وقتي خيابانهاي پاييز و زمستان ۱۴۰۱ بوم نقاشي ميشوند، خطها روايتگر تکاپوي دروني و بيروني انسانها ميشوند. مجموعه «سمفوني خطوط» سفري تصويري از دل هياهوي خيابان تا عمق جستجوي آزادي است. در اين گفتوگو، هنرمند از روند شکلگيري اين مجموعه، تأثير لحظات پرالتهاب، و جادوي خطهايي که در حرکت، معنا يافتهاند، ميگويد.
رؤيا زارعيان متولد ۱۳۵۹ در شمال خراسان است. پدر و پدر بزرگش صنعتگران دوره گرد بودند و نياي مادري اش از عشاير کرمانج شمال خراسان بودند. نقاشي براي او از سال ۱۳۸۱ با تذهيب و نگارگري شروع شد. او در سال ۱۳۸۶ و براي تحصيل هنر به صورت آکادميک به تهران و دانشگاه هنر رفت اما هيچگاه نقاشي را حرفه اي کاملاً آکادميک و محصور به ديوارهاي استوديو نديد در پي اين تفکر و پس از دانشگاه، سالهاي ۱۳۹۳ تا ۱۳۹۶ را پاي پياده و تنها در هيات نقاشي دوره گرد به ايران گردي پرداخت. سال ۱۳۹۸ عازم هندوستان شد و در طي شش ماه به همان سبک و سياق قبل تنها شبه قاره هند را از گنگ روان در شمال تا اقيانوس هند در جنوب طي کرد و در راه ديوارنگاري آشارامهاي يوگا و معابد هندي را ازمود. آثار پس از اين سفر متاثر از حکمت هندو و نقاشي ايراني هستند اما در سبکي نو و با نگاهي مدرن. زارعيان پس از سفر هند به زادگاهش برگشت و به نقاشي و تدريس در دانشگاه هنر بجنورد پرداخت.
در ادامه خواننده گفتگو خبرنگار گالري آنلاين با رويا زارعيان در حاشيه نمايش آثار وي تحت عنوان «سمفوني خطوط» در گالري خط سفيد باشيد.

بدون عنوان/ 20*27 سانتيمتر/ راپيد و آبرنگ روي مقوا/ 1401
هدف اصلي جمع آوري اين مجموعه را بفرماييد و در مورد روند شکل گيري ايده تا اجرا، انتخاب آثار و تکميل مجموعه و مدت زمان سپري شده تا نمايشگاه توضيح دهيد؟
در مورد اين مجموعه به اين ترتيب نبوده که از ابتدا تصميم گرفته باشم بر پايه و حول مدار يک ايده ي مشخص کار کنم، در واقع از بيست و پنجم شهريور هزار و چهارصد و يک ـ که اولين کار خلق شد ـ تا چند ماه بعدش فقط ناخوداگاه قلم ميزدم و هيچ در فکر گردآوري مجموعه نبودم. در جامعه اتفاقي افتاده بود، در خيابان چيزي روي داده بود و جريان داشت، در درون من هم. پرسش داشتم و شور مشاهده. پاييز و زمستان هزار و چهارصد و يک به خيابان انقلاب ميرفتم، لابلاي جمعيت متلاطم روي زمين مي نشستم، آدمها رو نگاه ميکردم و روي کاغذ خط ميکشيدم.
از راپيد و کاغذ استفاده مي کردم چون سبک بودن و قابل حمل؛ هر لحظه مي شد برشون داشت و در يک کيف کوچک نقاشي جاشون داد و به خيابان برد يا در صورت لزوم از روي زمين جمعشون کرد و دويد ـ موقعيتي که کم هم پيش نمي اومد ـ روي چند تا از کارها رد کفش آدمهايي که حين فرار از روي کارها رد شدن ثبت شده. گاهي حين دويدن و فرار بي اختيار به خط کشيدن ادامه مي دادم، انگار دستي که خط ميکشيد دست خودم نبود.
مضمون و هدف نهفته در کارها طي دوره اي تقريباً دو ساله به مرور و مرحله به مرحله برام آشکار شد. در مرحله ي اول هدف رو مشاهده ي عيني و مستندنگاري ديدم، تحويل دادنِ تجربه ي دروني و برداشتم از رويداد به بيننده، انتقال حال هواي اون بازه از زمان که در خيابان جريان داشت و بر من مي گذشت به مخاطب. در مرحله ي بعد ديدم چيزي اساسي تر در کار هست، به نظرم رسيد آثار نشانگر نوعي جستجو هستن، جستجويي که در خيابان نمود داشت در هيئت آدمهايي که ميدويدن، مي ايستادن، نفس مي گرفتن و باز مي دويدن. به نظرم رسيد هدف اين مجموعه بازنماييِ نوعي تکاپو و تلاش بيروني و دروني هست براي رها شدن، براي رسيدن به آزادي و درنتيجه ايجاد درنگ و تأمل در اين باره، هم براي خودم و هم براي مخاطب.

