هنر چيدمان (اينستاليشن): تعريف و ويژگيها
هنر چيدمان نسل جديدي از هنر معاصر است که تاکنون تعداد زيادي از هنرمندان پست مدرن به آن پرداختهاند. هنر چيدمان شامل هنر نصب يا راه اندازي آثار سه بعدي در فضايي مانند يک اتاق، محيط هاي عمومي و يا هر مکان ديگري ميشود. نتيجۀ حاصل از چيدمان عناصر را "اثر هنري" مينامند.
از آنجا که يک اثر چيدماني (اينستالِيشن) معمولا به بيننده اين اجازه را ميدهد که وارد محدودۀ اثر شده و در اطراف آن فضاي پيکربندي شده حرکت کند و يا با برخي از عناصر و المانهاي اثر ارتباط برقرار کند، در نتيجه، بيننده لحظاتي بسيار متفاوت از آنچه در مواجهه با هنرهايي مانند نقاشي و يا مجسمهسازي تجربه کرده است، را تجربه خواهد کرد؛ زيرا هنرهاي سنتي معمولا تنها از يک نقطۀ مرجع ديده شده و چند بعدي نيستند. علاوه بر اين، اينستالِيشن ممکن است حواس مختلفي از بازديدکننده را تحت تأثير قرار دهد؛ از جمله حس بينايي، لامسه، شنوايي و همچنين بويايي.
با توجه به انعطاف پذيري و سه بعدي بودنِ اين هنر، ميتوان گفت که اينستالِيشن توسط تحولات در زمينۀ هنر ديجيتال مانند پيشرفتهاي نرم افزاري در تهيۀ فيلم و نيز تکنيک هاي مورد استفاده در تئاتر و پرفورمنس تحت تأثير قرار گرفته است. معماري و طراحي داخلي نيز بر روي اين هنر تاثيرات ديگري داشتهاند.
علاوه بر اينها، اينستالِيشن شاخهاي از هنر مفهوميست؛ ژانري که در آن "ايده ها" و "تاثيرات" مهم تر از کيفيت "محصول" يا "اثر هنري" هستند. (هنر نصب يا چيدمان مي تواند به صورت موقت يا دائمي باشد، لازم است از يک چيدمان موقت عکسهايي تهيه و يا مستندسازي شده باشد؛ در غير اينصورت، هيچ مدرکي دال بر وجود آن وجود نخواهد داشت.) اگر يک اثر هنري سنتي به ما اجازه ميدهد که تفرات و احساسات هنرمندي را درک کنيم، اينستالِيشن به ما اجازه ميدهد که "اثر هنري" را تجربه کنيم! و شايد حتي بر نگرش ها و ارزشهايمان بازنگري داشته باشيم.
همانطور که در تمام اشکال کلي هنر مفهومي اينگونه است، هنرمندان بيشتر به ارائۀ پيامهايشان اهميت ميدهند تا به مواد مورد استفاده در اثر، هنر اينستالِيشن بيشتر با فضاي فيزيکي گره خورده است و هنر مفهومي و اينستالِيشن از محبوب ترين شاخههاي هنر پست مدرن محسوب مي شوند که حال حاضر نيز هر دو گرايش به طور گستردهاي در بسياري از بهترين گالريهاي هنر معاصر جهان نمايش داده ميشوند.

