نگاهی به مجموعهدارانی که آثار عجیب را جمعآوری میکنند
مجموعهداری بخشی مهم در عرصه هنرهای تجسمی است. اما همیشه قرار نیست مجموعهداران به جمعآوری آثار گران و فاخر بپردازند. برخی از آنها با نگاهی متفاوت آثاری را جمعآوری میکنند که به لحاظ مالی هیچ سودی ندارد. پیکسلهای مگنتی یکی از موارد عجیب است.
به گزارش گالری آنلاین به نقل از ایلنا، علاقه به اشیای تزیینی و هنری برای بشر اتفاقی مربوط به دیروز و امروز نیست. با توجه به همه ابزار و ادوات باستانی کشف شده در دنیای امروز، میتوان گفت بشر بدوی هم نسبت به زیبایی و جمعآوری اشیاء گرایش داشته است که دلیل این حس مشترک در انسان عصر باستان با انسانهای مدرن امروزی تمایل آدمی به زیبایی است. این زیبادوستی تا آن حد در وجود آدمی ریشه دارد که حتی بدترین شخصیتهای تاریخ هم از لطافت آن بی نصیب نماندهاند. هیتلر کوره آدم سوزی راه انداخته بود و از اینکه سربازهایش را در جبهههای جنگ به کشتن دهد هیچ ابایی نداشت اما با تمام آن فجایع نقاش بود و در تمام زندگی به این هنر عشق میورزید. چنین شخصیتهایی در تاریخ هنر کشور خودمان هم وجود داشتهاند و نمونه بارز آنها سرهنگ مختاری است که ویولونیست بود و همزمان به شکنجه مخالفان حاکمیت هم مشغول بود.
این توضیح مقدمهای برای پرداختن به کوچک نمایی بناها، آثار هنری، تندیسها و سردیسهای معروف و هر آنچیزی است که مردم را برای لحظاتی به ذوق آورد؛ حتی پیکسلها. البته منظور از پیکسل در این مطلب معنا و مفهومی نیست که در صنعت چاپ دیجیتال مطرح است و شاخصی برای کیفیت اثر محسوب میشود. این اشیاء کوچک اشیائی تزیینی هستند که به عنوان آکسسوارهای دکوری روی سطوح مختلف از جمله پارچه، لباس و کیف نصب میشود. این اشیاء یا ریز آثار هنری معمولا به واسطه نقاشیها و نوشتهها و المانهای مختلف پیامی برای مخاطب دارند که بر اساس سلیقه افراد انتخاب میشوند. این آثار کوچک در ایران همچنان با عنوان پیسکل شناخته میشوند و با وجود محبوبیتی که دارند هنوز معادل فارسی برای آن تعیین نشده است. مجسمههای شیشهای حیوانات، ماشینهای اسباببازی کوچک، سردیسهای شخصیتهای مطرح یا هر سازه کوچک اما زیبا، برخی دیگر از نمونههایی هستند که مخاطبان به آنها علاقه دارند و این علاقه گاه تا آنجاست که فرد را به جمعآوری از یک نمونه اثر به تعداد انبوه وامیدارد و اینگونه است که برخی افراد کلکسیونر در این عرصه به واسطه علاقهمندیها و آثار جمعآوری کرده نزد مخاطبان شهرت بسیار یافتهاند.
«گاردین» به تازگی گزارش از ریز آثار و مجموعهداران این عرصه منتشر کرده که طی آن به موارد خاص و استثنایی پرداخته است.
تونی لوید و همسرش مجموعه دارانی حرفه ای
تونی لوید یکی از شخصیتهایی است که به اتفاق همسرش طی سالهای طولانی به جمعآوری اشیا و لوازم خانه و دیگر متیریالهای تزینی پرداخته است. در بازکن، لیوان، یک صورتک کوچک، برچسبهای تزیینی مگنتی و هر اشیاء دیگر را میتوان در مجموعه او که همه خانه و اتاقهایش را در بر گرفته مشاهده کرد.
