يدالله کابلي هنرمند پيشکسوت خوشنويسي در آيين هفتاد و دومين زادروز خود در خانه هنرمندان ايران گفت: ما هنرمان را مديون مردم هستيم و آنها ولي نعمتان ما و زاينده شور و شوق هر هنري هستند. امروز نام ايران و ايراني اوراق زيادي از فرهنگستان هنر جهان را به خود اختصاص داده است.

به گزارش گالري آنلاين به نقل از روابط عمومي خانه هنرمندان ايران، روز استاد يدالله کابلي هنرمند پيشکسوت خوشنويس به مناسبت هفتاد و دومين سالروز تولد او شامگاه پنجشنبه ۹ دي در سالن شهنار خانه هنرمندان ايران برگزار شد.
در ابتداي اين برنامه آسيه مزيناني معاون فرهنگي هنري خانه هنرمندان ايران که اجراي اين برنامه را نيز برعهده داشت، با بيان مقدمهاي گفت: تولد استاد کابلي روز پنجم دي ماه است اما به دليل اينکه همسرشان در بستر بيماري بودند با کمي تاخير اين مراسم را برگزار کرديم.
مجيد رجبي معمار: گوهر دست نيافتني هنر استاد کابلي به معرفت و روح انسان جلا ميبخشد
مزيناني در ادامه از مجيد رجبي معمار دعوت به سخنراني کرد. مديرعامل خانه هنرمندان ايران با حضور روي سن بيان کرد: بسيار خوشحالم که امروز توفيق اين را داريم که در خدمت هنرمندان عزيز باشيم و تولد چهرهاي درخشان در فرهنگ و هنر ايران را جشن بگيريم. متاسفانه عزيزان زيادي را در ايام کرونا در رشتههاي مختلف هنري از دست داديم. به سفارش خود هنرمندان فقيد در زمان حياتشان مراسم تشييع پيکر بسياري از آنها از مقابل خانه هنرمندان ايران صورت گرفت اما ما بايد تا عزيزانمان در قيد حيات هستند قدرشان را بدانيم و به آنها ارادت خود را عرض کنيم. خوشبختانه با بهبود نسبي اوضاع آرامشي براي پيگيري برنامههاي بزرگداشت هنرمندان فراهم شده است.

وي افزود: در چند سال اخير شوراي هنرهاي تجسمي براي سامان بخشي به کارهاي اين حوزه فعاليت کرده است. در اين شورا به سفارش جميع هنرمندان از نظرات و محضر استاد يدالله کابلي بارها بهره برديم و از ايشان خصوصياتي نظير اخلاق، صفا، صميميت و تواضع بسيار ديديم. استاد کابلي گوهري دست نيافتني در وجود خود دارد که جلايي به معرفت و روح انساني ما ميبخشد. دقت نظر و صبوري و روحيه کار جمعي در ايشان فراوان است. در اين سالها حتي کلمهاي از ايشان را در مذمت ديگران نشنيدم و اين براي خود من الگويي بود. خوشرويي، حسن خلق، آگاهي و سوادشان مثالزدني است. ذهن جوال و قوي و دستي جدي داشتن بر نسخ قديمي و تنظيم و ارائه هنرمندانه در خط شکسته نيز سرآمدشان کرده است. استاد کابلي نمايشگاههاي بسياري در خارج از ايران برگزار کرده و در معرفي هنر خوشنويسي ايران کوشيده است. اميدوارم سايهشان همواره بر سر فرهنگ و هنر باشد و خانه هنرمندان ايران و جامعه هنري از حضورشان همواره بهرهمند شود.
در ادامه فيلم کوتاهي از محمود يارمحمدلو با عنوان «شکسته پيوسته» از خط نويسي استاد پخش شد.
حميدرضا عجمي: سلوک سنت جزيي از زندگي و هنر استاد کابلي است
حميدرضا عجمي هنرمند باسابقه خوشنويسي در ادامه روي سن رفت و درباره يدالله کابلي گفت: شايد ۱۰ سال است منتظرم چند کلمهاي درباره شخصيت يدالله کابلي نه از حيث تخصصي و عاطفي که از منظر عقلي صحبت کنم. من ۳۰ سال است از دوستان آقاي مجيد رجبيمعمار هستم و ۴۰ سال است از بچههاي سپاه خواستم به خانه هنرمندان بيايند و خوشبختانه چند سال است ايشان آمدند و اتفاقات خوبي با حضورشان ايجاد شد و اين قرابت چند سالي است ايجاد شده است. من در هر نظامي هنرمند انقلابي هستم، موضع سياسي دارم اما سياسي نيستم. متاسفانه در ۳۰ سال اخير دچار خفت هنري بوديم. بسياري از هنرمندان ما از دنيا رفتند؛ استاد ابوالفضل چاقوساز يکي از آنهاست که در دنيا نظير ندارد و متاسفانه از ميانمان رفت.