TURBO at the Maison Martin Margiela boutique in Paris. (Baptiste Debombourg)
انواع اينستاليشن
اينستالِيشن، هنريست که از نوع بسيار ساده تا بسيار پيچيدۀ آن وجود دارد. اين موضوع ميتواند مبتني بر گالري، رايانه، الکترونيک و يا وب باشد. امکانات، بي حد و حصر هستند و استفاده از آنها به طور کامل به مفهوم و اهداف هنرمند بستگي دارد.
در اين هنر، تقريبا هر نوع ماده يا رسانهاي را ميتوان مورد استفاده قرار داد، از جمله اشياء طبيعي يا مصنوعي، نقاشي و مجسمه ، و همچنين رسانههايي از جمله فيلم، انيميشن، انواع مختلف عکاسي، اجراي هنري زنده (شامل هرگونه رويدادي)، صدا و .. ..
برخي از قطعههاي هنري کاملا در محيط هاي داخلي قرار ميگيرند، در حاليکه برخي از آنها "هنر عمومي" هستند، يعني در در فضاهاي باز عمومي بر روي ساختمان و … طراحي شدهاند. برخي از آنها صامت هستند و بعضي با مخاطبانشان در تعاملند و نياز به حضور آنها دارند.
برخي از اينستالِيشنها در مکانهاي خاص براي فضاي خاصي به صورت سفارشي طراحي ميشوند. در مواردي هم مانند طراحيهاي خطي "استيل_لايف"، اشياي خوشهاي ساخته شده از نوارهاي چسبدار، از "مايکل کريگ مارتين" ميتواند در هر مکاني چيده و پيادهسازي شوند.
بازديد از برخي از آنها حتي به عنوان يک تور در بخشي از يک نمايشگاه که شامل تورهاي گوناگون است، انجام ميشود. به عنوان مثال بازديد از آثاري از جمله: "محيط هاي نوراني جنبشي" کاري از گروه هنرهاي تجسمي Recherche ، که به اروپا سفر ميکردند؛ "اتاق زمين" (1968) توسط والتر دو ماريا که پيش از آنکه بتواند در نيويورک ساکن شود، به آمريکا سفر کرده بود و اثرش را اجرا کرد. و مجسمۀ " '20:50' " توسط مجسمه ساز بريتانيايي ريچارد ويلسون ، اثر "اتاقي پر از نفت خام"، از نگاه يک footbridge_ که در لندن، توسط آکادمي سلطنتي اسکاتلند به نمايش گذاشته شده بود و در حال حاضر به طور دائم در گالري Saatchi، که توسط چارلز Saatchi تأسيس شده است به نمايش درآمده. با اين حال، هر اثر کاراکتر و شخصيت خاص خود را دارد، اکثر اينستالِيشنها، داراي ارزش ذاتي هستند، ارزش واقعي آنها تأثيريست که در حوزۀ هنر بر جاي ميگذارند.

