دوازدهمين دوره حراج تهران، حراج هنر معاصر ايران جمعه ۲۷ دي ماه با بيش از ۱۱۵ اثر در محل هتل پارسيان تهران چکش خواهند خورد.

فرايند آفرينش هنر از دوردستهاي تاريخ تا همين آنات، هر جا که آفرينندهاش خلق زيبايي يا زشتيهاي زيبا را هدف قرار داده، نيازمند تيمارداري و حامي و پشتيبان بوده است. مسؤليت اين حمايت، زماني بر دوش شاهزادگان هنرپرور و خانواده اشراف، زماني بر دوش ناشران و دلالان ادبي و هنري و هماکنون در ذمه مجموعهداران هنردوست است. هر قدر ذوق اين گروه وقادتر و سليقه اين صنف از جامعه، آموزش ديدهتر باشد نبوغ هنرمندان واقعي، زودتر و دقيقتر کشف و بروز مييابد. جهتدهي به اين سلايق معدود و محدود در مرتبه اول بر عهده صاحبان گالريها و کيوريتورهاي کارشناس و سخندان است همانها که هنرمندان را به نمايش و فروش آثارشان هدايت ميکنند و مشوق توليد آثاري جديد و درخور هستند. به عبارتي گالريها و مجموعهداران ميتوانند ضمن در نظر گرفتن سليقه مشتريان، برنامهاي هدفمند براي رشد ذوق عمومي داشته باشند. در کنار اين جريان بعضا زلال هنر، هميشه بازار مکارهاي شکل ميگيرد و به برکشيدن برخي ناهنرمندان و گاه جعل آثار قدما يا خودجعلي همت ميگمارد. حراجها اما مديريت نهايي اين چرخه را بر عهده دارند تا آنها که پيشتر سبک شخصي و بازار حداقلي خود را يافتهاند برجستهتر کنند و صد البته چهرههايي جديد را نيز معرفي نمايند تا استعدادهاي نامکشوف و خوشآينده و گاه جامانده در راههاي پرپيچ و خم خريد و فروش آثار هنري در مسير اين جريان قرار گيرند.

حراج تهران با تجربهاي که مديران آن پيشتر از همکاري با حراج کريستيز کسب کرده بودند از سال ۱۳۹۱ (۲۰۱۲ م) آغاز به کار کرد و به حراجيهاي کريستيز (۱۷۶۶) با ۸۵ شعبه در ۴۳ کشور، ساتبيز (۱۷۴۴) با ۹۰ شعبه در ۴۰ کشور ، بونامز (۱۷۹۳) و خانه استکهلم(۱۶۷۴) و دهها حراج ديگر پيوست؛ اين حراج در مدتي کمتر از ده سال نتايج چشمگيري در مقايسه با حراجيهاي ديگر بدست آورده است. يکي از نتايج اجراي مداوم حراج در ايران، تلقين اين حقيقت است که خريد آثار هنري يک عمل لاکچري و غير اقتصادي نيست بلکه ضمن بالا بردن سواد بصري جامعه، زمينه گردش مالي هنرمندان و تمامي گروههاي عمومي درگير اين فرايند را فراهم ميآورد.

تنوع سبک آثار معرفي شده براي حراج دي ماه قابل قبول است چنانکه در اين مجموعه، آثار نقاشي، نقاشيخط، نگارگري، ديجيتالآرت و عکس و مجسمه را در سبکهاي متنوع آبستره، رئاليسم، اکسپرسيونيسم انتزاعي و … شاهد هستيم که در غالب آنها عناصر تصويري سنتي و اسطورهاي ايراني يا شرقي حضور دارند. نويسندگان حراج در مقدمه کاتالوگ اين دوره اشاره کردهاند از آنجا که اين حراج عنوان هنر معاصر ايران را بر پيشاني خود دارد، «آثار هنرمندان نوگرايي که مسير هنري خويش را در راستاي نيل به مدرنيسم ناب و انتزاع مطلق در پيش گرفتند از جمله هنرمندان مهمي چون سهراب سپهري، حسين کاظمي، ناصر عصار، بهجت صدر، محسن وزيري مقدم، مسعود عربشاهي، سيراک ملکونيان، ابوالقلسم سعيدي و غلامحسين نامي در موضوع اين نمايشگاه جاي نميگيرند. اما گروهي ديگر نيز راهکارهايي متفاوت با قواعد هنر مدرن را دنبال کرده و آثاري خلق کردهاند که امروز ميتواند خارج از تجربه مدرنيستي در هنر ايران و در ذيل عنوان کلي هنر معاصر و پسامدرنيستي در هنر به نمايش درآيد.» به نظر ميرسد تعداد آثار نقاشيخط معاصر که تناسب بالايي با اين تعريف هوشمندانه دارند ميتوانست در نمايشگاه بيش از تعداد حاضر باشد.

صاحبان ۱۱۸ اثر حراج پيش رو، متوليدن بين سالهاي ۱۳۰۱ تا ۱۳۶۵ ميباشند و غالبا در قيد حيات هستند. جوانترين شرکتکننده در اين حراج ساناز البرزي است؛ هنرمند گرافيستي که توانسته است با طراحيها يا به تعبيري نقاشيخطهاي مينيمالش، کيفيتهاي بصري درخشاني را از خط کوفي استخراج و خلق کند. ساختار غالب آثار نقاشيخط ارائه شده در حراج دي ماه با تکرار تعدادي موتيف، شکل گرفته و هر کدام هم از حيث اجرا هم از منظر فرمِ، سبکي شخصي و متفاوت با ديگري را آفريدهاند. تعداد نقاشيخطها ۱۴ اثر يعني ۱۲ درصد کل آثار است که نسبت به حراج تيرماه ۲ درصد افزايش داشته است. از ميان صاحبان اين ۱۴ اثر، ۱۰ نفر در حراج قبل حضور نداشتهاند و ۳ نفر براي اولين بار به حراج دعوت شدهاند. از آنجا که تکرار متواتر دعوت افراد يکسان در حراجها تأثير منفي بر تنوع آثار ارائه شده ميگذارد در هر حراج مي-توان تعداد بيشتري از هنرمندان در هر ژانر را به پيشينيان افزود.

