ماجراي دزديده شدن سرِ مجسمه “نشسته روي پل”

مجسمه‌هاي شهري در اين سال‌ها همواره دستخوش فراز و نشيب بوده و با حاشيه‌هاي متعددي مواجه شده‌اند؛ از ساخت سرديس‌هاي ناهمگون و نازيبا از چهره‌ها و مفاخر ملي گرفته تا سرقت و تخريب آثار ارزشمند. اکنون جديدترين نمونه از اين حاشيه ها، به سرقت بخشي از اثر حجمي «نشسته روي پل» نصب‌شده در پايتخت برمي‌گردد.

به گزارش گالري آنلاين به نقل از ايسنا، جانمايي مجسمه‌هايي شهري از قواعد مختلفي تبعيت مي‌کند که بنا بر ايده و تفکري که پشت پرده ساخت اثر وجود دارد، به صورت دائم يا موقت در محل تعيين‌شده نصب مي‌شود.

پس از نصب آثار حجمي شهري، لازم است که شهرداري منطقه از آنها در برابر عوامل مختلفي مانند تغييرات آب‌ و هوايي، آلودگي، آسيب و يا سرقت نگهداري کند اما با اين حال بارها ديده‌ايم اين آثار که بخشي از سرمايه مادي و معنوي شهر به حساب مي‌آيند، دست‌خوش ناملايمات متعددي مي‌شوند که اگر خوش‌شانس باشند و ماجرا به تخريب جزئي ختم شود اصلاح‌پذير است و در غير اين‌صورت اگر در حد سرقت بخش عمده‌اي از مجسمه باشد، شايد هيچگاه به حالت نخست بازنگردد!

مجسمه يکي از المان‌هاي مهم در زيباسازي شهري به شمار مي‌رود و گاه حکم شناسنامه را براي يک منطقه دارد؛ اثري که با حضورش مي‌تواند نقش مهمي در فرهنگ‌سازي و چيدمان فضاي شهري داشته باشد. ولي به نظر مي‌رسد سازمان‌هايي که مسووليت نگهداري از اين آثار را برعهده دارند، گاه با وجود ادعاهايي که درباره نصب دوربين و يا قرار دادن نگهبان براي حفظ اين آثار مطرح مي‌شود، از قافله عقب مي‌مانند و در نتيجه يا خود مجسمه و يا بخشي از آن بسته به ارزش متريالي که در اثر به کار رفته است و يا به لحاظ ارزش هنري به سرقت مي‌رود.

البته همين امر موجب شده تا سازمان زيباسازي شهري از يک مقطع زماني به بعد تصميم بگيرد که آثاري از جنس فايبرگلاس بسازد تا سارقان بسته به جنس اثر براي سرقت آن وسوسه نشوند که البته اين قبيل کارها هم عمر کوتاه‌تري دارند و خصوصا در برابر آتش چندان مقام نيستند؛ با اين همه هستند هنوز آثاري قديمي که با فلزهاي گرانبها ساخته شده و مي‌شوند و البته بعضا مورد دستبرد قرار مي‌گيرند.

اکنون جديدترين نمونه سرقت آثار حجمي شهري به اثر «نشسته روي پل» از شبنم محمدي‌زاده برمي‌گردد.

اثر «نشسته روي پل» به علت نوع متريالش که از جنس برنز است، از ارزش مادي بالايي برخوردار است که همين امر اثر را به سوژه مناسبي براي سارقان بدل مي‌سازد. با اين حال گويا از اين مجسمه که روي مسيل خيابان شهيد مجتبايي (سيمرغ) در سيدخندان نصب شده بود، حفاظت خاصي صورت نمي گرفت و همين امر کار را براي سارقان راحت ساخته بود.

ماجراي سرقت اين اثر بنا بر تاييد سازمان زيباسازي شهري، اين‌گونه است که چند روز پيش سر اين مجسمه از تن جدا مي شود و بعدا بر اساس نامه‌نگاري‌هايي که صورت مي‌گيرد، قرار بر پيگيري ماجراي سرقت بخشي از اثر مي‌شود که در همين راستا شهرداري منطقه اين مجسمه را از محل نصب جابه‌جا مي‌کند.

