دهمين جشنواره بينالمللي هنرهاي تجسمي فجر اين روزها در موسسه فرهنگي هنري صبا در حال برگزاري است. در اين نمايشگاه آثار متنوعي در شاخههاي گوناگون هنري مانند نقاشي، عکس، مجسمه، چيدمان، ويدئوآرت و… از هنرمندان سراسر ايران به نمايش درآمده است و در مجموع 88 اثر به رقابت با يکديگر ميپردازند. با توجه به رويکرد بينارشتهاي جشنواره هنرهاي تجسمي فجر، تعداد آثار ارائه شده در بخش چيدمان هم قابل توجه است. در ادامه نگاهي داريم به 8 اثر چيدمان که در موسسه صبا به نمايش درآمدهاند.
ديدار با روياهاي ناپايدار
نسيم ابوالقاسم قزويني با اثري به نام "شعبدهبازان ماهر" در جشنواره حضور دارد. اين اثر با کنار هم قرار گرفتن صفحاتي فلزي شکل گرفته که فرم آنها شباهتهايي به موجودات زنده دارد. موجوداتي که هويت مشخصي ندارند و انسان يا حيوان بودن آنها هم چندان مشخص نيست. اين موجودات خيالي برآمده از روياهاي انسان هستند و جهاني فانتزي را ساختهاند که روحيات بيتشويش کودکانه و علم و تکنولوژي را همزمان درون خود دارد. عناصر ساخته شده از ورقهاي فلزي با پايههاي نازک خود، سستي و ناپايداري خيال و رويا را تداعي ميکنند. رنگ و نور عناصري مهم در ساخت اين فضاي رويايي هستند و خواب و خيالهاي هنرمند را به خوبي تجسم ميبخشند. در فضاي تاريک گالري، اندک نور بنفش دريچهاي به روي مخاطب ميگشايد تا با موجوداتي غريب آشنا شود.

واقعيتهاي کش آمده
مرضيه سرسريان اثر خود را به شکل مخروطي نيمه شفاف ارائه کرده است که در فضا معلق مانده و داخل آن اشياء و حجمهاي کوچک و بزرگي وجود دارد. ديدن اين اشيا در شرايطي امکانپذير است که با گردش اين مخروط حول يک محور و تغيير نوري که داخل آن ميتابد، هر يک از اشياء داخلي بر روي تنه مخروط سايه مياندازند و توسط مخاطب ديده ميشوند. اما آنچه به چشم ميآيد تصوير کش آمده و اعوجاج يافته از آن وجود واقعي است که هرچند تغيير يافته اما شناخت قبلي مخاطب از آنها باعث درک فرم واقعي ميشود. سرسريان با استفاده از عناصر واقعي و ايجاد حرکت در آنها، تغيير و استحالهاي در پديدههاي واقعي به وجود آورده و مرتبه آنها را به سايهگي و پوچي تنزل داده است.

محافظان تکههاي تاريخ
فرناز دمنابي اصل در اثر خود به نام "در گذر زمان" 4 آلبوم عکس را روي ديوار قرار داده است. مخاطب با قرار گرفتن مقابل آنها ترغيب ميشود که آلبومها را بگشايد و آن زمان است که با عکسهاي قديمي و سياه و سفيد مواجه ميشود که يادآور روزگاري دور هستند. توجه دمنابياصل به عکس و موضوع "آلبوم" کردن آن در زمانهاي شکل گرفته است که هجوم تصاوير ديجيتال به زندگي روزمره انسان و دسترسي راحت او به عکس و لوازم عکاسي، ارج و قرب عکس و ثبت خاطرات را از ميان برده است. عکسهاي موجود در اين آلبومها متعلق به دورهاي هستند که نه تنها عکس گرفتن فقط در شرايط خاص و نادر اتفاق ميافتاد، بلکه همه مردم امکان عکس گرفتن از خود را نداشتند. در چنين شرايطي بود که مردم ارزش زيادي براي عکسهاي خود قائل بودند و آنها را درون محافظي قرار ميدادند که سالها توان نگهداري از عکسها را داشته باشد.

