
نمايشگاه گروهي نقاشي تحت عنوان حوا از روز جمعه 22 بهمن ماه 95 در گالري ژينوس گشايش يافت.
هنرمندان:
ميترا دارابي، مريم حسني، سولماز حاجي پور، نسترن زارعي، مستانه پوريان، محبوبه درستان
در استيتمنت نمايشگاه آمده است:
اين منم زني در آستانه ي دري که کوبه ندارد به بلنداي بالاي زمان گريسته ،خنديده،رقصيده در شولاي تاريخ وگذشته از آتش بي گناهي و نابرابري ؛ اينک منم ايستاده چون سرو به شادي شيريني شوکت زنانه ام و شکوه شگرف زن بودنم . من نيمي از شمايم شمايان نيمي از من ،من در برابر شما نيستم من خود خود شما هستم بي پيرايه ؛ آنچه آنکه مارا جداي از هم ميخواهد نه منم نه شما آن انديشه پليد بندگي و بردگيست دستان بزرگ تو در دستان مهربان من مهري جاودانه مي آفريند روزگار نيمه من تلخ است وناخوش روزگار تو نيز چندان نه به کام براي داشتن زندگي و زيستن دريچه ي انديشه و آزاي آن به که گشوده باشد تا توان بالندگي و باليدن و بلند شدن فراهم آيد ،به اميد روزي که کبوتر هاي خيالمان بر فراز يگانگي به پرواز درآيند.
رضا هدايت
علاقه مندان به بازديد از اين آثار ميتوانند به آدرس خيابان دکترحسينفاطمي ،ابتداي خيابانوليعصر ،پلاک21 ، طبقه اول ،نگارخانه ژينوس مراجعه نمايند.
کيوريتور نمايشگاه در رابطه باهدف از برگزاري اين رويداد گفت : هدف ما جمع آوري تعداد ي کار با بيان مشترک از دنياي زنانه مان است که هرکس به زعم انديشه و دريچه دنياي خويش ، تجربياتش را به رنگ و بومي بدل کرده و شما را به اين تجربه مشترک دعوت نموده و در اين هم آويزي رنگ ها به نظاره تان مي نشيند .
از آنجايي که نمايشگاهمان گروهي بوده ، در ابتداي کار موضوع ( زن ) را با دوستان مطرح نموده و به اشتراک نظر رسيديم و بنا شد هرکس با توجه به نگاهش به اين گستره ارزشمند ، به بيان تجربيات شخصي اش بپردازد .
سايز کار و تکنيک پردازش اين بيان براي هر شخص آزاد بوده و ماحصل فعاليتهاي گروه آنچه هست که مي بينيد .
از مجموع حداقل 5 کار ارايه شده از هر هنرمند بهترين آثار انتخاب گرديد تا در اين مجموعه به نمايش گذاشته شود .
در تکميل مجموعه به تناسب پيشرفت کارها و سپري شدن زمان و به اشتراک گذاشتن تجربياتمان با همديگر به اين نتايج رسيديم .
تکنيک کارها اکرليک روي بوم و اکرليک روي پارچه است که مجموعه اماده سازي اين مجموعه پنج ماه به طول انجاميد.
وي علت انتخاب عنوان حوا براي اين نمايشگاه را چنين شرح داد:
«حوا»نامي مختصر از معنايي گسترده ، به فراخي آفرينش از آغاز تا انجام بشريت ، وسوسه اي که طوماري گشت از اتفاقات پياپي که نامش زندگي گرديد، تلاطمي از غليان احساسات زنانه مان در پارادوکسي از کليشه هاي جنسيتي که ديرزمانيست احاطه مان کرده ، تاکيدي بر ديرينه بودن اين مخلوق لطيف که لطافتش نبض آفرينش ، تداوم و انجام گرديدو تا لازمان و لامکان محوريت نفسها و فصلهاي بهاري شد .