در پي سرقت بخشي از اين اثر، تصميم گرفتيم تماسي داشته باشيم با سازنده آن تا نظر او را هم جويا شويم.

شبنم محمدي‌زاده درباره سرقت اثر خود اينطور مي‌گويد: «اخيرا از طريق دوستان مطلع شدم که مجسمه تخريب شده است. از علت و انگيزه اين اتفاق اطلاعي ندارم و تحليل خاصي هم نمي‌توانم ارائه دهم تا توسط سازمان زيباسازي تحقيقات لازم انجام بپذيرد و علت آن روشن شود.»

اين هنرمند همچنين درباره مجسمه «نشسته روي پل» توضيح مي‌دهد: «اين اثر که منتخب فراخوان سازمان زيباسازي در سال ۱۳۸۷ است، به سفارش سازمان زيباسازي شهرداري تهران ساخته شده است.»

او درباره ايده ساخت اين اثر مي‌گويد: «نشستن روي پل به معناي قرار گرفتن در موقعيتي برزخي يا مياني است. اين موقعيت مي‌تواند بين دو دنيا، دو واقعيت، دو حالت يا دو انتخاب متضاد باشد. شخصي که روي پل نشسته است، به نوعي در حال عبور بين دو واقعيت يا دو حالت است و به مواجهه با انتخاب‌ها و تصميم‌گيري‌هاي مهم مي‌پردازد. طرف ديگر، پل نمادي از ارتباط بين جهان مادي و جهان غيبي، زمين و آسمان، زمان حال، گذشته و آينده است. در اين صورت، نشستن روي پل مي‌تواند به معناي تجربه لحظاتي برزخي باشد که شخص در آن به طور همزمان در دو جهان و دو واقعيت حضور دارد.»

اکنون که سر مجسمه «نشسته روي پل» به سرقت رفته است، هنوز مشخص نيست که متوليان امر چه برنامه‌اي براي اين اثر داشته باشد؛ با توجه به اينکه امکان پيدا شدن بخش سرقت شده اثر دور از ذهن به نظر مي رسد؛ همان طور که پيشتر در سال ۹۸ پس از سرقت مجسمه قيصر امين پور، مجتبي موسوي، معاون وقت فرهنگي و هنرهاي شهري سازمان زيباسازي شهر تهران گفته بود که «اميدي به پيدا شدن مجسمه نيست، چراکه مجسمه‌هاي برنزي دزديده‌شده به‌سرعت آب مي‌شوند.»

از مجسمه «نشسته روي پل» هم که بگذريم، اگر بخواهيم نگاهي به تاريخچه سرقت آثار مجسمه سازي شهري داشته باشيم، بايد به آذرماه سال ۱۳۸۷ برگرديم که با اعلام خبر سرقت تعدادي از مجسمه‌هاي پايتخت، تهديدي به نام دزديده شدن اين آثار، به شکلي جدي‌تر از قبل نمايان شد؛ مجسمه‌هايي که بسياري از آنها پس از ناپديد شدن، هيچگاه سرنوشتشان مشخص نشد.

تا ارديبهشت ۱۳۸۹ تعداد مجسمه‌هاي دزديده‌شده به ۱۲ مورد رسيد؛ مجسمه‌هايي که وزن برخي از آن‌ها حدود ۷۰۰ کيلوگرم بود و با توجه به حجم و وزن اينگونه آثار، عمدتا اين سوال ايجاد مي‌شد که سارقان چگونه مي‌توانند بدون جلب توجه و به راحتي چنين آثاري را از جا کنده و جابه‌جا کنند؟!

در ۲۱ ارديبهشت‌ماه سال ۸۹ خبري به نقل از سازمان زيباسازي شهرداري منتشر شد مبني بر اينکه از مجموع مجسمه‌هاي دزديده شده، چهار مجسمه شامل سرديس نواب صفوي، سرديس دانته، مجسمه ابوسعيد ابوالخير و سرديس اقبال لاهوري براي بازسازي يا اصلاح جمع‌آوري‌ شده‌اند اما دو روز بعد سخنگوي شهرداري تهران با تکذيب اين خبر، آن را «بازي با افکار عمومي» عنوان کرد.