وي افزود: من از شاگردان استاد کابلي هستم و ۴۰ سال با ايشان زندگي کردهام. استادي ايشان صرفا به حرفه و تکنيک نيست. ۲۵ سال گذشته در انجمن خوشنويسان مطرح کردم تا اگر مدرکي ارائه ميشود، بر اساس سلوک هنرمند باشد اما مشکلات خصمانه مانع از رسيدن به نقطههاي تعالي شد. استاد کابلي را همه به خط شکسته ميشناسند اما اگر به سال ۴۸ رجوع کنيم، ميبينيم ايشان در خط نستعليق استادي دارند اما چون خط شکسته بي پناه مانده بود، ايشان به اين رشته مايل شدند. از خودگذشتگي ايشان در خصوص خط شکسته که آن زمان مغفول مانده و تنها متاعي در دست چند نفر بود، نمودي است که در فعاليتهاي امروز ايشان ميبينيم. استاد کابلي براي احياي خط شکسته بود که به سراغ آن رفتند و يک تنه در ۴۰ سال اخير بار خط شکسته را برعهده گرفتند و حقانيت آن را با تربيت شاگردان برجستهشان احيا کردند.
عجمي با ارائه توصيفي از يدالله کابلي خاطر نشان کرد: استاد کابلي از حيث عقلانيت اخلاقمدار هستند. اساسا ما بايد از منظر عقلانيت از بزرگان خود دفاع کنيم. ايشان اخلاق را عقلاني پذيرفته بودند و اخلاق مداري سلوک عرفانيشان بود. تواضع از وجود ايشان است و مودب بودن به دليل پيشهشان نيست بلکه مودب به آداب الهي هستند. متاسفانه در اين سالها در حق بزرگان خود اجحاف کردهايم. اخلاق از محورهاي خوشنويسي سنتي است. سنت نيز يا فرهنگ است يا قسمي از آن و يا فرهنگ است که ذيل سنت تعريف ميشود. سنت امر کهنهاي نيست که امروز آن را قلمداد ميکنيم و کهنهگي تعبير درستي از آن نيست. سنت در خوشنويسي و هنرهاي سنتي سير کمالي از ظاهر به باطن رسيدن است. از خصايص استاد کابلي هنرمند سنتي بودن به معنايي است که عنوان کردم. ايشان از ظاهر هر رخدادي به باطن رسيدهاند و اشرافشان بر اين جريان جاي شگفتي دارد. سلوک جزيي از زندگي استاد کابلي است و در هنر سنتي نيز ما درگير سلوک هستيم تا متد و روش که توام با رياضت است.
عجمي عنوان کرد: بيش از ۵۰۰ سال است خط نستعليق داريم اما يکبار فرصت پيدا نکردهايم دربارهاش صحبت کنيم. همه رياضتها و تجربيات هنرمندان اين رشته مغفول واقع شده است. اگر امروز ادعا ميکنم يک خط يعني خط معلي به خطوط اسلامي اضافه کردهايم اين را ميپرسم که آيا توانستيم به فرزندان خود بگوييم اين تجربهها را از کجا آوردهايم؟! متاسفانه تحول ايجاد شده از سوي استاد کابلي در خط شکسته مغفول مانده است. در دوران مرحوم ميرزاکلهر با اينکه خط ميرعماد غلبه داشت، اما خط ميرزاکلهر پذيرفته شد. همان تحولي را که او در خط نستعليق داشت، استاد کابلي در خط شکسته در روزگار ما ايجاد کردند اما ديده نشد. عدهاي به گزاف فکر کردند ايشان نميتوانند به شيوه قدما بنويسند اما با جلالت و شيدايي خط خود تحولي کاربردي ايجاد کردند.
