تحلیلی بر نمود جنسیت زن در مجموعه ی حجم و اینستالیشن نسرین یوسفی

گزارش تصویری نمایشگاه "خویشتن" در گالری سایه


"خویشتن" عنوان نمایشگاه مجموعه ی حجم و اینستالیشن نسرین یوسفی است که از روز جمعه 23 فروزدین ماه در گالری سایه برپا شده است.

نسرین یوسفی متولد شهریور سال ۱۳۵۵، دارای مدرک تحصیلی در رشته گرافیک، و تجربه ی کار در زمینه ی تبلیغات، گرافیک شهری، طراحی صحنه سینما و طراحی دکور های تلویزیونی، و حدود ۱۵ سال تجربه ی کار پژوهشی، ترجمه متون هنری و تدریس در زمینه ی گرافیک و هنر را دارد.

وی در طول چند سال اخیر به طور متمرکز روی هنر چیدمان و مجسمه سازی متمرکز شده، کاری که علاقمندی فراوانی نسبت به آن پیدا کرده است.

یوسفی در توضیح هدف اصلی اش از انتخاب موضوع "خویشتن" و مفهوم آن بیان کرد: برای هر هنرمندی پرداختن به خود و ساخت یک خود نگاره موضوعی تقریبا اجتناب ناپذیر است. هویت فردی هنرمند، ویژگی های متمایز کننده ی او و مساله ی نمایاندن آنها در قالب عناصر تصویری، موضوعی بود که قدم اول آن با شکل گیری یک سلف پرتره ی حجمی آغاز شد و از آنجا با بسط و توسعه ی مفهوم خویشتن مجموعه ی حاضر را گرد هم آورد.
موضوع "خویشتن" در مجموعه ی حاضر تحلیلی بر هویت فردی، تجربیات درونی و تمام آنچه من در قالب نمود جنسیت زن از خود بدست آوردم است. در این روند به سوالاتی برخوردم که یافتن پاسخ مناسب برای آنها دستمایه هایی قوی برای شکل گیری این آثار را در اختیار من گذارد؛ خویشتن حقیقی من کدام ویژگی ها را در بردارد؟ آیا آنچه به عنوان خویشتن و هویت فردی از خود ارائه میدهم برخاسته از درون من است یا تنها نقشی است که ملهم از عوامل بیرونی چون فرهنگ و محیط بر وجود من حک شده است؟ و دیگر اینکه چنین خصائصی انتصابی خویشتن حقیقی مرا رقم زده و یا اینکه مرا از خود حقیقی دور کرده است؟
در ادامه ی جستجو برای یافتن پاسخ مناسب به این سولات، خاطراتی را از دوره های مختلف زندگی بیاد آوردم که پرده از مسائل اثرگذار فراوانی بر من برداشت. تصویر زنانی که تعریف جامعی از زن را در ذهن من بوجود آورد. رنج و درد ها، نابرابری و نادیده انگاشتن شدن این زنان، نفی هویت فردی تک تک آنها آنچنان قدرتمند در ذهن من ظاهر شد که چاره ای جز پرداختن عمیق به آن ندیدم. خویشتن من بخشی ازاین هویت زنانه است. ویژگی های مشترکی که نه محصول کشف و شهود درونی آنان از خود حقیقی شان بود، بلکه نتیجه ی قواعد حاکم اجتماعی و سنت بر آنهاست. در حقیقت خویشتن برای من موضوعی برای بیان هویت فردی نشد، بلکه دستمایه ای شد برای بیان آنچه زن را از هویت انحصاری خود دور میسازد و من هم چیزی جز یک تجربه ی دیگر در این جریان نبوده و نخواهم بود.