مجسمه ستارخان اثري از شهريار ضرابي واقع در خيابان ستارخان، مجسمه باقرخان از شهريار ضرابي واقع در خيابان شهرآرا، مجسمه صنيع خاتم از حميد شانس واقع در پارک ملت، مجسمه زندگي از فاطمه امداديان و مجسمه‌اي از محمد مددي واقع در خانه هنرمندان ايران، مجسمه استاد شهريار از علي قهاري در پارک دانشجو، دو مجسمه از دکتر شريعتي در پارک شريعتي از حميد شانس، مجسمه مادر و فرزند از هژير ابراهيمي در شهرک غرب، مجسمه ابن‌سينا از عذرا عبدالنبي در پارک بهجت‌آباد، مجسمه گوساله در دانشکده دامپزشکي دانشگاه تهران، مجسمه برنزي از روح‌الله شمسي زاده در پارک استقلال تهران از جمله آثار به سرقت رفته در اين سال‌ها هستند.

البته در دو دهه اخير سرقت مجسمه‌ها تنها به پايتخت محدود نبوده است. سال ۹۶ خبري منتشر شد مبني بر اينکه شهردار شيراز به مناسبت محرم تنديسي به نام ميدان نذري افتتاح کرد؛ اما سه روز بعد از افتتاح، ديگ مسي ميدان به سرقت رفت! سال ۸۶ هم مجسمه‌ «شيخ بهايي» اثر مرتضي نعمت‌اللهي در خيابان چهارباغ توسط افرادي سودجو با هدف ذوب و فروش برنز مورد استفاده در مجسمه سرقت شد که با اقدام به موقع نيروي انتظامي اين مجسمه به جاي اصلي خود بازگشت.

سال ۹۸ هم بخشي از تنديس «تقديس» اثر پرويز تناولي مجسمه‌ساز و نقاش کشور واقع در جنب ساختمان شهرداري مرکزي اصفهان به سرقت رفت که پس از يک سال سارقان آن هم پيدا شدند. البته سرقت مجسمه هاي تناولي به همين جا ختم نشده بود؛ چراکه بعدها توسط خود تناولي اعلام شد که چهار مجسمه از هفت مجسمه کودکان در حال بازي از اين هنرمند در پارک دانشجو نيز به سرقت رفته است.

اواخر تابستان سال ۹۸ بود که با سرقت سرديس قيصر امين‌پور در بلوار سعادت‌آباد، پرونده سرقت‌ مجسمه‌ها در تهران بار ديگر باز شد. پيش ‌از اين نيز مجسمه‌اي از حسين‌ علي‌عسگري سازنده اين تنديس، به سرقت رفته بود که اين مجسمه‌ساز در آن زمان درباره سرقت اثر خود به ايسنا گفته بود: «اين اثر را در سال ۸۰ در محله صادقيه نصب کرده بوديم که در سال‌هاي ۸۶ يا ۸۷ گم شد. اين اثر نيز با برنز ساخته شده و نزديک ۴۰۰ کيلو وزن داشت. درواقع آن قدر بزرگ بود که قابل بردن نبود. نمي‌توانم دزديده شدن چنين کاري را درک کنم.»

با اين حال ۱۴ مهر ماه همان سال فرمانده وقت يگان حفاظت شهرداري تهران خبر کشف سرديس قيصر امين‌پور را اعلام کرد. البته در همان زمان سازنده اثر و اداره حجم سازمان زيباسازي شهري از پيدا شدن اين اثر اظهار بي‌خبري کردند که جاي تعجب داشت.

سرقت شناسنامه سرديس‌ها

پيمان کريمي ـ رئيس اداره مجسمه و نمادهاي سازمان زيباسازي شهرداري اصفهان ـ در تاريخ ۱۷ فروردين ۱۴۰۰ اعلام کرد که شناسنامه سرديس‌هاي بوستان مشاهير بارها به سرقت رفته و حتي وقتي از جنسي فاقد ارزش ضايعاتي براي درج جزئيات آثار استفاده کرده‌اند، آن را هم به طريقي از بين بردند.

