
«در بانکهاي بزرگ دنيا مانند بانکهاي سوئيس، آلمان يا انگلستان اثر هنري را به عنوان سرمايه قبول ميکنند، آن را به عنوان ضمانت قبول دارند و به شما وام ميدهند. اما در ايران اينگونه نيست؛ اميدواريم اين اتفاق بيفتد، در اين صورت به ارزش اقتصادي هنر اهميت بيشتري داده خواهد شد.»
اينها بخشي از صحبتهاي عليرضا سميعآذر ـ پژوهشگر تاريخ هنر و مدير حراج تهران ـ است؛ به گزارش گالري آنلاين به نقل از ايسنا، او درباره گسترش بازار هنري اظهار کرد: مهمترين کار براي خلق بازار و فروش آثار هنري بايد توسط گالريها انجام شود. آنها هنرمندان را کشف ميکنند و آثارشان را به فروش ميرسانند؛ در واقع حراج ها به سراغ گالريها ميروند، آنها مستقيم با هنرمندان ارتباط ندارند مگر هنرمندان تثبيتشده و قديمي درباره هنرمندان جديد همه به گالريها مراجعه ميکنند.
او ادامه داد: خوشبختانه تعداد گالريهاي تهران خيلي زياد شده است و کيفيت ارائه آثار به ويژه در ۵ سال اخير به شکل چشمگيري ارتقا پيدا کرده است. تنها چيزي که هنوز باعث نگراني ميشود اين است که امکانات در تهران است و در شهرستانها کم است. در شهرهاي بزرگ و مراکز استانها نيز لازم است. خوب است اين موضوع فراگير شود و نه صرفا در تهران متمرکز باشد.
عدهاي فکر مي کنند مشتري اول و آخر يک اثر هنري هستند
سميعآذر درباره اينکه عموم جامعه اثر هنري را يک کالاي لوکس ميدانند، گفت: اثر هنري يک کالاي لوکس نيست، بلکه کالايي غيراقتصادي است که ما در تلاش هستيم اين ايده را اصلاح کنيم و بگوييم اين اثر ميتواند کالاي اقتصادي هم باشد. هيچ کس فکر نميکرد خريد يک اثر هنر کار تجملاتي باشد. همه ميگويند يک کار فرهنگي و باعث افتخار است اما عدهاي فکر ميکنند اگر اثر هنري را بخرند مشتري اول و آخرش خودشان هستند و امکان اينکه بعد در يک فرصت ان را بفروشند بسيار اندک است و اينکار سرمايهگذاري نيست.بنابراين مبادرت به خريد آثار نميکنند.
او اضافه کرد: موج قدرتمند مارکت در سالهاي اخير نشان داد آثار هنري ميتوانند سرمايهگذاري خيلي خوبي هم باشند؛ همان چيزي که در کشورهاي پيشرفته به وقوع پيوسته و آثار هنري الان يک امکان سرمايهگذاري بينظير و بهتر از همه عرصهها هستند زيرا بسياري از پيچيدگيهاي معامله در آن نيست و به سهولت معامله ميشوند؛ آثار هنري همچنين خوشبختانه در ايران از معافيت مالياتي برخوردارند.
مدير حراج تهران در ادامه گفت: شما اگر بخواهيد يک اتوموبيل معامله کنيد بايد يک عالمه مدرک به محضر ببريد اما يک اثر هنري با همان قيمت به راحتي با مبادله يک چک دست ميگيريد و به خانه ميبريد و ميتوانيد بعدها آن را بفروشيد. ارزش هنري ارزش افزوده خوبي پيدا کرده است و بسياري از طريق خريد و فروش دست دوم و سوم اثر هنري به سودهاي چشمگيري دست پيدا کردند و همه اينها نشان ميدهد اثر هنري ميتواند يک کالاي اقتصادي و نوعي سرمايهگذاري باشد.