اين هنرمند همچنين خاطر نشان کرد: استادان ما امروز ذخاير باطني و فرهنگي سرزمين هستند. هنرمندان ارتزاق معنوي خود را از ساحتي قدسي دارند، خوشنويسي نيز وجه قدسي دارد و به واسطه اين وجه ميتواند مخاطب را به عالم مورد نظر خود هدايت کند.
روح الله دلخاني: از پالودگي آثار استاد کابلي نميتوان گذشت
روحالله دلخاني سخنران بعدي اين مراسم بود. وي گفت: نميتوانم خوشحالي خود را از اينکه روزي آرزويم اين بود که دست خط و امضايي از استاد کابلي داشته باشم و حالا توفيق تبريک گفتن سالروز تولدشان را دارم، مخفي کنم. امروز شاهديم با گذشت نيم قرن مشقت و کوشش دلسوزانه در هنر خط شکسته پيشبينيهاي ميرخاني و زعيميها و… به وضوح به ثمر نشسته است و استاد کابلي ستون باليدن خط شکسته است. حقيقت هنر ايشان را نميتوان انکار کرد. امروز تاريخ گواه صادق آن و شاهدي صديق براي آيندگان است. خط شکسته قريب به ۷۰ سال، رو به افول بود تا اينکه اواخر دهه ۴۰ رويدادي شگرف باعث بازپيرايياش با حفظ پايبندي به قدما آغاز شد؛ استاد کابلي مکتبي جديد خلق کرد که نه گذشتگان را فراموش کرد و نه حاضر به کپي کاري محض و تقليد کورکورانه شد.
وي افزود: مکتب معاصر که مزين به نام ايشان است نوآوري و خلاقيتي بديع و حرفي تازه براي آيندگان در ادامه رسالت خط شکسته دارد. واژه سفيدمشق کلمه معجزهآسايي بود که سالها قبل براي اولين بار در تاريخ خوشنويسي در يکي از کلاسهاي آموزشي ايشان شنيدم و بعدها در مسير چاپ کتب و همراهي با ايشان به وضوح آن را در لايههاي آثارشان مشاهده کردم. طراحي و شيوه قلمراني و احساس قطعات ايشان، بداهگي شيدايي با تجربهاي گران از سالها زحمت در کنار سنگاندازيهاي بسيار که کماکان متاسفانه اين سنگاندازيها ادامه دارد. در اينجا جدا از حفظ شاکله اصلي کلمه، واژهها از شانيت و جايگاه برخوردارند و اصل، سيال بودن حروف در صحنه است و کنشي خوديابانه و کنتراستي که به آني بودن زمان حال هنرمند معتقد است.

دلخاني توضيح داد: از پالودگي آثار استاد کابلي نيز نميتوان گذشت. اعتقاد به انسان دوستي و مهرپروري، پاکيزگي روح، محبت و صداقت در بيان نوشتاري کلام از ديگر خصوصيات اخلاق نوشتاري استاد کابلي است که اين صفات مکتبش را از ديگران جدا کرده است؛ نه به اين معنا که خطوط ديگر داراي چنين صفاتي نيست بلکه تا دل پاکيزه نباشد نميتوان خوب نوشت و همه خوشنويسان بر اين امر باور دارند.
وي با بيان اين که سخن گفتن درباره مکتب استاد کابلي و شانيت ايشان براي من بسيار سخت است، ادامه داد: بعد از ۲۰ سال همراهي با استاد به هر کلمهاي که دربارهشان گفتم، معتقدم. استاد کابلي هميشه مشوق کساني هستند که خلاق و نوآورند. در سال ۷۹ يک جمله از استاد کابلي در جمعي شنيدم که در خفقان خط معلي استاد حميدرضا عجمي آن زمان شايد ايشان تنها کسي بودند که از اين خط به عنوان پديده ياد کردند.
حجت الله ايوبي: رنسانس خط شکسته به همت بلند يدالله کابلي آغاز شد
حجت الله ايوبي دبيرکل کميسيون ملي يونسکو-ايران نيز در پيامي ويديويي با تبريک سالروز تولد يدالله کابلي خطاب به او و حاضران در سالن گفت: صحبت کردن از استاد کابلي کار دشواري است. آرزو داشتم در جمع شما بودم اما متاسفم که اين بخت با من امروز يار نبود. زادروز شما براي من بسيار فرخنده است و امروز ايران عزيز به داشتن پشتوانه اين شخصيت بزرگ افتخار ميکند. استاد کابلي در وهله اول مرد اخلاق است و عشق به ايران در دل او ميتپد. او هنرمندي بي مانند است و من به عنوان مخاطب هنر ميگويم که ويژگي منحصر به فردش اين است که هيچ وقت کاري را تکرار نکردهاست.

