریزی نیست، چیزی ست که در واقع از جای دیگری میاید که اسمش را خیال می گذاریم؛ خود من هم تعریف می کنم که اگر خیال منحرف شود توهم نام دارد که هردوی اینها در هنر کارساز است. همانطور که در تاریخ دیدیم و همانطور که در اشعار و نقاشی ها و سایر چیزها می بینیم، این توهم یا خیال در هنر کارساز است و معقوله ای به نام زیباشناختی را بوجود می آورد».

این هنرمند در پایان سخنانش گفت:« بعدها من فهمیدم که این مرد چقدر اصرار دارد که باید هر کسی در هر زمینه ای خودش را پیدا بکند. میخواست به دانشجوها بگوید که هنر برنامه ریزی، خط کشی و تراز بندی نیست بلکه از جای دیگری می آید».

در ادامه مراسم لیلی گلستان، هنرمند و مترجم، کیوان عسگری، هنرمند و نقاش به یاد محمدابراهیم جعفری به ایراد سخنان خویش پرداختند.

در ادامه مراسم اسماعیل جعفری، برادر محمدابراهیم جعفری، به روی صحنه رفت و از حضور هنرمندان تشکر کرد و یک دو بیتی از استاد جعفری را خواند:

زندگی یک نوا، یک ترانه آوا ست، یک نگه، یک تبسم و یک ناز

دو کبوتر دو روز در بر هم روز سوم اسیر پنجه باز

در پایان مراسم نیز پرستو رجایی، تهیه کننده کتاب «زندگینامه استاد محمدابراهیم جعفری»- که در دست انتشار است- و آرش بی نیاز از شاگردان استاد چند کلامی به یاد استاد بزرگ سخن راندند و مستند «عبور از نمیدانم» ساخته خسرو سینایی به نمایش درآمد.

logo-samandehi