Jannis Kounellis, installation view at Cheim & Read Gallery, May 2013
تفاوتهاي هنر مجسمهسازي و اينستالِيشن
در نگاه اول، برخي از اينستالِيشنها ممکن است شبيه مجسمههايي ساخته شده مشابه هنرهاي تجسمي سنتي و يا مجموعهاي از هنرهاي مدرن باشند.
با وجو اينکه .هنر اينستالِيشن به ميزان زيادي، اصول مجسمه سازي را در بر ميگيرد، اين موضوع، درست نيست.
هنر مجسمهسازي به گونهاي است که مخاطب از خارجِ اثر آن را به عنوان مجموعهاي مستقل از اشکال مي بيند، اينستالِيشن اغلب تماشاگر را در داخل فضاي اثر قرار ميدهد و بيننده وارد يک محيط کنترل شده با اشيايي خاص، تصاوير، نور، صدا و ديگر مواردِ از قبل پيش بيني شده ميشود. اين موضوع، بر انتظارات فضايي و فرهنگي تماشاگر تاثير مي گذارد و بيشترين توجه را به خود جلب ميکند.
تاريخچه
اين شاخه از هنر در دهۀ 1970 ظهور کرد. اينستالِيشن با هنر مفهومي ارتباط دارد و از اينرو ميتوان آن را دنبالهروي آثار هنرمنداني از جمله مارسل دوشان (1887-1968) و استفادۀ او از «اشياء حاضرآماده» همچون اثر بحث انگيزش به نام "چشمه" دانست.
تأثيرات ديگري نيز از نمايشگاه هاي آوانگارد دادا در برلين و کلن گرفته است. اثر هنرمند مجسمه ساز کورت شويترس (1848-1948)، مخصوصا اثر«اشياي هنري مرز» تاثير قابل توجهي در اين شيوه هنري داشته است.
اتاق Proun در ايستگاه قطار برلين در سال 1923، که توسط El Lissitzky هنرمند روسي (1890-1941) طراحي شد واحتمالا اولين اينستالِيشن دائمي بوده است؛ محيط هاي فضايي نقاش و مجسمه ساز لوسيو فونتانا (1968-1899) و "مانيفست سفيد"ش که بيانکنندۀ تئوريهاي وي ميباشد؛ آهنگ موسيقي خاموش "4-33" ساخته شده توسط جان کيج (1912-1992)، مجموعهها و نوشتههاي هنرمند آوانگارد آمريکايي آلن کاپرو (متولد 1927) به ويژه کتاب سال 1966 وي تحت عنوان "مجموعه، محيط ها و اتفاقات" نيز در توسعۀ ژانر اينستالِيشن بسيار تاثير گذار بوده است.
هنرمندان شناخته شده در حوزۀ اينستالِيشن
هنرمندان برجسته معاصر مدرن عبارتند از: جوزف بويس (1921-86) کسيکه در اينستاليشنهايش به طور گستردهاي از اشياي کشف شده استفاده ميکرد و او بارها به پستانداران گوشت خوار از جمله گرگ و کايوت مي پردازد، ماريو مورز (1925-2003) هنرمند ايتاليايي حوزۀ "آرته پوورا" (گرايشي از هنر جديد است که در آن صرفاً از مواد اوليه ي بي ارزش روزمره همچون خاک، ترکه هاي چوب، کهنه يا روزنامه استفاده مي شود .) ، ميکل آنژ پيستولوتو (متولد 1933)، جانيس کانليس (متولد 1936) و گيلبرتو زوريو (متولد 1944).
ربکا هورن (متولد 1944) هنرمند آلماني چند رسانهاي، که او را به پرفورمنس ها و اينستاليشنهاي متحرکش ميشناسند، بروس نومان (متولد 1941)، و مجسمههاي ساخته شده با چراغهاي نئوني و ويدئو اينستاليشنهايش، هنرمند فرانسوي به نام کريستين بُلتانسکي (متولد 1944)، که او را به اينستاليشنهايش با عکسها و نورها ميشناسند.

I Like America and America Likes Me ,Joseph Beuys
يک فرم منحصر به فرد از پست مدرنيزم توسط کريستو و جين کلود (هر دو متولد سال 1935)، زن و شوهر بلغاري و فرانسوي که براي مداخلات بزرگ خود در طبيعت معروف شدند، انجام شد. ساير هنرمندان اينستاليشن معاصر نيز عبارتند از:
Olafur Eliasson نروژي که يکي از آثار وي مسير جنگل فورک (1998، گالريTown Art ، Eastbourne) است؛ هنرمندان جوان انگليسي مانند Damien Hirst (متولد 1965) و Tracey Emin (متولد 1963)، هنرمند کُره اي Nam June Paik (2006_ 1932)، که با اثر Videop معروف شد. و Do-Ho Suh که با قطعۀ هنري Some/One (2002) معروف شد.

Yayoi Kusama – Infinity

Yayoi Kusama: Look Now, See Forever

Jesús Rafael Soto – Kinetic/Op-art installation Penetrable

Tomás Saraceno, in orbit

Tomás Saraceno. On Space Time Foam

Shooting into the Corner 2008-2009 – Cannon shooting 11-kilogram balls of wax,Anish Kapoor

Shooting into the Corner 2008-2009 – Cannon shooting 11-kilogram balls of wax,Anish Kapoor

Chiharu Shiota – in silence

Henrique Oliveira transarquitectonica

Henrique Oliveira Baitogogo

Chiharu Shiota – During Sleep

Do Ho Suh – Home Within Home Within Home Within Home Within Home

Richard Serra – Most of his works are monumental public sculptures but some of them are environments
مترجم: هما سلوکي