وي خطاب به اين هنرمند باسابقه گفت: شما بدون استاد، خط شکسته را احيا کردهايد. رنسانس اين خط با همت بلند شما آغاز شد و امروز شاگردان زيادي در گوشه گوشه جهان داريد.
ايوبي افزود: هنر غوغاي دروني هنرمند و راه هنرمند به سمت نور است و کسي که به اين درجه ميرسد، اگر بياني هنري داشته باشد دغدغهاش را با ديگران به زبانهاي گوناگون تقسيم ميکند. هنرمند واقعي به زبان هنر، درونيات خويش را با ديگران به اشتراک ميگذارد؛ هنر يعني خود بودن، جدايي و تفرد و هنرمند واقعي از ديگران جداست اما همزمان به وحدت نيز گرايش دارد.
وي به چاپ کتابش در حوزه جامعه شناسي سياسي پير بورديو به نام «به طعم فرهنگ» اشاره کرد و گفت: بورديو نظرياتي بر دروني بودن هنر دارد. استاد کابلي در همراهي با همسري نازنين و فرهيخته و بزرگان بيان هنر را براي خود دروني کردهاند و در آثارشان نيز اين ويژگي يافت ميشود. به همين دليل حصارها را شکستهاند و ديگران نيز اين تفاوت را درک ميکنند و ديدن آثار استاد هرگز خسته کننده نيست.
محمود سالاري: خانه هنرمندان مسکن و محل سکينه هنرمندان است
محمود سالاري، معاون امور هنري وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي نيز در اين مراسم بيان کرد: از نوجواني اين رشک را داشتم که چطور ميتوان به ضرورت قدسي هنر استاد کابلي رسيد. درباره تکنيک ايشان به وفور ميتوانصحبت کرد. در تاريخ هنر فراوان داشتهايم کساني که به زور رسانه و پول و جناحهاي سياسي تبديل به چهره شدهاند. زماني پشت هر وانت بار بيتي از يک شاعر درج شده بود که حالا هيچ خبري از هيچ کدام نيست زيرا ماندگار نبودند. خيليها در خوشنويسي تکنيکال مينويسند. من در جايگاهي نيستم کهبخواهم درباره هنر استاد کابلي صحبت کنم اما هنر ايشان به واقع هنري الهي است و تجليات آن در روحياتشان است.

وي افزود: من امروز نه به عنوان مقام دولتي بلکه به عنوان يک هنرآموز در اين جمع حضور دارم و خودم و همه هنرمندان را به انصاف در قضاوت توصيه ميکنم. خانه هنرمندان مسکن و محل سکينه هنرمندان است. در خط و شخصيت استاد کابلي نيز اين سکينه وجود دارد و در عمر گرانقدرشان يک نقل ناصواب نميتوان يافت و همين باعث ماندگاريشان است. بسياري از هنرمندان نظير اکبر رادي که من توفيق همراهي شان را داشتم نيز همينطور بودند.
محمد حيدري: هر نکتهاي را بي دريغ منتقل کرد
در ادامه ويدئويي از محمد حيدري شامل پيام تبريک به يدالله کابلي پخش شد.
وي بيان کرد: ۵ دي ماه زادروز استاد کابلي است که تاثيرش بر خط شکسته غيرقابل انکار است؛ بزرگمردي که شاگردي او باعث افتخار من است و نام و چهره عزيز و محبوبي در ميان اهالي هنر و خوشنويسي دارد. امروز صحبت از يدالله کابلي خوانساري است؛ مردي که بيش از ۵ دهه از عمر باعزت خود را صرف احياي خط شکسته کرد و آموزش و انتشار و ترويج اين خط زيبا را مديون او هستيم. امروز استادان بسياري از چشمه فياض و جوشان او بهرهمند شدهاند. من نيز يکي از شاگردان او هستم. بيش از ۴۰ سال با او همنفس و بهرهمند از آموزههايش هستم. در طول اين سالها مهرباني و عطوفت و تلاش براي انتقال همه تجربيات و نوعي از بلندنظري براي اينکه هيچ نکتهاي را نزد خود نگه ندارد و بي دريغ منتقل کند، مثال زدني است. او کلاسهايي برگزار کرد که تا پاسي از شب ادامه داشت و بي دريغ هنرش را تعليم داد. در هر جلسه که به بيش از ۸۰ هنرجو تعليم ميداد قطعات بسيار زيادي از استاد خلق و به گنجينه ما اضافه شد.