سرقت شناسنامه سرديس‌هاي بوستان مشاهير بارها تکرار شده است. کريمي در گفت‌وگويش با ايسنا در سال ۱۴۰۰ بيان کرده که «در سال ۹۹ تمامي شناسنامه‌هايي که به سرقت رفته بود دوباره ايجاد و نصب کرديم و تقريباً اکثر روش‌هايي را که براي جلوگيري از سرقت شناسنامه‌ها مي‌شد به کار برد، به کار برده‌ايم؛ شناسنامه با جنس برنج را بردند، استيل زديم، استيل را بردند، آهن زديم، آهن را بردند، در نهايت از فلکسي که فاقد ارزش ضايعاتي است استفاده کرديم ولي در سال ۱۴۰۰ باز هم به آن دستبرد زدند.»

مجسمه‌اي که سر از بازيافت درآورد

۲۳ ارديبهشت ۱۴۰۰ انعکاس خبر مفقود شدن سرديس «رحيم هودي» هنرمند پيشکسوت تئاتر ايران و شيراز که در محوطه مقابل تالار حافظ ارشاد فارس نصب شده بود، در شبکه‌هاي اجتماعي، رسانه‌اي شد.

اين خبر که در استوري شبکه‌هاي اجتماعي برخي از فعالان حوزه فرهنگ و هنر نيز بازنشر داشت، منجر به واکنش رسمي از سوي مسئولان هيچ يک از دستگاه‌هاي متولي نشد.

با اين حال ۳۰ ارديبهشت حميد جورکش ـ مديرکل ارتباطات و امور بين الملل شهرداري شيراز ـ اعلام کرد که سرديس سرقت شده رحيم هودي در يک بازيافتي در منطقه دهپياله واقع در جنوب اين شهر پيدا شد که بخش‌هايي از اين سرديس مخدوش شده و آسيب ديده است که با توجه به جنس مجسمه امکان ترميم آن وجود دارد.

خبرهايي درباره سرقت که تکذيب شدند

تا تيرماه بارها خبرهايي از مرمت يا ناپديد شدن مجسمه‌هاي شهر تهران به گوش رسيد؛ از مجسمه‌هاي پارک ملت گرفته تا سرديس‌هاي پارک خانه هنرمندان. برخي اين جريان را به سرقت يا تخريب نسبت دادند، اما معاون سازمان زيباسازي شهر تهران وقت با رد اين ادعاها، اين اتفاق را به ترميم و مرمت ادامه دار مجسمه‌هاي سطح شهر نسبت داد و اعلام کرد که تمهيدات جديدي براي جلوگيري از سرقت مجسمه‌ها در دستور کار است.

او درباره خبرهايي که از ناپديد شدن آثار شهري چون مجسمه‌هاي خانه هنرمندان به گوش مي‌رسيد، گفت: همه اينها کذب بود؛ يکي از عمده مشکلات مجسمه‌هاي مجموعه باغ خانه هنرمندان، آثاري است که به شکل غيراصولي در داخل چمن و فضاي باغچه نصب شده‌اند. اين نوع آثار به دليل قرار گرفتن در معرض آبياري باغچه، اغلب دچار زنگ زدگي و پوسيدگي شده‌، به همين خاطر علاوه بر مرمت نيازمند جا به جايي و جانمايي مجدد نيز هستند و هيچ مجسمه‌اي به سرقت نرفته است.

البته در سال ۱۴۰۰ هم چندين بار به مجسمه‌هاي تناولي دست درازي شد؛ يک بار در شامگاه دوشنبه ۱۳ ارديبهشت ماه که سارقان قصد دزديدن کليد مجسمه «فرهاد قفل زن» واقع در تئاتر شهر را داشتند. درواقع ماجرا اينگونه بود که کارکنان تئاتر شهر به واسطه فيلمي که از سوي يکي از هنرمندان تئاتر براي آنان فرستاده شده، متوجه شدند پيچ و مهره‌هاي کليد مجسمه «فرهاد قفل زن» دستکاري شده و اين بخش از مجسمه مورد تهديد سرقت قرار گرفته است. به همين جهت براي حفظ اين اثر و جلوگيري از سرقت احتمالي آن، نسبت به جدا کردن کليد از بدنه مجسمه و تحويل آن به مجموعه مذکور اقدام شد.

