خاک هنرپرور اصفهان فرشچيان را در آغوش گرفت

ديروز، روز خداحافظي با محمود فرشچيان بود؛ مردِ بوم و قلم‌مو و رنگ‌هايي که افسونگري‌شان تا هميشه در خاطره جمعي ايرانيان به يادگار مي‌ماند.

به گزارش گالري آنلاين به نقل از ايسنا، دوشنبه ۲۷ مرداد ۱۴۰۴ شمسي برگي فراموش‌نشدني در قلمرو فرهنگ و هنر اصفهان شد، مگر نه اينکه اصفهاني‌ها همواره در اين قلمرو، تاريخ‌ساز بوده‌اند و چه بسيار سخن‌ها داشته‌اند؟ دوستداران استاد محمود فرشچيان ديروز از سراسر ايران هنرخيز به پاسداشت يک عمر خدمت صادقانه اين نقاشِ يگانه به ميعادگاه آمدند.

بي‌گمان در اين ميانه، اصفهاني‌ها بيش از پيش سنگ‌تمام گذاشتند؛ همان‌ اصفهاني‌هايي که اين روزها از يک سو سوگوارند و گريان و از سوي ديگر سرخوش و شادمانه که محمود فرشچيان فرزند راستين ماست، فرزندي که تا ابد مايه نازش و فخر نصف‌جهان است.

ميعادگاه، هنرستان هنرهاي زيباي اصفهان بود، جايي که محمود براي رسيدن به استادي سال‌ها شاگردي کرد. جايي که هنوز شور و اشتياق نوجواني محمود را در برابر ديدگان مي‌بيند، چه‌بسا خيال‌پردازي‌هاي او را هم در گوشه‌اي از سينه‌ خويش به يادگار داشته باشد، همان خيالاتي که رنگ واقعيت گرفت و او را در تاريخ معاصر نقاشي ايران به‌يادماندني کرد.

محمود فرشچيان نقاش مردم بود؛ مردمي که حضرت‌ حسين(ع) را دوست دارند. بي‌راهه نيست که مردم «عصر عاشورا» را هم دوست دارند، جايي که بزرگ‌ترين غم شيعيان در همه روزگاران به زبان هنر روي بوم آمده است، جايي که اسب حضور دارد، اما سوار نيست، جايي که دل هر بيننده‌اي از تماشاي زنان و کودکان داغدار خون مي‌شود. «عصر عاشور» براي هنرمند مردمي‌شدن کفايت مي‌کرد. مگر نه اينکه اين نقاشي جاويد هر بار از مسيري ديگر، از يک کارت‌پستال، يک پوستر، يک تابلوفرش، طرح يک کتاب، يک قاب عکس، يک کادر تلويزيون به خانه و دل‌هايمان راه يافت؟

گويي «عصر عاشورا» کافي بود که فرشچيان را براي ما نقاش بزرگ زمانه کند، اما تاريخ زندگاني او نشان مي‌دهد که قلم بلندپروازش بارها اثري آفريد که در همان اندازه‌هاي «عصر عاشور» حرف داشت. نقاشي «يتيم‌نوازي حضرت علي(ع)»، «مولود کعبه»، «ضامن آهو»، «پنجمين روز آفرينش»، «شمس و مولانا»، «حافظ» و ده‌ها اثر ديگري که براي ما ايرانيان جذبه دارد و با باورها و ايمان و فرهنگمان سرشته است؛ آثاري که بي‌گمان فقط براي ايرانيِ امروز نيست، بلکه براي مردم اين مرزوبوم در تمامي روزگاران است. با اين شرط که فراموش نکنيم، فرشچيان فقط از آن ما نيست، فرشچيان به همه دنيا تعلق دارد.

ديروز، يک سوي قصه بدرقه، مردم کوچه و بازار هنردوست بودند، در سوي ديگرش هنرمندان نامدار و مسئولان استاني و کشوري هم حضور يافتند، چون فرشچيان محبوب همه است. از ميان هنرمندان مي‌توان به نام مبارک استادان حسام‌الدين سراج، علي‌اصغر شاه‌زيدي، محمدملک مسعودي، عليرضا افتخاري و قدرت‌الله ايزدي اشاره کرد. 