او تاکيد کرد: گامهاي بيشتري بايد در اين زمينه برداشته شود تا به سطحي از درک اقتصادي هنر برسيم که در دنياي پيشرفته وجود دارد البته تا همين مرحله هم خيلي نسبت به سابق جلو آمديم.
سميعآذر در پاسخ به پرسشي مبني بر ارزيابياش از فعاليتهاي بانکها در حوزه خريد آثار هنري، گفت: بانک پاسارگاد فعلا به عنوان يک نهاد فرهنگي-اجتماعي مبادرت به خريد و تهيه کلکسيون و تاسيس يک موزه کرده و جلو امده است اما هنوز اثر هنري را يک کالاي اقتصادي قلمداد نميکند و شما نميتوانيد از ملک به عنوان وثيقه در يک وام از آثار هنري استفاده کنيد. درحاليکه در بانکهاي بزرگ دنيا مانند بانکهاي سوئيس، آلمان يا انگلستان اثر هنري را به عنوان سرمايه قبول ميکنند، آن را به عنوان ضمانت قبول دارند و به شما وام ميدهند. اما در ايران اينگونه نيست؛ اميدواريم اين اتفاق بيفتد، در اين صورت به ارزش اقتصادي هنر اهميت بيشتري داده خواهد شد.
اين پژوهشگر تاريخ هنر همچنين اظهار کرد: شما وقتي از هنر صحبت ميکنيد از شمار وسيعي از هنرمندان که به هر شکلي به خوداشتغالي مشغول هستند صحبت ميکنيد. الان کمتر خانوادهاي است که حداقل يکي از اعضاي آن مشغول تحصيل به هنر يا رشتههاي وابسته هنري نباشد. همه اين ها احتياج دارند از نظر اقتصادي تامين شوند، شغل داشته باشند و دولت هيچ کار براي اين عده انجام نميدهد؛ الا اينکه فرصت خلق و فروش اثر را به آنها بدهد.
او ادامه داد: براي خلق هر شغلي شما بيش از ۲۰ ميليون تومان سرمايهگذاري در سال نياز داريد در حاليکه اگر اين رقم را ضربدر هزاران هنرمند کنيد دولت بايد ميلياردها تومان در سال براي تامين اشتغال هنرمندان خرج کند؛ به هيچ وجه اين هزينهها تامين نميشود اما بخش خصوصي پيشگام شده و دارد فرصتهايي را به وجود ميآورد هنرمند در خانهاش بدون يک ريال کمک از بخش عمومي شاغل محسوب شود و توليد کند و اين بهترين نوع توليد است. توليد هنر از نظر اقتصادي بسيار ارزشمندتر از توليد مواد خام است. زيرا مواد خام هم هزينه استحصال دارد؛ درحاليکه هنر هيچ هزينهاي ندارد.
سميعآذر افزود: اين بهترين نوع توليد است و هنرمندان فقط يک شي توليد نميکنند بلکه فرهنگ را گسترش ميدهند و ارزشهاي زيباييشناسي را اشاعه ميدهند؛ ما را به پيشينه گرانسنگ فرهنگي هنري وصل ميکنند اين همه دستاورد از منتظر اقتصاد هنر تامين ميشود. همه رسانهها و نهادهاي دولتي کمک کنيد اقتصاد هنر تقويت پيدا کند، نه تنها به باروري فرهنگي، بلکه به شرايط بهتر اقتصادي و اجتماعي کمک ميکند.
نبود حمايت بينالمللي از هنر ايران، مهمترين خلاء اقتصاد هنر
او درباره فقدانهاي چرخه اقتصادي هنري بيان کرد: اول مکانيسمهاي خيلي قدرتمندي براي حمايت از هنر ايران در سطح بينالمللي وجود ندارد، در نتيجه هنر ما زيادي به يک شبکه مارکت داخلي محدود است.