اما لوید از چه زمانی به جمعآوری انبوه آثار کوچک علاقه نشان داده و پرداخته است؟ او پانزده سال پیش برای راهاندازی شرکت خصوصی خودش از یک کار پردر آمد ملکی استعفاء داد و این ریسک را پذیرفت تا خودش برای بهتر شدن اوضاع مالی و معیشتیاش حرکتی ویژه انجام شد. او در ادامه به چاپ هدایای تبلیغاتی پرداخت. اقلامی چون اشیاء تزیینی چون تزیینات مگنتی روی یخچال و زیر لیوانیهای طرحدار تولیداتی بودند که لوگو یا نام برندهای سفارشدهنده روی آنها ثبت میشد تا به این ترتیب آن روال تبلیغاتی مرسوم انجام شده باشد.
تونی لوید، درخانه اش درکاردیف با کلکسیون رنگارنگش شامل 5500 اثر!
تونی با اینکه شغل پردرآمدی برای خود طراحی و اجرا کرده بود، اما از آن راضی نبود به این دلیل که میگفت: کار تبلیغات به دلیل تغییر برنامههای برندهای بزرگ شغلی همیشه آشفته است و آینده مبهمی دارد. او به دنبال حرفهای پایدارتر و مستقلتر بود و اینگونه شد که او زمینه کاریاش را تغییر داد و به سراغ آثار خاص هنری رفت که معمولا برای مخاطبان و البته غریبهها جذاب است. آن هم در حالی که دسته بزرگ گردشگران سالانه را به عنوان مخاطبان همیشگیاش مد نظر داشته است. در ادامه این روند بود که بیماری کووید 19 دنیا را طی چندماه در نوردید و همه مشاغل و اصناف را خانه نشین کرد و ژائو هم از این قاعده جهانشمول در امان نبود. او پس از آنکه بیش از دو سال فضای راکد و ساکن هنر و بیزینس را تحمل کرد، دوباره با قوت بیشتر فعالیتهای خود را از سر گرفت و حال میتوان گفت درآمد سالانه او حدود سه و نیم میلیون پوند است!
او پس از تجاربی که در چند سال اخیر کسب کرده، میگوید: بازار سوغاتی و عرصه فعالیت در این عرصه مانند قبل است و تغییری نکرده. منظور ژائو شاید این است صنعت گردشگری، هرچند با وقفههایی هم همراه بوده اما همچنان وجود دارد و تمام امکانات و زیرمجموعههای آن که هنرهای دستی و سوغاتی های رنگارنگ اقوام مختلف بخشی از آنهاست در خدمت گردشگران هستند. لذا فعالیت در این عرصه همواره با حرکت و پویایی همراه است.
در ادامه گزارش گاردین آمده است؛ چه در آلمان به فروشگاهی بروید، چه به یک غرفه اسپانیایی مراجعه کنید، آنچه در همه آنها مشترک است استانداردهایی است که از آثار هنری و دستی ملل و اقوام مختلف به چشم میخورد. مثلا ظرف و ظروف، ماکتهای متنوع، آثار هنری و مینیاتوری، تابلوهای نقاشی و البسه اقلام مشترکی هستند که به عنوان سوغاتی خرید و فروش میشوند.
لوسی لثبریج همسر تدی لوید که حال پس از سالها زندگی مشترک همکار و شریک او محسوب میشود معتقد است که اولین گردشگران بریتانیایی زائران قرون وسطایی بودند و اولین آثار هنری که مورد توجهشان قرار گرفت و جنبه سوغاتی هم داشت، نوعی صدف بوده که از زیارتگاه اسپانیایی سنت جیمز یافت شدهاند. اینها همه مدرک و نشانههایی محسوب میشوند که ما را به ادامه فعالیت وا میدارد.
مجموعهای از هفتاد مگنت یخچالی از شهرها و کشورهای مختلف
آیا جمعآوری اشیاء ظاهرا بی ارزش امری عبث است؟
اما هدف این زوج سالخورده از جمعآوری آن همه اشیاء ظاهرا به دردنخور و غیر کاربردی چیست؟ لثبریج همسر لوید این علاقمندی تعجببرانگیز را نوعی نیاز روانی اولیه میداند. این خانم مسن درباره فعالیتهایی که در کنار همسرش داشته حال به تحلیلی مشخص رسیده و میگوید: در سال 1851، نمایشگاه بزرگ آثار صنعت همه ملل در لندن راهاندازی شد و طی این اتفاق 65000 بازدیدکننده از شگفتیهای موجود در جهان و گوشه گوشه آن شگفت زده شدند. «صنایع دستی میناکاری شده با نقره از هند»، «سنجاق سینه سلتی قرن هشتمی از ایرلند» و «سلاح گرم از آمریکا» برخی از هنرها و صنایعی بودند که در این رویداد به نمایش درآمدند.