 رسول بخشي، نماينده مردم اصفهان در مجلس، علي صالحي از اعضاي شوراي اسلامي شهر اصفهان، سيدمهدي سيدين‌نيا، مديرکل فرهنگ و ارشاد اسلامي اصفهان، ايوب درويشي، معاون سياسي و اجتماعي استانداري اصفهان و مهدي جمالي‌نژاد، استاندار اصفهان، از ديگر حاضران روز گذشته بودند. از سياستمداران و مسئولان فعلي و سابق کشوري نيز مي‌توان به محمدجواد ظريف، محمدمهدي اسماعيلي، احمد مسجدجامعي و سيدعباس صالحي اشاره کرد که براي اداي احترام به مقام اين استاد بي‌همتا حضور يافتند. خانواده فرشچيان، ازجمله بانو نيادخت قوامي، همسر استاد نيز قدم رنجه کردند و به هنرستان هنرهاي زيبا آمدند، جايي که خود هنرجويان نوجوان و جوياي نام هم خود را براي خداحافظي رسانده بودند.

حکيم فرشچيان حکمت را به جهان نقاشي آورد

در ميانه اين جمعيت، در فضاي تماشايي هنرستان هنرهاي زيبا که دوستداران فرشچيان در جامعه خادمي امام رضا(ع) هم حاضرند، آيين بدرقه فرشچيان آغاز شد. پس از پخش سخنان مقام معظم رهبري در توصيف «عصر عاشورا» و قرائت پيام مسعود پزشکيان به ياد آن نقاش آييني و ملي،سيدعباس صالحي، وزير فرهنگ و ارشاد اسلامي سخن آغاز کرد. وزير فرهنگ و ارشاد اسلامي در ابتداي سخنان خويش گفت: ايران مهد هنر بوده و هست، اما فرشچيان طعم و رنگ خاصي داشت و دارد. او چيزي داشت که از ديگران متمايز مي‌شود.

وي افزود: استاد فرشچيان حکيم هنرمند بود. حکمت ايراني جست‌وجوي حقيقت است و دو بال آن شعر و هنر بوده. فردوسي و سنايي و مولوي و ديگران به حکمت و حقيقت رسيدند و به ديگران هديه دادند. فرشچيان هم چنين بود.

صالحي ادامه داد: فرشچيان نبوغ داشت و اغراق نمي‌کنيم، چون فوت کرده است مبالغه نمي‌کنيم. او در همين هنرستان هنرهاي زيبا در هجده‌سالکي آثار مهمي خلق کرد. در بيست‌وپنج‌سالگي به او گفته‌اند که از جوانان نابغه مينياتور است. جلال‌الدين همايي درباره‌اش چنين گفته‌ بود و آينده درخشاني هم براي او پيش‌بيني مي‌کرد.

وزير فرهنگ و ارشاد اسلامي بيان کرد: اکنون فرشچيان يادگار هنرمندان بزرگ ايران شد. در نابغه‌بودن او اغراقي نيست. فرشچيان هنرمندي مردمي بود. شايد در سده معاصر هنرمندي به اندازه او بين مردم راه نيافت. آثار فرشچيان در فرش و کارت‌پستال‌ و پوستر و به دل خانه‌هاي مردم راه يافت.

وي يادآور شد: فرشچيان يک هنرمند بيناتمدني بود. او بين هنر ايراني، اسلامي، شرقي و جهاني و مدرن پيوند زد. اگر فرشچيان مختص ايران نيست و همه او را مي‌شناسند و با او ارتباط برقرار مي‌کنند، به همين دليل است.

صالحي تأکيد کرد: او يک هنرمند قدسي و ديني بود. فرشچيان با ملکوت هستي ارتباط داشت، به همين دليل توانست در آثارش بازتاب دهد. صحبت‌هاي رهبرمان درباره فرشچيان بسيار صحيح است. ايشان فرمودند من هروقت به «عصر عاشورا» نگريستم گريه کردم. فرشچيان فخر ما در اين روزگار بود. او انسان هنرمند بود. هرکسي نمي‌تواند هنرمندي انساني باشد.

استاد فرشچيان از نسل رضا عباسي و بهزاد است

سپس مهدي جمالي‌نژاد، استاندار اصفهان، در حالي که همگان از ارادت ويژه‌اش به اين نقاش شهرمان باخبرند، پشت تريبون آمد و گفت: امروز يکي از فرزندان اصيل ايران را بدرقه مي‌کنيم. شخصيت‌هاي ملي و بين‌المللي واکنش نشان دادند به اين رويداد که آشکار کرد، او چهره بي‌بديل هنر است.

وي افزود: او هنر سنتي ايران را وارد مرحله تازه‌اي کرد. به‌علاوه باورهاي ايماني و ديني را با هنر آميخت. او ظرفيت جديدي براي هنر سنتي ايجاد و به جهان نثار کرد.