مدير حراج تهران با اشاره به بازار هنر ايران در محدوده خليج فارس، اظهار کرد: اگر مارکت هنري ايران تقويت شود کيفيت نيز در داخل ارتقا پيدا ميکند. ما در توليد خيلي قوي هستيم تعداد آثار هنري در کشور ما از کل خاورميانه بيشتر است. جامعه هنري ما بزرگترين جامعه هنري خاورميانه است. ما توليد خوبي داريم اما اگر اين توليد خوب معرفي و تحليل و عرضه نشود طبيعتا انگيزه براي ارتقا نخواهد بود.
او در ادامه گفت: اين اتفاقي است که بايد در عرصه بينالمللي بيفتد و ما بتوانيم در اين صحنه از جايگاه هنريمان دفاع کنيم؛ کاري که چين، کشورهاي اروپايي يا روسيه انجام داد. هنر ايران بي حمايتترين هنر منطقه است. همين کشورهاي عربي از تعداد اندک هنرمندانشان با خريد اثار و حمايت از مارکت و تلاش براي ايجاد فرصت نمايش حمايت ميکنند اما ايران فرصت اين موضوع را نميدهد و همه چيز به يک بخش خصوصي محدود کوچک و ناتوان واگذار شده در نتيجه ما مارکت بينالمللي قدرتمندي نداريم.
سميعآذر اظهار کرد: جالب است موسسات بينالمللي حراج کريستيز يا ساتبيز آنها سراغ هنر ايران ميروند اما ايران هيچگاه به يک گالري پيشنهاد بدهد هنر ايران را به دنيا معرفي کنند و از مزاياي حمايت دولتي ايران نيز برخوردار شوند. وقتي مارکت بينالمللي تقويت شود مارکت داخلي نيز تقويت ميشود که به معناي اشتغال توسعه فرهنگي و تکامل زيباييشناختي جامعه ما است.
او با اعتقاد به اينکه «نبود حمايت بينالمللي از هنر ايران مهمترين خلاء اقتصاد هنر است» گفت: هنر چين با قدرت هرچه تمام تر توسط دولتش حمايت ميشود بسياري از هنرمندان چيني منتقد سرسخت دولت آن هستند؛ دولت چين هم تحمل و مدارايي بالايي ندارد اما ميداند اگر ميخواهد به ابرقدرت اول دنيا تبديل شود، فقط با افزايش توليد ناخالص ملي نميتواند اين کار را بکند، بلکه بايد قدرت فرهنگياش را افزايش بدهد.
مدير حراج تهران افزود: وقتي هنرمند چيني به بيينال ونيز يا حراج لندن ميرود، حمايت دولتي پشتش است و به همين دليل به يکي از قدرتمندترين مارکتهاي دنيا تبديل شده و از ميان هنرمندان چند ميليون دلاري دنيا سه، چهار نفر چيني وجود دارد. چين الان از بسياري از کشورهاي اروپايي جلو زده است. ماهم بايد همچين حمايتي را داشته باشيد.
گام جدي در حمايت از مارکت هنر برداشته نشده
سميعآذر درباره نتيجه بخشي اقدامات وزارت ارشاد در دولت يازدهم نيز گفت: از وزير ارشاد گرفته تا معاونت هنري و مديرکل مرکز هنرهاي تجسمي انگيزه و اراده قدرتمندي براي حمايت از مارکت وجود دارد؛ سه وزير ارشاد دوره يازدهم تاکنون اعتقاد زيادي به اقتصاد هنر دارند و معتقدند يکي از مزاياي اقتصاد هنر اين است که وابستگي دولت به هنرکاهش پيدا ميکند و دولت ميتواند نقش نظارتي خودش را داشته باشد و دنبال تامين بودجه نباشد.
او ادامه داد: گامهاي جدي در توسعه اقتصاد هنر برداشته نشده است. يک موسسه توسعه هنر تاسيس کردند که به سرمايهگذاري در حوزه هنر کمک ميکند. البته اين مؤسسه تازه تاسيس شده است و ما هنوز چيزي نديديم اما نشان ميدهد اين اراده در آن هست. در حال حاضر فقط يک اراده و انگيزه وجود دارد که اميدواريم در آينده به گامهاي جدي هم همراه شود.