اما زمانی هست که یک مورد بخصوص میتواند نماد و نشان یک کشور باشد،همانطور که الان برج ایفل سازه و نماد فرانسه امروزی و مدرن است. این در حالی است که شهر پاریس قبل از سال 1887 برج ایفل نداشت، بنابراین به وجود نمادی نیاز داشت و برج ایفل بهترین گزینه بوده است.
همسر لوید میگوید هر کشور نمادهایی دارد که در قالب آثار هنری آن مملکت نمود پیدا میکند. مثلا طبق تحقیقات، شربت افرا محبوبترین سوغات کانادا است، در حالی که بازدیدکنندگان بریتانیا چتر را ترجیح میدهند. یا اینکه پرفروشترین سوغات استرالیا یک بومرنگ است، در حالی که گردشگران در روسیه عروسک ماتریوشکا را دوست دارند. در همین حال، ما پاپوشها را از هلند، لیوانهای Moomin را از فنلاند و شکلاتها را از بلژیک میآوریم.
لثبریج میگوید: چیزهای خاصی در تخیل جمعی جا افتادهاند که چتر، بانوج، بومرنگ، لیوان و پاپوش برخی از آنها هستند.
چه اتفاقاتی زندگی زوج خلاق را تغییر داد؟
اما اینکه چه اتفاقی باعث شد زندگی تونی لوید و همسرش سمت و سوی دیگری پیدا کند در نوع خود ماجرایی دارد. در سال 1981 آن زمان که این زوج برای گذراندن تعطیلات به نیوانگلند رفتند، لثبریج دو آهنربا خرید که اسب و کالسکهای روی آن نقش بسته بود. پس از این اتفاق لوید به خرید همسرش اهمیت نداد تا اینکه آنها در سال 1987 به استرالیا نقل مکان کردند. در یکی از شبها که آنها به صرف شام میهمان دوستانشان بودند، با صحنه جالبی مواجه شدند که به گفته خودشان زندگی آنها را تغییر داد.
لوید دراینباره میگوید: من هرگز یخچالی پوشیده از آن همه آهنربا ندیده بودم، مگر فقط در مغازهها نه یک خانه مسکونی!
اینگونه شد که لوید با الهام از کلکسیون همکارش، تصمیم گرفت در حین سفرِ استرالیا، به خرید پیکسل یا همان آهنرباهای تزینی بپردازد. او اولین پیکسل را از خانه اپرای سیدنی خریداری کرد و در ادامه با دویست قطعه تزیینی آهنربایی به خانه رفت! لوید حال در نوامبر 2022 با هفتاد سال سن بیش از 5550 پیسکل دارد و دیوارهای خانهاش را با آنها پوشانده است!
لوید معلم مقطع دبستان بوده و گاه شاگردانش به او قطعات پیکسلی هدیه کردهاند اما اغلب آنها در سفرهایی که داشته خریداری شدهاند تا آن وجهه سوغاتی بودن آنها حفظ شود. جالب اینکه او طی دوران حیاتش از 117 کشور بازدیده کرده است.
آیا پیکسلهای تزینی نوعی آثار هنری مینیاتوری هستند؟
لوید به مثابه آثار هنری ارزشمند از مجموعهاش صحبت میکند. او میگوید آنها برای او یادآور تعطیلات هستند و افرادی را به یادش میآورند که با آنها ملاقات کرده یا به دیدارش آمدهاند. لوید یادآور میشود که پیکسلها برای او صرفا یادآور خاطرات خوش نیستند. مثلا اینکه یکی از پیکسلها که از لاس وگاس خریداری شده یادآور حادثه تصادفی است که برای او و پسرش رقم خورده است. لوید تاکید میکند که مجموعهاش شامل آثار هنری مینیاتوری است که بسیار هم بصری هستند.
