نمايشگاه �ذهنيت ملموس� عصر سهشنبه، 24 شهريورماه، در موزه هنرهاي معاصر تهران افتتاح شد. نمايشگاهي که علاقهمندان و هنرمندان بسياري را براي ديدن بخشي از گنجينه موزه هنرهاي معاصر به خيابان کارگر شمالي کشانده و اين افتتاحيه را به يکي از شلوغترين افتتاحيههاي هنري اين چند ماه تبديل کرده بود.
در اين نمايشگاه آثاري از واسيلي کاندينسکي، جکسون پولاک، ويلهم دکونينگ، رابرت مادرول، مارک روتکو، آدولف گاتليب، فرانز کلاين، مارک توبي، آنتوني تاپيس، منوچهر يکتايي، ژان فوتريه، پير سولاژ، آنتونيو سائورا، ژان پل ريوپل، ويليام ترن بول، فريتز وينتر، هانس هارتونگ، فرانک استلا، موريس لويس، هلن فرانکن تالر، سم فرانسيس، جان هويلند و پل جنکينز که در چهار جريان هنري اکسپرسيونيسم انتزاعي، تاشيسم، انتزاع پسانقاشانه و انتزاع تغزلي کار شدهاند، به نمايش گذاشته شده است.
�

در ابتداي مراسم افتتاحيه، مجيد ملانوروزي (مديرکل دفتر هنرهاي تجسمي و سرپرست موزه هنرهاي معاصر تهران) دربارهي برپايي اين نمايشگاه، اظهار کرد: رويکرد موزه پيش از فعاليت گالريهاي بزرگ، نمايشگاهي از آثار هنرمندان معاصر برپا ميکرد و از گنجينهي خود غافل بود. پس از افتتاح گالريها و برگزاري نمايشگاهها در آنها، ما خودمان را موظف به برگزاري نمايشگاههاي دمدستي نميدانيم و هر زمان که لازم باشد از گنجينه نمايشگاههايي برپا ميکنيم. گنجينهي موزه آنقدر بضاعت دارد که بتواند نمايشگاههاي خوب و متنوعي براي مخاطبان تدارک ببيند.
او افزود: در اين نمايشگاه 26 اثر از 23 هنرمند و از چهار جريان هنري به نمايش گذاشته شده است. چينش آثار طوري است که مخاطبان فضاي بازتري براي بازديد و ارتباط برقرار کردن با آثار دارند.
احسان آقايي–دبير نمايشگاه- نيز با ارائهي توضيحي دربارهي چهار جريان هنري ارائه شده در اين نمايشگاه گفت: قبل و بعد از مدرنيزم يک نقطه عطفي در دل تاريخ هنر وجود دارد. خود مدنيزم نيز قبل و بعد از اکسپرسيونيسم انتزاعي يک نقطه عطف دارد. انتزاع از ابتداي سدهي بيستم شروع شد. انتزاعي که مدرن است و ريشه در تاريخ بشر دارد. ديوارنگارههاي قديمي نوعي انتزاع هستند. اکسپرسيونيسم انتزاعي پايتخت هنر را که تا آن زمان پاريس بود به نيويورک منتقل ميکند. بعد از آن جريان متفاوتي در تاريخ هنر شروع ميشود. جريان غالب قبل از آن بازنمايي بوده که فيگور و منظره را به مخاطب مينماياند.
او افزود: در جريان اکسپرسيونيسم انتزاعي بازنمايي از بين ميرود و انتزاع اهميت پيدا ميکند و آتچه که مهم تلقي ميشود، ذهن هنرمند است. هنرمند وقتي کار را شروع ميکند اختيار اثر در دست او نيست، اختيار هنرمند در دست اثر است. نميداند چه کار ميخواهد بکند. کار را شروع ميکند، اما نميداند کي تمام ميشود. تاشيسم در دهه 40 ميلادي. در اروپا شکل ميگيرد و نسخه اروپايي اکسپرسيونيسم انتزاعي است با همان تفکر.