هنوز هنر خوشنويسي به صورت مستقل به اين حراج ورود نکرده است شايد يکي از دلايل اين موضوع، پرمخاطب بودن آثار نقاشيخط نسبت به خوشنويسي و فقدان بازار بينالمللي براي اين قبيل آثار سنتي باشد؛ دليل ديگري که ميتوان اقامه نمود وجود جعلهاي فراوان در حوزه خوشنويسي خاصه خوشنويسي قدما ميباشد؛ فروش آثار جعلي در حراجها ميتواند اعتبار حراج را تا حد زيادي خدشهدار نمايد بنابراين نمايش و فروش آثار سنتي نيازمند شکلگيري يک هسته متخصص آثار سنتي در مديريت حراج ميباشد؛ هستهاي که دير يا زود براي گسترش فعاليتهاي بوممحور حراج بايستي شکل بگيرد و زمينه فعال نمودن گردش مالي اين بخش از جامعه و توسعه فعاليتهاي حرفهاي حراج و معرفي بيشتر آثار سنتي و بومي ايراني به بازار جهاني را نيز فراهم نمايد.

حراجهاي مشهور دنيا در سال به دفعات حراج را برگزار ميکنند از جمله حراج خانه استکهلم در شرايط طبيعي، بيش از ۷۵ روز حراجي در سال دارد؛ پس دور از انتظار نيست که حراج تهران دست کم به صورت فصلي، ۴ بار در سال برگزار شود تا تعداد بيشتري از آثار هنرمندان را پوشش دهد.

نکتهاي که در حراجهاي تمام دنيا از جمله ايران حاکم است عدم تطابق ميزان خلاقيت و قيمت، در برخي آثار است؛ توضيح اينکه وقتي آثار برخي هنرمندان شناسنامهدار را با برخي پيشکسوتان مقايسه ميکنيم چه از منظر نوآوري چه قابليتها و تکنيکهاي اجرايي ترجيح دارند اما نام و سابقه پيشکسوتان باعث ميشود که اثرشان با فاصلهاي معنادار نسبت به ديگر هنرمندان به فروش برسد. اين به ظاهر فقدان عدالت اقتصادي اجتنابناپذير است چرا که حراجها با فروش همين آثارِ نام و نشاندار تنفس ميکنند. شايد هم مسير هنر غير از اين نباشد و همين موضوع، انگيزهاي قويتر براي هنرمندان جوانتر باشد تا در جواني متوقف نشوند و مدام در حال شدن و آفرينندگي باشند تا با زحمت به نقطه امروزين پيشکسوتها برسند. صد البته در اين ماجرا بايستي اهميت خلاقيت هنرمندان پيشکسوت و چيزي که بر متن هنر در زمان خود افزودهاند را در نسبت با درجه خلاقيت هنرمندان جوانتر و تحولي که با هنرشان در اين دوره ايجاد کردهاند لحاظ نمود.

نکته ديگري که در قالب سؤال قابل طرح است اينکه آيا هنرمند بايستي مدام آثارش را از حيث فرم، نو به نو کند و چيزي بر قبليها بيافزايد يا وقتي به يک نظام بصري شخصي دست يافت همان را در آثار مختلف بازتوليد کند؟ براي مثال اثر محمد بزرگي هنرمند خوشذوق و تواناي حوزه نقاشيخط -توليدي سال ۱۳۹۶- تکرار فرم همان سه اثري است که در سال ۱۳۹۱ خلق شده و در حراجهاي پيشين با موفقيت به فروش رسيده است. از يک طرف اثر حاضر يک اثر هنري ارزشمند است از طرفي نيز انتظار ميرود بعد از ۵ سال، دست کم از حيث فرم و گشتالت کلي اثر، تفاوتي با آثار قبلي ديده شود. هر چه هست مشخص است که اين هنرمند جوان به يک زبان شخصي در سبک آثارش دست يافته که دروني شخص ايشان است و مخاطبان و مشتريان خاص خود را يافته است و کار اخيرش به تعبيري قند مکرر است.

اگر از حاشيههاي منفي حراج عبور کنيم و شايعات تباني و خريد و فروشهاي غير واقعي را به يک سو نهيم ميتوانيم به مديريت خوب و صحيح حراج تا اين لحظه اذعان کنيم؛ بخشي از اين مديريت قابل قبول، مديون آشنايي مسؤلين حراج با بازار حراج جهاني است و بخشي، مديون پيشينه علمي و پژوهشي نويسندگان و ارزيابهاي حراج.

آثاري که در دوازدهمين دوره حراج تهران به مزايده گذاشته خواهند شد، در روزهاي چهارشنبه 25 و پنجشنبه 26 دي ماه از ساعت 11 الي 21 به نمايش عموم گذاشته ميشوند. قيمت پايه اين آثار از ۱۰ ميليون تومان برآورد شده است و بيشترين قيمت نيز ۳ تا ۴ ميليارد تومان است. اما بيشتر آثار با حدود قيمت پايه ۱۰۰ تا ۵۰۰ ميليون تومان هستند.
