«حراج تهران» مي‌تواند جاي اعراب را در هنر بگيرد


آرمان استپانيان درباره‌ي برگزاري چهارمين دوره‌ي «حراج تهران» و رکوردزني فروش آثار هنري در اين رويداد، اظهار کرد: برگزاري حراج تهران از اين جهت باعث خوشحالي است که اين اتفاق يک روز بتواند جاي اعراب را در ايران بگيرد. من در حراجي‌هاي منطقه و کشورهاي عربي شرکت کرده‌ام و نه از پول‌شان و نه از خود حراجي‌ها دل خوشي ندارم. ترجيح مي‌دهم سرمايه‌هاي هنري در فرهنگ ما از طريق همين حراجي و در داخل کشور باقي بماند و ارزش‌اش بالا برود.

 

اين عکاس پيشکسوت درباره‌ي ضعف‌هاي حراج تهران نيز گفت: حراج تهران به نظرم کمي شلخته برگزار شد. در اين دوره، هم اثري از کمال‌الملک فروخته شد و هم عکس‌هايي از يک هنرمند جوان 30 ساله. البته چند وقت پيش زمزمه‌هايي شنيده مي‌شد مبني بر اين‌که مسوولان تصميم گرفته‌اند حراج تهران را در دو بخش آثار کلاسيک و مدرن و دوبار در سال برگزار کنند. اگر اين اتفاق بيفتد واقعا جاي خوشحالي است.

 

او در ادامه به حضور برخي نام‌هاي تکراري در دوره‌اي مختلف حراج تهران اشاره و اظهار کرد: بعضي هنرمندان هستند که بايد هر سال آثارشان در حراج تهران حضور داشته باشد. هنرمنداني مانند پرويز تناولي و سهراب سپهري که به يک برند در هنر ايران تبديل شده‌اند، حضورشان در حراج تهران در هر دوره نه‌تنها اشکالي ندارد، بلکه اتفاق خوبي است. البته بعضي هنرمندان هستند که در کارشان بسيار موفق‌اند، اما چون حراجي‌ها را راهي براي تجاري و مافيايي شدن هنر مي‌دانند در آن‌ها شرکت نمي‌کنند. اين وظيفه‌ي گالري‌دار‌ها و مسوولان برگزاري حراج تهران است که با استفاده از تجربه مديران هنري، هنرمندان را شناسايي و به حراج تهران معرفي کنند.

 

استپانيان افزود: ما در تهران، گالري‌داري که تحصيل‌کرده رشته هنر باشد خيلي کم داريم. بيشتر گالري‌دارها جنبه تجاري قضيه را در نظر مي‌گيرند. مديريت هنري، حرفه بسيار پيچيده‌اي است. من کساني را مي‌شناسم که تحصيل‌کرده دانشگاه هنر هستند و در کشورهاي مختلف دنيا گالري‌داري مي‌کنند و در کارشان بسيار موفق هستند. در ايران، عليرضا سميع‌آذر يکي از کساني است که توانست مديريت هنري را به خوبي انجام دهد. اعتقاد من اين است که بايد براي موفقيت در اين مسير، فرهنگ‌مان در اين زمينه رشد کند.

 

اين عکاس در بخش ديگري از سخنانش درباره‌ي ديدگاه برخي هنرمندان مبني بر اين‌که بخشي از عوايد حاصل از فروش آثار هنري به خريداران مختلف (براي بار دوم، سوم و …) بايد به خالق اثر تعلق گيرد، گفت:‌ با اين ديدگاه که برخي مي‌گويند، هنرمند پس از فروش اثرش بايد در فروش‌هاي ديگر آن اثر هم سهمي داشته باشد، مخالفم چون با اصول تجاري در تضاد است. کساني که در اقتصاد هنر اثر هنري مي‌خرند، چند دسته هستند؛ افرادي که آثار هنري را مي‌خرند تا آن‌ها را بفروشند، عده‌اي هم آثار هنري را به خانه‌شان مي‌برند و برخي هم کلکسيونر هستند و اين آثار را براي مجموعه‌شان جمع‌آوري مي‌کنند. وقتي يک هنرمند اثرش را مي‌فروشد، ديگر سهمي در فروش‌هاي بعدي نمي‌تواند داشته باشد.

 

اين هنرمند همچنين به لزوم توجه به نگهداري از آثار هنرمندان شاخص در کشور و اختصاص بودجه براي خريد آن‌ها اشاره کرد و گفت: هنرمندان برند، مانند سهراب سپهري و پرويز تناولي متعلق به ايران هستند و آثارشان هم بهتر است در ايران بماند. وقتي به کشورهاي ديگر سفر مي‌کنيم به ديدن آثار هنري و فرهنگي آنجا مي‌رويم. کساني هم که به ايران مي‌آيند از آثار هنري و مناطق تاريخي و فرهنگي ما ديدن مي‌کنند. اين نشان مي‌دهد که چقدر هنر و فرهنگ يک مملکت بايد براي همه ارزشمند و مهم باشد.

 

استپانيان اضافه کرد: به نظر من نبايد اجازه خروج به يکسري از آثار هنري داده شود. ما خودمان بايد ايران را با همه‌ي کم و کاستي‌هايش دوست داشته باشيم. دولت متعهد فرهنگي وظيفه دارد با برنامه‌ريزي درست، از خروج آثار ارزشمند از هنرمنداني که به برند تبديل شده‌اند جلوگيري کند.

منبع : ايسنا

پیمایش به بالا