وي ادامه داد: هر مجالي براي گفتن از منش و هنر استاد کابلي کم است و بايد ساعتها درباره آثار و تجربيات ايشان صحبت کرد. غير از وجود ارزشمندشان که هنرمندان در سالهايي متمادي و بي وقفه بهره بردهاند، آثاري از ايشان در دسترس است که ميتوان از آنها آموخت. بايد به خودمان بباليم که در عصر و زمانه او حيات داريم.
يدالله کابلي: از هر گوشه کاغذ شروع به نوشتن کردم
در ادامه استاد يدالله کابلي روي سن رفت و گفت: از همه عزيزاني که شرح حالي از زندگي هنري و آموزشي من گفتند، ممنونم و من را دلخوش کردند. سخن از تاريخ است و وقتي سخناني با ريشه از زبان بزرگاني که خود هنرآفرين هستند و در امر تحقيق و سير تطور هنر صاحب خرد ميشنويم برايمان دلپذير است.
وي با خوشامدگويي به همه هنرمندان حاضر در مراسم سالروز تولدش بيان کرد: وجود هنرمنداني که هر يک صاحبدلاني هستند که کوشش بيروني و احساس درونيشان آميخته و همسو با يکديگر است و اتحاد دست و دل دارند، برايم مايه دلگرمي است. در جايي که دل و دست هر دو به موازات يکديگر به کوشش ميرسند، تاثيرات عميق تاريخي و ماندگار باقي ميماند. خوشحالم امروز در خانه هنرمندان ايران که فصل الخطاب عشق است، حضور دارم. ما به اين خانه تعلق خاطر عاشقانه داريم و گاهي حتي اين ميزان از علاقه ما موجب اختلاف با خانوادهمان ميشود؛ گاهي فرزندانم از من گلايهمند هستند که بيش از آنها براي شاگردانم وقت ميگذارم اما من به آنها ميگويم اينها ثمره جان من هستند. فرزنداني که در جاي جاي کشور هميشه کنارشان هستم و حس همدلي و همياري با آنها را هميشه با خودم دارم. نه تنها نسبت به شاگردان مستقيم خود بلکه اين احساس را نسبت به هر آنکه انس و الفتي با هنر دارد، دارم و جالب است که فقط مرتبط با خوشنويسي نيست. زيرا همانقدر به خوشنويسي علاقه دارم که به ساز و شعر و ادب و فرش ايراني و… . من از ۲۱ سالگي در حوزه تبليغات فعال و عاشق آرم سازي بودم و صدها آرم را از سفرهايم با خودم ميآوردم تا بعدها در اختيار داشته باشم.
وي ادامه داد: جامعيت در دنياي هر هنرمند اين است که دلبستگي به ساير هنرها داشته باشد. مانوس بودن با نگارگري هم براي من اينطور بود. معلم من هميشه احساسم بود که در جريان مواجهه با لحظههاي ناب زندگي پديد ميآمد يا فضاي آزاد نقاشيهاي چيني و آن پرواز پرندهها و… در آن نيز اين تاثير را بر من گذاشتند و فکر کردم من هم بايد آزادانه در صفحه حرکت کنم و اينکه گاهي به شوخي ميگفتم ديگر چارپاره چليپا پوسيد و در صفحه هزاران نقطه براي شروع وجود دارد. بنابراين از هر گوشه کاغذ شروع به نوشتن کردم و نتيجهاش شيوهاي بود که امروز مقبوليت يافته و در ادامه شاهد درخشش بيشترش خواهيم بود. از ديگر مواهب زندگي من ياد کردن از هنرمندان بود. از استادم آسيد حسن ميرخاني ياد ميکنم که در اواخر دهه ۴۰ ميديد من تا پايان جلسه سر کلاسش ميماندم و بعد هم او را تا خانه دنبال ميکردم و در همه مسير با من گفت و گو ميکرد. به او ميگفتم پدري ميخواهم که تمام عمر دنبال او حرکت کنم و آسيد با قلم شيرين و دلپذير خود که پل ارتباطي نسل گذشته و جديد بود، آثاري بي نظير در روزگار خود ايجاد کرد.