آقايي دربارهي عنوان نمايشگاه نيز اظهار کرد: عنوان �ذهنيت ملموس� پارادوکسيکال است. معمولا ذهنيت ملموس نيست. ذهنيت فراتر از عالم حس و لمس است، اما اين هنرمندان معتقد بودند آنچ که در ذهن داشتند بايد به عينيت تبديل کنند بدون قيود گذشته. قبلا فرم خيلي مهم بود. در اکسپرسيونيسم انتزاعي يک هنرمندي مثل �پولاک� هست با آن هيجاننمايي شديد و يکي هست مثل �روتکو� که ميشود با اثرش مديتيشن کرد. اينها تفکر مشترک دارند، نه تجلي مشترک. نوع نگاهشان به رنگ و بوم و نقاشي و هنر به لحاظ هنر مشترک است، نه به لحاظ ارائهي آثار هنري.

�
دبير نمايشگاه �ذهنيت ملموس� ادامه داد: آرشيو خوبي در اين سبک داريم. مهم همسويي اين چهار جريان بود. آثار ويليام ترنبول، آنتوني تاپيس و جان هويلند اولين بار است که به نمايش گذاشته ميشوند.
آقايي به چينش خاص آثار اين نمايشگاه اشاره کرد و گفت: چينش درست موزهاي همينطور است که در اين نمايشگاه ميبينيم. وقتي آثار را کنار هم بچينيم گالريگونه است. هدف ما ارائهي آرتيستيک آثار است. اين آثار نياز به تعمق دارند و جلوي هر کدام از آنها صندلي گذاشتهايم. براي اينکه مخاطب بايد بيايد بنشيند يک ربع بيست دقيقه به يک تابلو نگاه کند. آنقدر کارها گيرا هستند که اگر کنار هم باشند تمرکز را از بين ميبرند. حتما بايد مخاطب زمان بگذارد. اين نمايشگاه واقعا سنگين است.
او دربارهي حضور اثري از منوچهر يکتايي به عنوان تنها هنرمند ارياني اين نمايشگاه نيز اظهار کرد: آقاي يکتايي دهه 40 شمسي از ايران براي تحصيل به آمريکا ميرود. همزمان با نمايش آثار هنرمندان اکسپرسيونيسم انتزاعي، او هم آثارش را به نمايش ميگذارد. اتفاقا خيلي هم جلب توجه ميکند. کارهايش خريده ميشود. همان دوره يکتايي با بعضي از هنرمندان اين جريان دوست بوده و تنها کسي است که در اين جنبش ميگنجد. سبک او هم به تاشيسم و هم به اکسپرسيونيسم انتزاعي کاملا نزديک است. هنرمندان ديگر ايراني در آن دوره در فضاي متفاوتي کار ميکردند. يکتايي بينالملليترين هنرمند ايران است. در سايتهاي �آرتنت� و �ساتبيز� کارهايش آنلاين به فروش ميرسد.
آقايي به نگاه فلسفي – عرفاني خود به اين نمايشگاه اشاره کرد و گفت: نگاهم به اين جنبش نگاه صرف تاريخ هنري نيست، نگاه فلسفي – عرفاتي هم هست. علت آوردن جملههايي از هنرمندان اين نمايشگاه در فضاي موزه اين است که مخاطب فضاي فکري آنها را درک کند. بداند هنر جداي از تکنيک نياز به تفکر و انديشه دارد. آن چه که ما به آن ميگوييم زيربناي هنر و به واسطه آن فلسفه و جامعهشناسي هنر وجود دارد، همين تفکر و انديشه است. کل شئون زندگي را يک جريان تحت تاثير قرار ميدهد، از سينما و ادبيات گرفته تا تئاتر و معماري.
او در پايان سخنانش اضافه کرد: چرا با اينکه مدرنيسم و امپرسيونيسم وادر کشور ما ميشود ما هنوز قاجاري زندگي ميکنيم؟ براي اينکه بدون فکر است و زيربنا ندارد. همين تابلوي پولاک را اگر بگذاري دم در يکي لگد هم به آن ميزند! کسي به خانهاش نميبرد. چون ما به لحاظ تفکري اين جريانها را درک نکردهايم. فقط به لحاظ شکلي مدرن شدهايم. ورود به دنياي مدرن نياز به زمنيههاي تفکري و ساختاري دارد. اين نمايشگاه نشان ميدهد اگر اکسپرسيونيسم انتزاعي اتفاق افتاد يک سري ادا و اصول نيست، تفکر نيست و خيلي چيزها را تغيير داده است.
به گزارش ايسنا، نمايشگاه �ذهنيت ملموس� از 24 شهريور تا 15 آبانماه در موزه هنرهاي معاصر تهران واقع در خيابان کارگر شمالي، جنب پارک لاله، ميزبان علاقهمندان است.