بدون عنوان/ 70*100 سانتيمتر/ آکريليک روي بوم/ 1401
لطفاً در مورد تعداد و ابعاد آثاري که به نمايش در مي آيد، توضيح دهيد؟
مجموعه ي "سمفوني خطوط" شامل 46 اثر هست که ابعاد کوچکترين اثر 20 در 12 سانتيمتر و ابعاد بزرگترين اثر 100 در 70 سانتيمتر هست.
دليل انتخاب اين عنوان و مفهوم آن براي اين مجموعه را شرح دهيد.
اگر هر شخص رو بصورت يک نقطه ببينيم و خط رو نمود حرکت نقطه در نظر بگيريم، خط هايي که آثار اين مجموعه رو تشکيل دادن نمود حرکت آدم هايي هستن که پاييز و زمستان هزار و چهارصد و يک در خيابان انقلاب ديدم، زماني متشکل، زماني پراکنده، گاهي در کنار هم، گاهي در مقابل هم؛ اين سيرها و فراز و فرود هاي گوناگون، در آثار اين مجموعه بصورت خطهاي متقاطع، همپوشان، خشن، نرم و… نمود پيدا کردن. ديدم رابطه و گفتگوي بين خطهاي متنوع تشکيل دهنده ي هر اثر، و همينطور رابطه ي بين آثار باهمديگه شبيه رابطه ي بين سازهاي يک ارکستر هست حين نواختن يک سمفوني، سازهايي که با وجود تفاوت هاشون در رنگ و صدا و زير و بمي و… ايده ي واحدي رو مينوازن، اينجا هم خطوط در کار بيان ايده ي واحدي هستن يعني جستجوي آزادي؛ به همين دليل عنوان "سمفوني خطوط" رو براي مجموعه انتخاب کردم.

بدون عنوان/ 70*100 سانتيمتر/ آکريليک روي بوم/ 1401
آثار اين مجموعه را در چه سبک و با چه تکنيکي خلق کرده ايد؟
قطعاً تأثيراتي از سبک ها و مکاتب گوناگون نقاشي در کارها ديده ميشه، نقاشي ايراني، نقاشي آبستره و… اما از ديد من به لحاظ سبکي نميشه کارهاي اين مجموعه رو زير عنوان سبک مشخصي دسته بندي کرد.
از نظر تکنيکي کارهاي کوچکترِ مجموعه با راپيد روي کاغذ، کارهاي قطع متوسط با راپيد و آبرنگ روي مقوا، و کارهاي بزرگتر با آکريليک روي بوم کار شدن.
در خلق آثار اين مجموعه تحت تأثير تفکرات شخص يا مکتب بخصوصي بوده ايد؟
من در دانشگاه نقاشي ايراني خوندم و سال ها نگارگري کردم و از اين راه با فرهنگ و خرد ايراني آشنا شدم و درباره ش مطالعه کردم. در سفرم به هند نقاشي بر روي ديوارهاي معابد و آشرام ها رو تجربه کردم و با فرهنگ ها و مکاتب هندي آشنا شدم. نقاشي مدرن غربي هم هميشه برام جالب و تامل برانگيز بوده. قطعاً همه ي اين ها تاثيرات فکري و تکنيکي خودشون رو بر کارهام به جا گذاشتن اما اينطور نبوده که در چارچوب مکتب يا نظريه اي خاص يا بر اساس تفکرات يک شخص بخصوص کار کنم.