مجسمه تناولي به‌دليل نوع جانمايي و در دسترس بودنش در معرض آسيب و تخريب قرار دارد. اتفاقي که بارها افتاده است و افراد ناشناس و عابران تعدادي از قفل‌هاي روي تن اين مجسمه را جدا کرده‌اند، به صورتي که نماي آن با طرح اوليه‌اش تفاوت‌هايي دارد که به چشم مي‌آيد. البته اين مجسمه پيش از اين چندبار مرمت شده، هرچند درباره نوع اين مرمت‌ها نيز انتقادهايي مطرح شده است.

در نهايت ۱۸ ارديبهشت با مشارکت شهرداري منطقه ۱۱ و سازمان زيباسازي شهر تهران مرمت کليد مجسمه «فرهاد قفل زن» انجام و به پيکر مجسمه در فضاي باز تئاتر شهر نصب شد.

لنگه کفش مجسمه تناولي

همچنين چهارشنبه ۱۱ اسفند ۱۴۰۰ خبري مبني بر دزديده شدن لنگ کفش مجسمه پرويز تناولي در پارک شفق تهران منتشر شد.

فرزند پرويز تناولي در اين رابطه به ايسنا گفته بود که فعلا مشخص نيست چه کسي قرار است کار مرمت مجسمه پدرش را انجام دهد؛ چون اول بايد اعلام کنند که هزينه ساخت دوباره اين لنگه کفش چقدر خواهد شد؟

اما چندي بعد در خرداد ۱۴۰۱ لنگه کفشي جديد جايگزين نمونه قبلي شد، لنگه کفشي که عنوان شده بود بدون هماهنگي با هنرمند نصب شد.

سرديس تيمسار فلاحي؛ ترميم يا سرقت

در مهرماه طي گزارشي ويدئويي در ايسنا، خبر ناپديد شدن سرديس تيمسار ولي‌الله فلاحي واقع در محله زعفرانيه منتشر شد که نشان مي‌داد سرديس تيمسار ولي‌الله فلاحي که مهر ۱۳۹۴ در تقاطع خيابان‌هاي ولي‌عصر و شهيد فلاحي (محله زعفرانيه تهران) نصب شده بود، روي سه‌پايه سنگي خود ديده نمي‌شد.

در آن زمان اعلام شد که ساکنان محله، مسئولان شهرداري تهران و سازمان زيباسازي از سرنوشت اين سرديس اطلاعي ندارند.

در فاصله کوتاهي پس از اعلام ناپديدي سرديس، سازمان حفظ آثار و نشر ارزش‌هاي دفاع مقدس ارتش جمهوري اسلامي ايران اعلام کرد: «سرديس سرلشکر شهيد ولي‌الله فلاحي مهر ۱۳۹۴ در تقاطع خيابان‌هاي ولي‌عصر و شهيد فلاحي (محله زعفرانيه تهران) نصب شده بود، به دليل گذشت زمان و نياز به ترميم، به کارگاه ساخت آثار تجسمي سازمان حفظ آثار و نشر ارزش‌هاي دفاع مقدس ارتش منتقل شده است تا پس از بازسازي در محل قبلي خود نصب شود.»

چنين اعلامي، ديگر فرضيه‌هاي احتمالي مبني بر تخريب و … را هم منتفي مي‌کرد و فقط يک حاشيه باقي مي‌ماند: نبود هماهنگي ميان مسوولان ارتش و شهرداري.

با مرور اتفاقاتي که در چند سال اخير براي مجسمه هاي شهري رخ داده است، ضرورت حفظ و نگهداري از اين آثار بيش از پيش حياتي به نظر مي رسد؛ در اين ميان عملکرد شهرداري هاي مناطق ، بيشتر از هر نهاد ديگري مي تواند تاثيرگذار باشد؛ ضمن اينکه محل مناسب نصب مجسمه و پايه بلندي که براي آن در نظر گرفته مي شود نيز در اين مسير راهگشاست.

پیمایش به بالا