
بين لايههاي طبقاتي اجتماع، هنرمندان از مجموعه طبقه متوسط جامعهاند، البته نه در همه شرايط، بلکه در زماني که طبقه ميانه اکثريت لايهها را تشکيل دهند و رو به گسترش باشند، در غير اين صورت بهجز گروه اندک هنرمندان، اکثريت آنان را ميتوان متوسط رو به پايين قلمداد کرد، يعني همان گروهي که در نوسانات اقتصادي بيشترين صدمه را خواهند ديد و در زماني کوتاه ممکن است تمام اندوختهها و ساير مايملک خود را از دست بدهند و با سرعت به سمت لايههاي فرودست اجتماعي سوق داده شوند.
رفع اين مشکل و توجه به اقتصاد اين طبقه خلاق اجتماعي، به عوامل و شرايط خاص هر جامعه و ساختار دولتي آن بستگي دارد. در کشور ما نقش مجلس – بهويژه کميسيون فرهنگي آن- براي پرداختن به اين خطر ميتواند نقشي مهم و تعيينکننده در جهت چارهانديشي و پيداکردن راهحل براي اين مشکل روبهافزايش باشد، البته در اين بين نميتوان از مسئوليت وزارت فرهنگ و انجمنهاي مردمنهاد اقتصادي و فرهنگي سخن نگفت و اين موقعيت خطير را يادآوري نکرد.
همه اين عوامل بستگي تام به ميزان درک اين موقعيت و داشتن همدردي و احساس مشترک بين مراکز گفتهشده و هنرمندان دارد که متأسفانه در شرايط موجود چنين درک مشترکي چندان احساس نميشود و هريک گويا خود را به نديدن و تغافل زدهاند.
متن کامل را در لينک زير بخوانيد:
