«جهان فراموش شده» به روایت شهناز زهتاب

هنر قدسی و به تبع آن اسطوره ها در معماری و هنر ایران مرا به خود میخواند


" سعی می کنم تا در نمایشگاه انفرادی خودم را تکرار نکنم و از داشته هایم و جریان جدیدی که به ذهنم می رسد ،به نتیجه برسم و سپس نمایشگاه برگزار کنم. در این صورت است که من رسالتم را نسبت به خودم انجام داده ام." این را شهناز زهتاب هنرمند معاصر کشورمان که روز جمعه ۲۳ آذر ماه ۹۷ مجموعه آثار جدیدش ملهم از هنر قدسی و علم است ، تحت عنوان «جهان فراموش شده» در گالری فرشته به نمایش گذاشت ، در گفتگو با خبرنگار گالری آنلاین مطرح کرد.


در ادامه خواننده ی این گفتگو باشید.

شهناز زهتاب در گفتگو با خبرنگار گالری آنلاین در مورد مجموعه آثار جدیدش که روز جمعه در گالری فرشته به نمایش درآمد توضیح داد:


همانطور که در استیتمنت نمایشگاه نوشته ام، همواره به هنر ایران علاقمند بوده و هستم و روی جنبه های هنر قدسی و هنر شهودی تاکید داشته و مطالعه میکردم , به تبع آن به اسطوره ها و معماری ایران نیز علاقه داشته ام. در این مسیر مطالعه ( من همیشه برای هر پروژه مطالعه دارم ) به مجموعه مقالات علمی ای برخوردم که فرکانس ذرات آب را اندازه گیری کرده بودند و شخصی بنام جان رید دستگاهی به نا م سایماسکوپ را ساخته و با آن این تصاویر را عکاسی و ثبت کرده است ,وقتی من این مقاله را خواندم و تصاویر را نگاه کردم ، متوجه شدم چقدر این تصاویر نزدیک به هنر هندسی و قدسی ما است. از جمله ماندالاها و یا هنر اقوام دیگر که به جنبه های شهودی وقدسی گرایش داشته اند, شبیه هستند.
طبق نظریه فلاسفه و محقیقین زیبایی شناسی همچون سید حسین نصر و بسیاری دیگر .. جنبه های شهودی در هنر قدسی قطعی است و هنرمند از طبیعتگرایی کاملا فاصله گرفته ,این درشرایطی است که این امکانات و ابزار که در شرایط معاصر وجود دارد در گذشته نبوده و امروزه تکنولوژی تا این حد پیشرفت کرده است. بیشتر که مطالعه کردم متوجه شدم که این جنبه های شهودی در آثار هنرمندان‌گذشته شاید از
تحلیل ذهنیتشان ‌نسبت به طبیعت باشد .به هر حال اینگونه شد که در این راستا شروع به کار کردم واین مجموعه آثار شکل گرفت.

وی در ادامه ضمن اشاره بر اینکه در این مجموعه شش تابلو و چهار اثر نقش برجسته به نمایش درآمده در مورد عنوان نمایشگاه "جهان فراموش شده" توضیح داد:
فکر میکنم هرچیزی که به آن اعتقاد داشتیم در حال تغییر است و بدست فراموشی سپرده می شود, جهان فراموش شده همان جهانی است که به آن اعتقاد داشتیم و در حال اضمحلال است .

این هنرمند در پاسخ به سوالی در مورد سبک کارهای این نمایشگاه بیان کرد:

الان دیگر سبک وجود ندارد، ما در دورانی زندگی میکنیم که سبک دیگر معنایی ندارد و آثار میتواند از چند سبک و از چند ویژگی متشکل باشد و حتی در تضاد باشد. اتفاقا این مجموعه کارهای من در ضد و نقیض هستند. بررسی که در جنبه های شهودی و علمی انجام میدهم دو وجه کاملا متضاد است و در کارهایم هم همین موضوع کاملا احساس میشود.

تمام آثار این مجموعه به تجربیات خودم در گذشته و تحقیقات و پژوهشی که میکنم، باز می‌گردد.
طبق گفته های قبلی، زمانی که میخواهم مجموعه ای را شروع کنم ,قطعا قبل ازشروع آن مطالعاتی را انجام می دهم. در واقع آثارم از همان مطالعات شکل می‌گیرند. این روند کاری من است.
من نقاشی نیستم که جلوی بوم بایستم و یک کار را آغاز و به انجام برسانم, حتما باید یک موضوع, یک اندیشه و یک تفکر و حتی یک چرایی برام به وجود بیاید تا دست به کار شوم.

زهتاب در رابطه با اینکه کنکاش در این موضوع و کار روی این مجموعه آثارش ادامه خواهد داشت، گفت:

نمیتوانم جواب دقیقی بدهم. چون ما هرروز با جریانات جدید مواجه می‌شویم که حتی برای زندگی روزمره مان هم نمیتوانیم برنامه ریزی کنیم،چه برسد برای اندیشه و خلق کردن. در واقع همه برمیگردد به اتفاقاتی که در اطراف یک هنرمند یا یک شخص می افتد و بعد تصمیم گیری میشود در نتیجه من نمیتوانم بگویم ایا این مجموعه تمام شده یا ادامه خواهد داشت.
ما در دنیایی هستیم که قطعیتی در آن نیست، چون قطعیتی در این دنیا وجود ندارد. شما باید منعطف باشید و آماده شنیدن هرنوع اتفاق و مسائلی باشید.

من به مسائل علمی خیلی علاقمندم و معتقدم که در قرن بیست و یکم، هنر تحت تاثیر همه وجوه زندگی اعم از علم و سیاست ,اقتصاد وروانشناسی وحتی جامعه شناسی است . باید به عنوان یک انسان آمادگی داشته باشید تا با هر مساله ای روبرو شویم, که تا آن لحظه به آن اعتقادات داشتید با نتایجی که محققین و پژوهشگران از طریق تکنولوژی ثابت کرده و میکنندبا واقعیتی مواجه می شوید که تمام این اعتقادات شما اشتباه بوده ...
سعی میکنم خیلی آدم منعطفی باشم و اتفاقات اطرافم را بپذیرم و تحت تاثیر همان کار میکنم.

وی در پایان افزود:

به عنوان شخصی که به خودش هنرمند میگوید سعی میکنم تا در نمایشگاه انفرادی ,خودم را تکرار نکنم و از داشته هایم و جریان جدیدی که به ذهنم می رسد ,به نتیجه برسم و سپس نمایشگاه برگزار کنم. در این صورت است که رسالتم را نسبت به خودم انجام داده ام و امیدوارم مخاطبین آثارم هم چنین برداشتی داشته باشند و قطعا اگر علاقه ای از سوی مخاطبین برای دیدار آثار باشد ,خوشحال خواهم شد.

استیتمنت نمایشگاه جهان فراموش شده:

"جهان فراموش شده" مجموعه ی اخیری است که با مضمون و محتوای متفاوت از مجموعه های گذشته ام شکل گرفته است. در این دوره نگاهی، هرچند با کوله باری از تجربیات قبل، ولی متاثر از علوم معاصر و تکنولوژی، درهم تنیده و پرداخته شده است .از دیرباز، هنر قدسی و به تبع آن اسطوره ها در معماری و هنر ایران مرا به خود میخواند و همین موجب می شد تا به جنبه های مختلف آن توجه داشته باشم. در این راستا و کنکاش به مطالبی از "تیتوس بوکهارت"،" داریوش شایگان"،" سید حسین نصر" و" کومارا سووامی" و بسیاری دیگر ... برخوردم ؛ که هنر قدسی را بر اساس محسوسات و صورتی ذهنی و یا هنر شهودی معرفی می کردند.

از آن بین "تیتوس بوکهارت" است که هنر مقدس را چنین توضیح می دهد: هنر مقدس مبتنی بر دانش و شناخت صورت هاست ، یا به بیانی دیگر بر آیین رمزی ای که ملازم و در بایست صورت هاست، که این رمز، نشانه ای قراردادی نیست؛ بلکه مظهر صورتی مثالی (archetype) یا خود رمز، به حسب قانونی مربوط به معرفت وجود و هستی شناسی است .

