مناظري براي ذهن؛ نقدي بر آثار علي فرامرزي به قلم آيدين آغداشلو

مناظري براي ذهن

سالهاست که کار علي فرامرزي را د نبال مي کنم. از همان وقتي که آبرنگهاي استادانه اي مي کشيد از خانه ها و کلا س مرتب و منظمي را داير کرده بود – که هنوز هم داير است و در کار معلمي اش جدي است – و از حيثيت کلاس خصوصي نقاشي پاسداري مي کرد و نمايشگاه ميگذاشت از کارهاي خودش وشاگردانش. بعضي از شاگردان من از کلاس او مي آمدند و بعضي از شاگردان من هم به کلاس او مي رفتند و همين ها واسطه ي آشنايي ببيشتر ما شدند و دوست شديم. کارهايش را دوست داشتم چون نگاهش تفاوت داشت و هر چه زمان گذشت مهارت دستش فزوني گرفت و وقتي به حد مهارت بالاي استاد کاري رسيد، استاد کاري را کنار گذاشت و رفت سراغ ساده تر و خلاصه تر و رنگين تر کار کردن – واين زماني بود که جلسات مرتب و مداومي را در کلا سهايش تشکيل مي داد و از منتقدان و صاحب نظران دعوت مي کرد تا با مباحثه و گفتگو مسائل نظري هنرهاي تجسمي را مطرح کنند و جلسات پرشور و کار سازي را دنبال کرد که لابد هنوز هم ادامه دارد.

آخرين باري که کارهايش را ديدم دو سه ماه پيش بود که نقاشي هاي بزرگ کار شده با اکريليکش را به تماشا گذاشت و بسيار لذت بردم و تحسين کردم اين راه درازي را که با صبوري و کار زياد ونقّا دي  از خود طي کرده است و به شايستگي به هنرمندي معاصر و پويا و جستجو گر تبديل شده است.

رنگهاي غليظ و سطح هاي موازي و پيچان همراه با قوت هاي طلايي ونقره اي، منظره هايي را در ذهن – نه در چشم –ترتيب مي دهند که از عناصر بسيار ساده و خلا صه شده ترکيب شده اند و قطع هاي بزرگ کارها ، فرصت و مجال مناسبي براي حرکت چشم و د نبال کردن ضرباهنگ هاي گوناگون و متفاوت را فراهم مي آورند. اين آثار ادامه منطقي طراحي هاي اويند، طراحي هائي که از ويژگي هاي منحصربه فرد فرامرزي است وتنها از او برمي آيند.

علي فرامرزي نمونه و نشانه ايست از هنرمندي که راهش را مي يابد و ادامه مي دهد و همچنان، با سر سختي، ساکن ماندن و تکرار را بر نمي تابد. به همين خاطر است که تحسينش مي کنم.

آيدين آغداشلو 

آذر 1388

پیمایش به بالا