مخفيگاه امن
ياسر قادر و شيدا فلاحي با اثري به نام "حال ما خوب است اما تو باور نکن" در جشنواره حضور دارند. اين چيدمان به سادگي و با لوازم آماده شکل گرفته و تصويري کاملا آشنا را براي مخاطبان بازسازي ميکند. رخت خوابهايي که درون يک ملحفه پيچيده شده و گوشه اتاق قرار گرفتهاند سالها عنصري ثابت در خانههاي ايراني بودند. اما اين دو هنرمند وجهي ديگر از اين چيدمان را نشان دادهاند که باز هم براي عده زيادي از مخاطبان آشناست. دستگاه ويدئو، فيلم VHS و يک ساز دف لابهلاي پتوها و بالشها مخفي شدهاند و نمادي از همه چيزهاي سادهاي هستند که روزگاري استفاده از آنها با مشکلات زيادي مواجه بود. شايد براي بسياري از جوانان مخاطب اين نمايشگاه مواجه شدن با چنين اثري هم از نظر بصري و هم از نظر مفهومي قابل درک نباشد، اما روزگاري نه چندان دور جامعه ايراني شاهد تضاد شديد سنت و مدرنيته بود که همچنان به شکلهايي ديگر ادامه دارد.

آينده تهديدآميز زمين
سجاد صبور در اثر خود با نام "آب و زندگي" به موضوع کم آبي و تهديدهاي آن در طبيعت و زندگي انسان پرداخته است. درون يک اتاق تاريک مکعبهاي سفيدي در کنار هم قرار گرفتهاند که به شيوه ويدئومپينگ ابتدا تصاويري از امواج آب و ماهيهاي قرمز روي آنها ديده ميشود. ماهيها با سرخوشي از يک مکعب به مکعب ديگر ميپرند و در فضاي چند بعدي شکل گرفته توسط هنرمند شناور هستند. اما به مرور با خشک شدن آب و ترک خوردن زمين، امکان زندگي از ماهيها سلب ميشود و تمامي سطح مکعبها را بياباني خشک ميپوشاند.

زيباي کهن
ميترا سلطاني چيدمان "در ستايش زوال" را با کنار هم قرار دادن صفحاتي از کتابها و دست نوشتهها به وجود آورده است. برگههاي زرد شدهاي که مرکب قهوهاي روي آنها ديده ميشود با تصويرهايي که با ظرافت مينياتوري ساخته شدهاند، در کنار کاغذهايي قرار گرفتهاند که گرچه قدمتي ندارند اما سعي شده است از نظر تصويري و محتوايي شباهتي به نمونههاي کهن خود داشته باشند. اضافه کردن المانهايي مانند برگ خشک، سکههاي قديمي و ذرهبين به اين مجموعه، نشاني از نوستالژي هنرمند به آثار قديمي است که زيبايي آنها را بار ديگر کشف کرده و در معرض ديد مخاطبان قرار داده است.

خشونت پنهان
نگار مبارکزاده در اثري با عنوان "حکايت کن از بمبهايي که من خواب بودم و افتاد" تعداد زيادي بمب پارچهاي ساخته است که روي آنها گلدوزيهاي رنگارنگي با دست انجام شده است. بمبهايي که از سقف آويزان شدهاند با نقوش زيبا و جاندار خود در تضاد با آن چيزي هستند که از ذات آنها برميآيد. شيوه ساخت بمبها مانند بالشهايي نرم و لطيف است که باعث آرامش ميشوند، اما نام آنها بمب است و کاري جز ويراني ندارند. مبارکزاده در اين اثر به نقد خشونت جهان معاصر و نابودي روياهاي انسان پرداخته و با زباني غير مستقيم دغدغه خود را مطرح کرده است.

ميراث تاريخي انسان
حسن کاکاوند چيدماني با عنوان "همين حوالي" را در جشنواره ارائه کرده است که از سه تخته سنگ بزرگ شکل گرفته است. با نزديک شدن به اين سنگها نقوشي به چشم ميآيد که چندين قرن پيش بر روي ديواره غارها حک شده و در طول تاريخ به عنوان سندي از زندگي گذشتگان ما مورد بررسي قرار گرفتهاند. انسان، حيوان و صحنههاي شکار، بيشترين چيزي است که در آن ديوارنگارهها به چشم ميآيد، اما در اين اثر باز هم با صحنههايي مشابه روبه رو ميشويم. با گذشت چند قرن انسانهايي را ميبينيم که با کمي پيشرفت، به جاي سنگ و کمان و چاقو، تفنگ به دست گرفته و به سمت حيوانات تيراندازي ميکنند. گويي ذات انسان در اين زمان طولاني تغييري نکرده است و آنچه روزگاري دليل منطقي داشت و براي بقا انجام ميشد امروز بدون منطق و به دلايلي متفاوت ادامه دارد.