"کومارا سووامی (coomara swami)" در این باب خاطر نشان می سازد، رمز به نوعی عین همان چیزی است که بیان می دارد.

"سید حسین نصر" در این بازه چنین می گوید: تفاوت مهم این است، هنر سنتی که هنر قدسی را هم شامل می شود هرگز از صورت بیرونی طبیعت تقلید نمی کند. بلکه همواره ضد طبیعت گرایی است.

" داریوش شایگان "در کتاب بت های ذهنی، خاطره های ازلی، چنین اظهار می کند: بازسازی فضا در هنر ایران معادل است با تکیه بر اهمیت خیال که در اصل پرتو روح است . او ادامه می دهد که در قالی های بزرگ قرن شانزدهم و نیز در پوشش های کاشی کاری ، این موضوع به صورت چند نوایی سطوح و رنگ های متعدد، متجلی می شود و در شعر شاعری چون حافظ از طریق فضای شاعرانه حالات متقارن و دیالکتیک عشق که همچون حرکت بی طرف روح در طلب محبوب ازلی است، بیان می گردد. در جایی درباره" ماندالا " که گونه ای رمزگونه از هنر قدسی با نقش های هندسی است چنین بیان می کند: وسیله تمرکز نیروهای ذهنی و دماغی است . زیرا رسوخ به ماندالا و نفوذ به مرکز آن به منزله رسوخ به مرکز وجود خودمان است و طواف دور خانه خدا در مراسم حج در اسلام یا طواف معابد هندو و بودایی همین هدف را می رساند. مرکز ماندالا که تصویری قدسی و هندسی است، به مرکز هستی که نقطه اتصال مبدا انسان و مبدا عالم است پیوند میخورد.

تا اینجا آنچه اشاره شد در هنرهای تجسمی بیان و جنبه شهودی هنرمند در هنر است . لیکن حدودا از دو سال پیش با مقاله علمی مواجه شدم که تمام باورهایم به علامت سوالی بدل گردید.

در این مقاله علمی محققان با توجه به علم "سیمیاتیک" که مطالعه اشکال هندسی شده توسط امواج صوتی است با "سایماسکوپ (cymoscope)" که با همکاری "جان رید" ساخته شده است تا اشکال نت های خاص موسیقی را که با ریختن ذرات ریز در مقداری آب ساخته می شوند به نمایش گذارند. بدین مفهوم که با اندازه گیری فراکنس این ذرات در معرض امواج صوتی ، شکل منحصر به فرد و بی نظری پدیدار می شود .( تصویر یک ، دو ، سه)




همانطور که گفتم ، بعد از مطالعه و پیگیری این سلسه مقالات و مقالات مشابه در باب هندسه طبیعی و آشکار ساختن توسط علم ؛ تمام داشته هایم نسبت به مطالعات قبلی در مورد هنر مقدس و هنر شهودی دچار تردید شد.

آیا واقعا هنر شهودی و هنرهای مقدس و سنتی فارغ از صورت بیرونی است و از طبیعت تقلید نمی کند و همواره ضد طبیعت است ؟

آیا هنرمندان پیشین با توجه به اینکه تکنولوژی و ابزار تا این حد پیشرفت نکرده بود حقیقتا از جنبه شهودی به این آثار دست می یافتند و آیا این جنبه های شهودی تحلیل ذهن از طبیعت نبوده؟؟

و در آخر، آیا امروز که علم تا به اینجا پیش رفته؛ دیگر هنر شهودی معنا و مفهومی دارد ؟

نمایشگاه پیش رو حاصل بررسی ، اندیشه ها و ضد و نقیض هایی نسبت به هنر شهودی و طبیعت گرایی است. که امیدوارم مخاطبان هم با چنین رویارویی، این مجموعه آثار را مورد توجه قرار دهند .

شهناز زهتاب

این نمایشگاه تا چهارم دی‌ماه در گالری فرشته واقع در خیابان دکتر شریعتی، پایین‌تر از پل صدر- پلاک ۱۶۷۱ ادامه خواهد داشت.

logo-samandehi