مدير حراج تهران درباره حضور شعبههاي حراجيهاي بينالمللي مانند «کريستيز» يا «ساتبيز» در ايران اظهار کرد: مشکل حضور موسسات بين المللي اقتصاد هنر در ايران، کمتر فرهنگي و بيشتر فني-اقتصادي است؛ ما بايد به سيستمهاي خريد اعتباري دنيا وصل شويم که هرکسي بتوانم از تهران با کارت اعتباري خودش خريد کند. ما بيمه آثار هنري نداريم تازه شرکتهاي هنري اين کار را شروع کردهاند. گمرک ما هنوز درباره انتقال آثار هنري بسيار کند تصميم ميگيرد و هماهنگ شده نيست. در عين حال در ايران انتقال پول به بانکهاي دنيا به سختي انجام ميشود.
صد در صد درباره اصالت آثار ايمان داريم
او درباره ادعاهايي مبني بر جعلي بودن اثر سهراب سپهري در آخرين حراج تهران نيز بيان کرد: هيچ منبع موثق و هيچ کارشناس شناخته شدهاي اين ترديدها را درباره صحت آثار نداشته است، بلکه منابع مجهولالهويه که سطح کارشناسي ندارند و حتي اثر را از نزديک نديدهاند اظهار نظري ميکنند که بيشتر قصد مخدوش کردن اثر را دارند. اين بيشتر يک نوع دشمني با حراج و هنر و رونق اقتصاد هنر است.
سميعآذر ادامه داد: درباره سهراب سپهري يا هر هنرمند ديگر حتي اگر يک درصد ترديد داشته باشيم اثر را نميآوريم. ما صد در صد درباره اصالت آثار ايمان داريم و پاي ان ميايستيم. اگر لازم باشد به هر کارشناسي اثر را نشان ميدهيم. اما اگر شائبهاي باشد به حراج نميآوريم. ما کاري را ميآوريم که هم خودمان و هم قاطبه کارشناسان نظر صد در صد دارند. ما هم هيچوقت نميتوانيم جلوي اين حرفها و ادعاها را بگيريم.
مدير حراج تهران گفت: متاسفانه در يک فضاي رسمي که قابل پيگرد حقوقي باشد نميزند اگر فردي رسيدگي کنيم و مورد پيگرد قانوني قرار بدهيم. وقتي در مجازي حرف ميزند و مصون از پاسخگويي است. ما فقط آن را يک زمزمه بدخواهانه تلقي ميکنيم و فکر نکنم تاثيري داشته باشد.
حراج هنرمندان معاصر ديماه برگزار ميشود
او در بخش ديگري از صحبتهاي خود درباره دوره دوم حراج تهران در سال اظهار کرد: دومين دوره حراج تهران ۲۲ ديماه برگزار خواهد شد؛ اين حراج دربرگيرنده آثار هنرمندان معاصر ايران است، درحاليکه حراج قبلي بيشتر به هنرمندان مدرنيست و کلاسيک اختصاص داشت. اينها هنرمنداني هستند که در قيد حيات هستند و يا رويکردهاي معاصر دارند و چهرههاي جوان به کرات ديده ميشود. هنوز مشخص نشده است چهرههاي معمول مانند سهراب سپهري، پرويز تناولي، محمد احصايي و منوچهر يکتايي در اين حراج نخواهند بود.
سميعآذر همچنين در پاسخ به اين پرسش که چرا مانند هميشه بعد از حراج اول امسال نشست مطبوعاتي برگزار نشد؟ بيان کرد: براي اينکه من به طور متفرقه با چند جا صحبت کردم و احساس کردم ديگر نيازي به برگزاري نشست مطبوعاتي براي حراج اول وجود ندارد؛ اما شايد براي دور دوم نشست مطبوعاتي برگزار کرديم.