اين هنرمند باسابقه عنوان کرد: برگزاري اين بزرگداشتها رسم خوبي است. يک روز از استادم خواستم تا برايم دعا کند چراغ راهم کساني باشند که من را در هر زمينهاي تعالي ببخشند و از اين حرف من خوششان آمد، آدرس دارالکتابه را به من دادند و گفتند بايد طي طريق کنم و در مسير خود صداقت داشته باشم. آن روز خوشحال بودم از اينکه خط شکستهاي را به ايشان نشان دادم و توصيه کردند خط شکسته بنويسم و نظرشان برايم وحي منزل بود و از درون ميجوشيدم که بالاخره اجازه بيابم تا اين خط را بنويسم. چند ماهي گذشت و شب عيد تمرين خطي را خدمتشان بردم و سرمشقي شکسته به من دادند که اين بيت حافظ بود: «گويند سنگ لعل شود در مقام صبر… آري شود وليک به خون جگر شود» و اين تذکاري از سويشان بود که من را به خط شکسته پيوند داد و دعايشان اجابت شد.
هنرمندان خورشيدهاي بي غروباند
وي در بخش ديگري از صحبتهايش بيان کرد: بارها حس کردم چقدر خوب است افراد در کوشش هنري خود ارتباط جهاني بيابند و رويکرد هنر ملي خود را در هر جايي جار بزنند. خدا را شکر ميکنم افتخار اين را داشتم در آمريکا و اروپا تنها از هنر ايران صحبت کنم و ماموريت خود را اين ميدانستم تا از هنر مملکتم بگويم نه از خودم؛ زيرا آنقدر سرقلههاي هنر خوشنويسي صاحب نام هستند که ما در روزگار معاصر تلاش ميکنيم حفظ هويت کنيم. استادان هنر ما خورشيدهايي هستند که طلوع کردهاند و غروبي برايشان نيست. چه کسي ميخواهد نام ميرعماد بزرگ را که از هند و مصر شاگرداني هنرش را حفظ کردهاند و امروز با سياستهاي غلط غرب، خوشنويسي را به نام ترکيه ثبت کردهاند، از ياد ببرد؟ در حالي که در آنکارا و ساير شهرهاي ترکيه سايههاي خوشنويسي ايراني مشهود است. اينها را که تاريخ از ياد نميبرد.
کابلي در پايان گفت: ما هنرمان را مديون مردم هستيم و آنها ولي نعمتان ما و زاينده شور و شوق هر هنري هستند. چند سال قبل در روز معرفي «چهرههاي ماندگار» گفتم اين روز را به هرکسي هديه ميکنم که اين شراب مانا را در رگهاي ما ريخته است. امروز اين گردهمايي و حضور نشانه ارج نهادن شما به هنرمندان خودتان است. نام ايراني اوراق زيادي از فرهنگستان هنر جهان را به خود اختصاص داده است.
در پايان اين مراسم آسيه مزيناني با تشکر از مجيد رجبي معمار مديرعامل خانه هنرمندان ايران، کيوان کثيريان مدير روابط عمومي و امور بين الملل خانه هنرمندان ايران و ساير دستاندرکاران برگزاري اين مراسم، از هنرمندان حاضر دعوت کرد تا با حضور روي سن استاد يدالله کابلي را در فوت کردن شمعهاي تولدش همراهي کنند. مجيد رجبي معمار، سيد عباس سجادي، محمد دهقاني، محمود سالاري، کيوان کثيريان و… روي سن رفتند و با ثبت عکسهاي يادگاري هداياي مختلفي از سوي خانه هنرمندان ايران و برخي از هنرمندان به استاد يدالله کابلي اهدا شد. اين هنرمند با اعلام آرزويي گفت: خانه هنرمندان ايران کانون عشق ايران زمين و فضاي دلبستگي همه هنرمندان است. اميدوارم اين خانه هميشه آباد باشد و چشماندازهاي درخشانش براي معرفي فرهنگ و هنر ايران به جهان را تحقق ببخشد.