تونی لوید با نمایشگاه خانگی اش
این علاقه و اشیاق لوید او را بر آن داشته تمام دیوارهای خانهاش را با ورقهای فولادی بپوشاند تا بتواند مجموعهاش را در محل زندگیاش به نمایش بگذارد. خودش معتقد است که آثار مجموعهاش حتما روی دیوار نصب شوند زیرا بار بصری آنها بسیار زیاد است و هر کدام از آنها گویای موضوع و مطلبی هستند که مخاطب را درگیر میکند. واقعا هم تماشای یک نمایشگاه با بیش از پنج هزار اثر اتفاقی به غایت سرگرم کننده است.
تدی لوید در توضیحات بیشتر گفته: من یک معلم هنر و طراحی بودهام، بنابراین عاشق هنر و طراحی همه آن هستم. میدانم که فضا را اشغال میکنند، اما چون روی دیوار صاف هستند، عمق را نمیگیرند و در این زمینه مشکلی ایجاد نخواهد شد.
لوید کلمه ای برای توصیف خود اختراع کرده و خودش را یک « thurangist» می داند. او با الهام از این واقعیت که کلکسیونرهای سکه، سکهشناس هستند و افرادی که مثلا پرچم گلها را مطالعه میکنند، گیاه شناسند، خودش را یک «collectomaniac» و فردی میداند که در عرصه کاریاش کارشناس و متخصص است.
کارولین کرتیس کلسیونر ساختمانهای مینیاتوری
کارولین کرتیس زن 56 ساله یکی دیگر از هنر دوستانی است که بر اساس علاقهای که داشته حال 687 ساختمان مینیاتوری در خانه دارد که از میان آنها 134 مورد، نمونهای از سازه معروف برج ایفل است.
مجموعه کرتیس با مجسمه آزادی مینیاتوری که در 10 سالگی خریده بود شروع شد و او اکنون آثار دیدنی از نقره، کریستال، برنز، لاستیک و رزین دارد و آنها را در هشت قفسه از کتاب نگهداری میکند و همچنان به آنها عشق میورزد.
کرتیس با مجموعه ای از برج ایفل های کوچک در ابعاد و سایزه های مختلف درخانه اش در سنتپل،مینه سوتا/ کرتی سدارای 687 ساختمان مینیاتوری است. 134 مورد از آنها برج ایفل هستند
پدر کارولین کرتیس هم مجموعهدار بوده و عاشق این بوده ماکت ساختمانها را از شهرها و کشورهایی که به آنها سفر میکرده به عنوان سوغاتی جمعآوری کند. حال کارولین هم راه پدرش را رفته اما با تفاوتهایی. او که حال بیش از 1000 ساختمان در مجموعهاش دارد، در نوع انتخابهای خود تنها ماکتهایی را جمعآوری کرده که آنها را طی سفر به امکان واقعی خریداری کرده است. بر همین اساس اگر او حالا تعداد زیادی برج ایفل دارد به این دلیل است که خانوادهاش سالی یک بار برای تعطیلات به پاریس سفر میکردهاند.
تعدادای از برج ایفل های رنگارنگ خانم کرتیس
کرتیس داشتن چنین مجموعهای را ویژگی میداند و معتقد است: هر ساختمان یک کارت پستال قابل لمس است.
کرتیس که خود را مجموعهدار میداند، درباره کم و کیف ماکتهایش میگوید: ساختمانهای مینیاتوری رزین جزئیات کمتری نسبت به ساختمانهای فلزی دارند. اکثر آنها اکنون چینی هستند که به لحاظ کیفی قابل قبول هستند اما ظاهرشان با آنچه مثلا در سال 1920 ساخته میشده، متفاوت است.
سخن پایانی
هنر مدرن و معاصر خلاقیتها و نوآوریها را طلب میکند، با این حال بازهم باید منتظر افراد ساختارشکنی چون تونی لوید، لوسی لثبریج و کارولینکرتیس باشیم تا با انجام کارهای خارج از عرف غافلگیرمان کنند.