خلق ايده

در يادداشت گذشته اگر چه بطور اجمال، به تفاوت تخيل، ايده و خلاقيت پرداختم و در اين بخش کوشش ميکنم به مشترکات و تفاوت هاي خلق ايده در دو حوزه محصولات علمي صنعتي و آفريده هاي فرهنگي هنري بپردازم.

رشد عظيم و سهمگين خلاقيت و نوآوري ها در توليد محصولات علمي و صنعتي و حجم عظيم توليدات فرهنگي و هنري امروزه به مرحله اي رسيده که ذهنيت انسان معاصر کم کم حساسيت و شوق خود را نسبت به هر اختراع و کشف جديد از دست داده و نوآوري هاي هر محصول را نسبت به توليد قبلي آن امري بديهي و خود بخود ميپندارد و تقريبا کمتر توجه و تمرکز ميکند که هر يک از اين تفاوت ها نسبت به محصول قبلي تا چه حد ممکن است توان و نيروي خلاقه را بکار گرفته و توانسته امر خلاقه را به پيش ببرد. شايد ما کمتر به اين موضوع انديشيده باشيم که اين تفاوت ها، نوآوري ها و تحول ها چه در حوزه هاي فني و علمي و يا در حيطه هاي هنري و محصولات فرهنگي چگونه بوجود مي آيند و خلق ميشوند. شايد ما ندانيم که در جهان معاصر موضوع نوآوري و توليد ايده تبديل به علمي گشته که از دل آن دانشکده هاي پرورش خلاقيت بيرون آمده و به کار گسترش و پرورش علم و عمل خلاقه مشغول ميباشند. اگر تعداد دانشگاه ها، مراکز علمي و موسسات و سرمايه هائي را که بخش هاي صنعتي و توليدي به امر خلاقيت و نوآوري اختصاص ميدهند را تجسم کنيم آنگاه تا حدي پي خواهيم برد که چرا در جوامع توليد کننده نيروهاي خلاق و افراد نوآور به بزرگترين سرمايه هاي موسسات و ملت ها تبديل گرديده اند. رشد صنعتي نوين يا همان تکنولوژي هاي دانش بنيان ديگر هيچ شک و شبهه اي را باقي نگذارده که هر کشور و ملتي که رشد را سرلوحه و هدف خود قرارداده است تا چه ميزان بايد در جهت آموزش و پرورش علم خلاقيت سرمايه گذاري نمايد و تا چه حد بايستي نيروهاي خلاق خود را حفظ و حراست نمايد.

بخش عظيمي از توليد ايده ها براي محصولات فرهنگي و يا هنري مخصوصا در عرصه هاي سينمائي و نمايشي و همچنين در حيطه هاي پر حجم و پر توليد هنر سرگرمي و يا ويدئوآرت ها امروزه به همان شکل و سياقي تهيه ميگردند که در دانشکده ها و مراکز پرورش خلاقيت آموزش داده مي شوند و تا مرحله توليد نيز به پيش ميروند. پيوند بين مراکز خلق ايده با سرمايه گذاران ريسک پذير و صنعت و يا هنر مجموعه هائي را شکل داده است که از دل آنها محصولات پرتنوع و عظيم صنعتي و هنري بيرون آمده است. من تا حدي نسبت به حجم عظيم خلاقيت در جهان علمي کنجکاو بوده ام و مطالعه مختصري بيشتر از موضع فرهنگي نمودم. بيشتر از اين منظر حساس گشته بوده که چه مختصات فرهنگي اين جوامع را نسبت به ديگر جمعيت ها شاخص نموده است و به آنها به لحاظ رشد نوآوري و توليدات نو اين همه توانائي بخشيده است؟ متاسفانه در کشور ما منابع و تحليل در اين زمينه چندان زياد نيست و آنچه بيشتر به چشم ميخورد بحث هاي کلي و فلسفي ايست که ممکن است چندان راه حل هاي عملي را نتوان از دل آنها بيرون کشيد. اما واقعيت اينست که رشد رو به تزايد رشته هاي هنري و علمي در سطح آموزش عالي به گونه ايست که چنانچه به موضوع نوآوري به شکلي نظام مند و جدي نپردازيم طولي نخواهد کشيد که به سرخوردگي، ياس و تکرار دچار خواهيم شد.

علي فرامرزي

پیمایش به بالا