استاندار اصفهان ادامه داد: استاد فرشچيان ظرفيت هنر ايراني را که با فطرت انساني هماهنگ است، آشکار کرد. او از دوستان اميرهوشنگ جزي‌زاده، ديگر هنرمند بزرگ اصفهان و نماينده مکتب اصفهان است؛ مکتبي که يک روزگار رضا عباسي و بهزاد را داشت.

جمالي‌نژاد بيان کرد: او هنر را در خدمت ابديت و نه فقط نسلي گذرا گذاشت. بزرگان نمي‌ميرند، بلکه به اسطوره بدل مي‌شوند. انسان‌ها نه به اندازه طول عمر که به مقدار طول عمر اثرشان مي‌مانند. استاد فرشچيان هنر خود را وقف دين و وطن کرد و هرگز از ياد نمي‌رود. چه کسي مي‌گويد استاد ما رفته است. هربار به آثار فرشچيان نگاه کنيم، اين استاد بخشنده و بردبار و بازنشسته را مي‌بينيم.

فرشچيان عرش را به فرش رساند

در ادامه اين آيين، سيدجلال‌الدين حسيني، رئيس سازمان کتابخانه‌هاي آستان قدس رضوي، براي سخنراني خود در برابر دوستداران فرشچيان قرار گرفت، مگر نه اينکه هنر فرشچيان در خدمت اهل‌بيت بود؟ از اين رو، حسيني اظهار کرد: فرشچيان خادم اهل بيت و خادم امام رضا بود.‌ او رابطه‌اش را بين خود و اهل بيت درست کرده بود.‌ طراحي ضريح امام رضا (ع) کار هرکسي نيست.‌ فرشچيان مفاهيم عرشي را به زمين آورد و فرشي کرد. مرحوم فرشچيان ذيل يک تابلو امضايي خاص دارد.‌ همه را نوشته است «محمود فرشچيان»، اما ذيل تابلوي «عصر عاشورا»، «رحمت‌الله عليه» هم اضافه کرد.‌ او ۱۷ اثر به آستان قدس اهدا کرد.

وي با قرائت پيام توليت آستان قدس رضوي ادامه داد: فرشچيان نگارگر بي‌بديل است. او خود را روضه‌خوان عاشورا مي‌دانست. او در خدمت هنر آييني بود و امروز با ستاره‌اي بي‌بديل بدرود مي‌گوييم. او نگاهي فراتر از ماده داشت. ايمان و حقيقت را بازتاب داد.‌ عمق پيوند او با اهل‌بيت ستودني است. ميراث گرانقدر او در حرم امام رضا(ع) فراموش‌نشدني است.‌

صداهاي ماندگار از نقاش ماندگار مي‌گويند

سپس حسام‌الدين سراج، خواننده سرشناس کشورمان که به ياد استاد، «ياران موافق همه از دست شدند» را سر داد، چنين گفت: اصفهان شهر تاج و شهناز و کسايي است که هرکدام پايه و ستون فرهنگند. ما استادان بسياري را از دست داديم و امروز هم فرشچيان را بدرقه مي‌کنيم. من نگرانم که مبادا ارتباط جوانان با ريشه‌هاي اصيل ما از دست برود.

همچنين علي‌اصغر شاهزيدي ديگر خواننده کشورمان که به ياد فرشچيان و براي دوستدارانش آوازي دلنواز خواند، اين‌گونه شرح داد: پنج ماه پايم در گچ بود. امروز کمرم درد مي‌کرد.‌ با وجود اين‌ها، آمدم که ارادتم را به فرشچيان نشان دهم. استاد فرشچيان را در هر فرصتي مي‌ديدم.‌

مراسم بدرقه فرشچيان در هنرستان هنرهاي زيباي اصفهان در حالي خاتمه يافت که يکي از خادمان رضوي نيز در رساي اهل‌بيت(ع) و به ياد فرشچيان مديحه خواند. پس از اقامه نماز بر پيکر فرشچيان، مردم ايران در ميان دستان قدرشناس خويش او را راهي خانه ابدي کردند، به‌سوي صائبيه بردند، به جايي که طراحي بنايش را دوست و هم‌کلاسي قديمي‌اش، اميرهوشنگ جزي‌زاده، به‌عهده داشته است، جايي که خود مي‌خواست خانه هميشگي‌اش باشد، جايي که در فرهنگ گفتاري ما از همين حالا تغيير مي‌کند و ديگر فقط به نام حضرت صائب شناخته نمي‌شود.

پیمایش به بالا