پژوهشهاي جديد زندگي شگفتانگيز پسري سياهپوست که پيشتر در يک پرتره بزرگ قرن هجدهمي اثر نقاش فرانسوي ژان باپتيست ون لو ناشناس بود را آشکار کرده است.

به گزارش گالري آنلاين، اسناد تازه کشفشده نشان ميدهد که اين پسر بعدها بهعنوان يک موسيقيدان در دربار سلطنتي جورج سوم مشغول به کار شد. اين يافتهها بينش مهمي درباره زندگي سياهپوستان بريتانيا پيش از قرن بيستم ارائه ميکند.
اين پرتره که در سال ۱۷۳۹ کشيده شده بود، بهتازگي در نمايشگاهي به نام «تصوير کودکي» در خانه تاريخي چتسورث در انگلستان به نمايش گذاشته شد. در اين نقاشي، لرد برلينگتون، معمار برجسته بريتانيايي، به همراه همسرش، دوروتي، کنتس برلينگتون، و دو دخترشان، دوروتي و شارلوت، ديده ميشوند. نام آنها روي کاغذي روي زمين در نقاشي نوشته شده است.

با اين حال، نام سومين کودک که در نقاشي حضور دارد و در سمت راست پشت صندلي کنتس ايستاده، در اين فهرست نيست. اين پسر در حالي که دستهاي از قلموها را حمل ميکند تا به کنتس بدهد، قبلاً پالت رنگ را به او داده است، و علاقه او به نقاشي را نشان ميدهد.
در سال ۲۰۰۴، تاريخنگار ريچارد هولينگز به اشتباه اين پسر را جيمز کمبريج ناميد، زيرا نام او در صورت حساب خياطي مربوط به سال ۱۷۳۹ اشتباه خوانده شده بود. در آن صورت حساب، لباسهايي براي خدمتکاران لرد برلينگتون از جمله جيمز کمبريج "سياهپوست" سفارش داده شده بود.
اما تحقيقات جديد دکتر ادوارد تاون از مرکز هنر بريتانيا در دانشگاه ييل نشان داد که نام واقعي اين پسر جيمز کامبرليج بوده است؛ نامي که او در اسناد و صورتحسابهاي باقيمانده براي خانواده برلينگتون استفاده کرده است. نامههاي آن زمان همچنين نشان ميدهند که کساني که با او آشنا بودند، او را «جيم» صدا ميکردند.
دکتر تاون که اين اسناد را بررسي کرده، گفت: «نام منحصر به فرد کامبرليج به ما کمک کرد تا زندگينامه او را بازيابي کنيم.» اگرچه بخشهاي زيادي از کودکي او هنوز ناشناخته است، اما اسناد نشان ميدهد که او تقريباً يک دهه پس از نقاشي، مسئول انجام کارهاي مختلفي براي کنتس بوده است؛ از جمله خريد دارو و کتاب. در آن زمان، خانواده برلينگتون بين خانه برلينگتون در لندن (که اکنون محل آکادمي سلطنتي هنر است) و خانه چيسويک در حومه لندن زندگي ميکردند.
دکتر تاون افزود: «کاملاً مشخص است که او مسئوليت زيادي داشته و بهعنوان يکي از خدمتکاران مورد اعتماد کنتس شناخته ميشده است. البته اين به اين معنا نيست که زندگي او آسان بوده است. زندگي او تحت سلطه خواستههاي اشرافزادهاي بوده که به مرور عجيب و غيرقابل پيشبينيتر شده است.»