وی در رابطه با رویکرد تکنیکی، تعداد و تکنیک آثار توضیح داد: این مجموعه در چهار قالب متفاوت شکل گرفت:
۱- اثر اول یک حجم پلکسی گلاس است که متشکل از ترکیبی از چندین مکعب شیشه ای است که در وجوه آنها حالات مختلفی از چشم خودم با تکنیک خراش اجرا شده است. این اثر که در واقع خودنگاره ی من است که بدلیل شفافیت متریال و تاثیر متنوع نور بر روی آن میتواند بیانگر کیفیات چند بعدی، غیرقابل دسترس و غیر مادی وجود را نمایان کند.
۲- در مجموعه ی دوم، ده سری سردیس فایبر گلاس از پرتره ی خودم را شاهد هستیم که هر یک جداگانه با قطعه ای دست بافته و ظریف ترکیب شده است. هر یک از این احجام که در ساده ترین حالت ارائه شده، بیانگر موضوعی متفاوت از هویت زنانه است و آنچه بافته ام، ویژگی خاص را به حجم ساده شده و بدون هر گونه فاکتور هویتی منتصب میکند.
۳- مورد سوم یک ماسک فایبرگلاس است. این ماسک اگر چه به خودی خود گویای مفهوم درونی خود است ولی در مجموعه ای از عکس ارائه گردید. من پس از طراحی یک لباس خاص ماسک را به صورت زده، پرفورمنسی را اجرا کردم که عکسها در حقیقت بخشی از مستند سازی آن پرفورمنس هستند. حضور من در پس ماسک، موضوعی بود که برای تکمیل لحن بیانی اثر گذارتر بدان نیاز داشتم. سه قاب عکس و خود ماسک مجموعه ای شد تا اثر سوم را شکل دهد.
۴- اثر چهارم چیدمانی از کاشی های سیمانی برجسته است که از روی حالات مختلف دهان خود من مدلسازی و تکثیر شدند. این اثر که فضایی در حدود سه متر در سه متر را اشغال میکند، به گونه ایست که مخاطب در تعاملی مستقیم میبایست بر روی آن حرکت کند. متاثر از لغزشی که در زیر پایش احساس میکند به گونه ای بازخورد حرکت خود را بر روی فرمهای برجسته از دهان احساس کند.

این هنرمند در پاسخ به سوالی مبنی بر اینکه این مجموعه تحت کدام سبک و چه تکنیکی خلق شده و در این جریان از تفکرات کدام شخص یا مکتب متاثر بوده است،گفت: در مدت زمانی که به مطالعه روی هنر مدرن و جریانهای بعد از آن ها پرداختم، بدین نتیجه رسیدم که بواسطه رشد و توسعه بسیار سریع هنر و تنوع در شیوه های اجرایی و بیانی، شاید به سختی بتوان آثار را به سبکی معین نسبت داد، چرا که به نظر من، کار کردن تحت قواعد از پیش تعریف شده ی هر سبک، خود به نوعی به اعمال محدودیت در لحن بیانی منجر میشود، و کار را از شگفتی مورد نیاز هنر روز دنیا دور میسازد. بدین ترتیب حتی اگر در ابتدای کار، سبک معینی به عنوان علاقمندی در ذهن من وجود داشته باشد، تعمدا نادیده گرفته شده، تا شاید لحن آثار کیفیتی شخصی تر و درونی تر به خود بگیرد. من هنرمندان معاصر فراوانی را میشناسم که در حال حاضر در سراسر دنیا مشغول به کار هستند ولی ضرورتا دنباله رو هیچکدام نیستم و شاید بتوان گفت که آنچه شیفته ی آن شده ام بیشتر فلسفه ی کلی هنر پسا پست مدرن است و نه عملکرد خاص یک سبک یا یک هنرمند. با این وجود میتوانم اعتراف کنم که تمرکز ویژه ای روی آثار هنرمندان زن معاصر دنیا دارم. هنرمندانی چون "لوییس بورخس"، "لیندا بنگلیس"، "سارا لوکاس"، " کارول اشنیمن"، "پائولا رگو"، "اوا هس" و ...

یوسفی در پایان در رابطه با علت بکار گیری چنین تنوع تکنیکی در خلق آثارش بیان کرد: در رزومه ی کاری من تنوع فراوانی وجود دارد، تجربه ی بیست و اندی سال کار اجرایی در زمینه های مختلف چون تبلیغات، گرافیک شهری، دکور سازی، طراحی صحنه و لباس سینما و تلویزیون، همکاری های متعدد با متروی تهران در فضاسازی ایستگاه های مترو و غیره، زمینه ساز بدست آوردن تجربیات ارزشمندی در زمینه ی شناخت مواد و متریال شد. در حقیقت این کانسپت کار بود که تعیین کننده ی متریال شد و نه لزوما تسلط به دو یا چند تکنیک اجرایی و استفاده ی صرف از آنها در خلق اثر.

نمایشگاه "خویشتن" تا ۲۸ فروردین ماه ادامه خواهد داشت و علاقمندان جهت بازدید می توانند از ساعت ۱۱ الی ۲۰ به گالری سایه واقع در خیابان کریمخان، خیابان سنایی، خیابان ۱۳، شماره ۲۱ مراجعه نمایند.









logo-samandehi