«واسيلي کاندينسکي» به عنوان يک نابغه هنرهاي تجسمي، در هنر انتزاعي انقلابي به وجود آورد و از پيشگامان برخي از تاثيرگذارترين جنبشهاي قرن بيستم بود. آثار هنري او مملو از احساسات و عميقاند و مستقيما با روان مخاطب ارتباط برقرار ميکنند. در اين گزارش به پنج مورد از تحسينبرانگيزترين نقاشيهاي انتزاعي اين هنرمند نگاهي داريم.

به گزارش گالري آنلاين به نقل از ايسنا، «واسيلي کاندينسکي» (تولد ۱۸۶۶ ـ درگذشت ۱۹۴۴) هنرمند روس بود که همواره از او به عنوان يکي از پيشگامان هنر انتزاعي ياد ميشود. او همچنين در طول عمرش چندين کتاب درباره هنر و فرضيه رنگ منتشر کرد. اکنون «کاندينسکي» را به عنوان يکي از بزرگترين هنرمندان آوانگارد تمام طول تاريخ ميشناسيم.
او در مسکو متولد شد و براي وکيل شدن در رشته حقوق و اقتصاد ثبت نام کرد. اما برخلاف آنچه انتظار ميرفت، علاقه کاندينسکي تغيير کرد و در سن ۳۰سالگي در کلاسهاي هنري شرکت کرد. او در سال ۱۸۹۶ ميلادي در «آکادمي مونيخ» ثبتنام کرد و چند سال بعد به عنوان رئيس «انجمن هنرمندان جديد مونيخ»( Neue Künstlervereinigung Munich ) يا به اختصار (N.K.V.M) انتخاب شد. اين انجمن مسير را براي آينده هنر مدرن در قرن بيستم ميلادي آلمان هموار کرد.

«فرانتس مارک» و «واسيلي کاندينسکي»
پس از چند نمايشگاه، کاندينسکي از «انجمن هنرمندان جديد مونيخ» استعفا و گروه «سوارکار آبي» (Der Blaue Reiter) را با «فرانتس مارک» تاسيس کرد. اگرچه اين گروه عمر کوتاهي داشت اما جنبش هنري بود که اساس اکسپرسيونيسم محسوب ميشد. در درون گروه، هنرمندان هنر مدرن را تجربه کردند و رويکرد بصريتري را براي نقاشي اتخاذ کردند که از موسيقي و ارتباط بين هنر بصري و معنويت الهام ميگرفت. گمانهزنيهايي وجود دارد که نام اين جنبش برگرفته از يکي از تابلوهاي نقاشي «کاندينسکي» به نام «سوارکار آبي» است که سوارکاري را در چمنزار به تصوير ميکشد.

«سوارکار آبي» اثر «واسيلي کاندينسکي»
پس از شروع جنگ جهاني اول، کاندنيسکي به مسکو بازگشت. سپس در دهه ۲۰ ميلادي به آلمان رفت تا در مدرسه هنر باوهاوس تدريس کند. پس از به قدرت رسيدن نازيها، «باوهاوس» منحل شد و کاندينسکي به فرانسه نقل مکان کرد و تا زمان درگذشتش در سال ۱۹۴۴ در همان کشور زندگي کرد.
۱. ترکيببندي شماره ۷ سال ۱۹۱۳

اين نقاشي انتزاعي واسيلي کاندينسکي در ابعاد قابل توجهي خلق شده است: دقيقاً ۲۰۰ در ۳۰۰ سانتي متر. از ۱۰ تابلوي نقاشي با عنوان «ترکيببندي» که واسيلي کاندينسکي بين سالهاي ۱۹۱۰ و ۱۹۳۹ خلق کرد، تنها هفت تابلو پس از جنگ جهاني اول زنده ماندند.
تابلو نقاشي «ترکيببندي شماره ۷» که در دوران اوج «سوارکار آبي» خلق شد را ميتوان تجسم معنويت و موسيقي در يک شاهکار انتزاعي منفرد و بزرگ به حساب آورد. اين هنرمند معتقد بود که تنها اشکال انتزاعي جوهره واقعي روح را نشان ميدهند. او تنها براي اين اثر هنري بيش از سي طرح اوليه را خلق کرد. فقط بينندهاي که داراي قوه تخيل با قابليت تشخيص بالا است ميتواند مفاهيم ظريف روحاني را درک کند.
۲. ترکيببندي شماره ۸ سال ۱۹۲۳

اين تابلو نقاشي به وضوح تفاوتهايي با ترکيببنديهاي قبلي دارد. برخلاف ترکيب رنگي عجيب نقاشي «ترکيببندي شماره ۷»، عناصر هندسي رياضي در اين نقاشي حس متفاوتي را منتقل ميکنند.
نقوش دايرهاي بعدها در ديگر آثار هنري او به عنوان نمادي از معنويت بازخلق شد. «سالامون گوگنهايم» اين نقاشي را در سال ۱۹۳۰ هنگام بازديد از «باوهاوس» خريد.
۳.زرد ـ قرمز ـ آبي سال ۱۹۲۵

«کاندينسکي» در زرد ـ قرمز ـ آبي (Gelb-Rot-Blau)، با رنگهاي شادابتري بازي ميکند و پالتي را انتخاب مي کند که عمدتاً از رنگهاي اصلي متضاد تشکيل شده است. در پس زمينه نقاشي زرد قناري، به همراه رنگ بنفش به چشم ميخورد. دو کانون توجه وجود دارد: در سمت چپ زواياي تيز غالب است، در حالي که سمت راست اشکال دايرهاي تيرهتر به چشم ميخورد. کاندينسکي در دوران حضورش در باهاوس توجه بيشتري به موقعيت عناصر هندسي خود در ترکيب بنديهايش و اثرات حاصل از آن داشت. زرد ـ قرمز ـ آبي نمايشي تقريباً زيبا از آتش بازي پر از شور و شادي است.
۴. چندين دايره سال ۱۹۲۶

در اين اثر هنري، کاندينسکي خود را تنها به يک شکل محدود کرده است: دايره! برخلاف ساير آثار کاندينسکي که به مضامين مذهبي مختلف پرداخته است، اين تابلو فقط يک اثر هنر انتزاعي ناب است.
۵. ترکيببندي شماره ۹ سال ۱۹۳۶

کاندينسکي در سال ۱۹۳۳ آلمان را ترک کرد و به آپارتماني در پاريس واقع در فرانسه نقل مکان کرد. در سالهاي آخر زندگياش، سبک کاندينسکي بهطور قابل توجهي تکامل يافت و توانست عناصري از تمام دورههاي هنري قبلياش را در خود بگنجاند. او مجموعهاي از اشکال غيرهندسي جديد شبيه سازوارههاي ميکروسکوپي را به وجود آورد و روش جديدي را در کار خود براي ايجاد يک بافت دانه دانه با مخلوط کردن هر چند وقت يک بار ماسه با رنگ خود معرفي کرد. «ترکيببندي شماره ۹» نقاشي يکي مانده به آخر از مجموعه نقاشيهاي «ترکيببندي» اين هنرمند بود.