بدون عنوان/ 60*90 سانتيمتر/ آکريليک روي بوم/ 1401
اين مسير شناخت و کنکاش دروني از کجا آغاز شد؟
نميتونم براي شروع جستجو و کنکاش درونيم نقطه ي مشخصي رو نام ببرم، تا به ياد ميارم با من و در درونم بوده، نوعي بي قراري که از کودکي و نوجواي با علاقه ي شديدم به نقاشي عجين شده و نقاشي رو برام به راه و روشي براي کشف و شناخت تبديل کرده. از اولين باري که در دکان تذهيبگري پدر همکلاسيم در بجنورد يک نگاره رو از نزديک ديدم و شروع کردم به خط کشيدن و رنگ گذاشتن تا به امروز نقاشي برام راهي بوده براي کنکاش و شناخت درون و روانم و واکنش به پيرامون و اجتماعي که در اون زندگي ميکنم.
جستجو و کنکاش شما در يافتن معاني مورد نظرتان در اين سفر به نتايج پاياني رسيده و يا ادامه خواهد داشت؟
در روند خلق مجموعه "سمفوني خطوط" رويدادي بيروني و اجتماعي به درونم وارد شد، پرسش و جستجويي بيروني در پي آزادي به پرسش و جستجويي دروني تبديل شد. پي بردم اين جستجو يک روي در بيرون داره که در ديدرسه و يک روي در درون که بسيار تعيين کننده ست، طي دوره ي دو ساله ي خلق اين مجموعه اون سويه ي دروني برام محسوس تر و پررنگ تر شد و مجالي فراهم اومد که بيشتر درباره ش تأمل کنم و اميدوارم که با نمايش آثار اين باب تأمل براي مخاطب هم باز بشه. شايد بشه اين يافت و دريافت رو به عنوان پايان يک سفر در نظر گرفت اما من ترجيح ميدم به عنوان يک شروع ببينمش شروع سفري نو در افقي تازه.
در تکميل توضيحات مربوط به نمايشگاه موارد ديگري که مورد نظرتان مي باشد بفرماييد.
در پايان از دست اندر کاران گالري "خط سفيد" استاد منيژه صحي، دکتر پويا جمالي و خانم پگاه جمالي سپاسگزاري ميکنم که با همراهيشون فرصت نمايش آثار مجموعه "سمفوني خطوط" رو فراهم آوردن.

بدون عنوان/ 33*50 سانتيمتر/ راپيد و آبرنگ روي مقوا/ 1401
در بيانيه اين نمايشگاه به قلم رؤيا زارعيان آمده است:
مي شود روي کاغذ نقشه ي خيابان را به شکل دو خط موازي کشيد دو خط آسوده و فارغ که نه به هم کار دارند و نه با هم ديدار آدمهاي توي خيابان اما فرق ميکنند آنها به هم کار دارند زماني به کينه زماني به مهر.
خط نمود حرکت نقطه است در اثر نيرو اگر هر آدم را نقطه ببيني خطوط اين مجموعه نمود حرکت آدم هايي هستند که ديده ام ميدويدند بي چيزي در خيابان انقلاب پاييز و زمستان ۱۴۰۱ که دستي مرا بر ميداشت مي برد مي گذاشت کف خيابان تا زير دست و پا و ميان تلاطم روي کاغذ خط بکشم.
مجموعه ي سمفوني خطوط نقش من است نقشه ي من از خيابان انقلاب و آدمهايش که در درونم ميدوند به مقصد نقطه اي که نامش آزادي ست .

بدون عنوان/ 20*30 سانتيمتر/ راپيد و آبرنگ روي مقوا/ 1401
