نمايش مجموعه شخصي خانواده سياح در آرت‌گالري موتورخونه ‏Sayyah family private collection

افتتاحيه جمعه ۲۶ فروردين ۱۴۰۱ | ساعت۱۷
۲۶ فروردين تا ۱۴ ارديبهشت ۱۴۰۱
ساعت بازديد: ۱۷:۰۰ تا ۲۲:۳۰

جهت حفظ سلامت عمومي، رعايت پروتکل هاي
بهداشتي و فاصله اجتماعي الزامي است.
.
«…به دست دادن فرصتي براي ديدن مجموعه‌اي خصوصي از آثار هنر معاصرمان بي‌شک واقعه‌اي است که باعث رشد فرهنگي هرچه بيشتر جامعه مي‌شود، همان‌طور که بازگشايي مجموعه‌هاي شخصي به روي مردم در غرب منجر به رشد فرهنگي جوامع غربي و همچنين رشد اقتصادي بازار هنر شد.رشد اقتصادي بازار هنر مي‌تواند انگيزه و دلگرمي لازم براي فعاليت بيشتر هنرمندان باشد…»

مجموعه‌داري در کشور ما سابقه تاريخي دارد. ايده جمع‌آوري دانش ملل زير يک سقف ريشه در جهان‌بيني هخامنشيان دارد که با اهداف علمي، فرهنگي و گاهي با محوريت ابراز قدرت؛ اما برخلاف گذشته که مجموعه‌ها تنها به دارايي‌هاي حکام و پادشاهان محدود مي‌شده، امروزه اما مجموعه‌داري خصوصي بيشتر از ساير جنبه‌ها، نوعي حفظ ميراث است. وقتي به سراشيبي ساير بازارها نگاهي بيندازيم اهميت بازار هنر روشن مي‌شود. بازار هنر از قوي‌ترين بازارهاست (در کشورهاي توسعه‌يافته بخش مهمي از درآمدهاي دولت را تشکيل مي‌دهد) و احتمالاً اين روند ادامه‌دار خواهد بود. 

«رابطه فرهنگ و اقتصاد همواره موردعلاقه انديشمندان و سياست‌گذاران اين دو حوزه بوده است. کالاهاي فرهنگي و به‌ويژه هنري همواره موضوع داد‌و‌ستد در سطح محلي، ملي و بين‌المللي در حراج‌ها و بيمه‌گري‌ها هستند که ارزش و قيمت را مطرح مي‌کنند. از منظري ديگر، هنر پديده‌اي است که نياز به حمايت و پشتيباني جامعه هنردوست و دولت هنرپرور دارد تا به‌عنوان کالايي عمومي مورداستفاده عموم مردم‌، مورخان و دوستداران قرار گيرد. نکته مهم ديگر معيشت هنرمندان است کـه بايد براي جامعه و دولت واجد اهميت و مورد‌عنايت سياست‌گذاران و برنامه‌ريزان باشد». (مردوخي،1386 :126). 

درواقع خصوصيت متفاوت بازار هنر نسبت به ساير بازارها که همان گرايش هنرمندان (به‌عنوان هسته بازار هنر) به عامل معنوي شهرت برخلاف ترجيح عامل مادي پول در ساير بازارها، باعث مي‌شود تا رونق اقتصادي هنر وابسته به اقتصاد کلان نباشد و حتي در زمان رکود مي‌تواند رشد قابل‌توجهي داشته باشد (براي مثال سال‌هاي 76 و 78). از همين رو مجموعه‌داري اخيراً مورد‌توجه بيشتري بوده؛ اما در شرايطي که آثار قديمي يا به فروش رفته يا در موزه‌ها جا خوش کرده‌اند و آثار معاصر متاع اصلي بازار هنر را تشکيل مي‌دهند، تهيه و مديريت مجموعه‌اي از اين آثار نياز به شجاعت، اعتماد به نفس و سواد بصري کافي دارد، تا هم‌زمان هر دو هدف همياري هنرمندان جوان و ايجاد آتيه‌اي براي آنان به همراه اهداف اقتصادي مجموعه‌داري محقق شود. زيرا اکثر آثار معاصر در مرحله دوم از مراحل چهارگانه‌اي که آنجلا وتسه تاريخ‌دان هنر در کتاب خود «هنرمند شدن» برمي‌شمارد، قرار مي‌گيرند؛ مرحله‌اي که بازار هنوز چندان توجهي به اين آثار ندارد و صرفاً منتقداني تيزبين و مجموعه‌داراني که بازار هنر آنان را نوآوران يا رواج دهندگان مي‌نامد (مانند کارل نيرندوف و سالمون گوگنهايم) به اين آثار توجه مي‌کنند. 

از همين روست که اين روزها عبارت هنر مجموعه‌داري به‌کرات مورد‌استفاده قرار مي‌گيرد، به هر سوي تا زماني که سواد کافي براي فهم يک اثر وجود نداشته باشد مجموعه‌اي پديد نخواهد آمد؛ يا دست‌کم مجموعه شايسته‌اي نخواهد بود. امروزه گنجينه فراواني از آثار فرهنگي و هنري ايران در مجموعه‌هاي شخصي نهان مانده است؛ به‌دست دادن فرصتي براي ديدن مجموعه‌اي خصوصي از آثار هنر معاصرمان بي‌شک واقعه‌اي است که باعث رشد فرهنگي هرچه بيشتر جامعه مي‌شود، همان‌طور که بازگشايي مجموعه‌هاي شخصي به روي مردم در غرب منجر به رشد فرهنگي جوامع غربي و همچنين رشد اقتصادي بازار هنر شد. رشد اقتصادي بازار هنر مي‌تواند انگيزه و دلگرمي لازم براي فعاليت بيشتر هنرمندان باشد، همان‌طور که عکس قضيه همواره باعث ترک فعاليت هنري از سوي هنرمندان و پرداختن به زمينه‌هاي نامرتبط شده‌است. 

«شاخص‌هاي اقتصادي و مؤلفه‌هاي مديريتي که در علم اقتصاد و فرهنگ نهفته اگرچه به‌ظاهر با‌روح خلاق و فعال اثر هنري همگون نيست، در باطن ابزاري است که هنر و هنرمند را به سمت زايش اقتصادي در عرصه فعاليت هنري مي‌کشاند‌» (هـوشيارگر، 1386: 106). در هر حال نمايش آثار مجموعه‌اي شخصي لطفي است که بسياري از مجموعه‌داران از مردم دريغ مي‌کنند. نمايش آثار مجموعه‌هاي خصوصي نوعي از الگو را به وجود مي‌آورد که به واسطه‌ي آن هنرمندان جوان کار خود را با آن تنظيم کنند و در مورد بازار هنر اطلاعات بيشتري به‌دست بياورند. 

مطلبي که ازنظرتان مي‌گذرد به مناسبت نمايش مجموعه خصوصي خانواده سياح در شيراز – آرت‌گالري موتورخونه واقع در خانه هنر شيراز نوشته شده است، اين گالري که از معدود گالري‌هاي شيراز است که باوجود دشواري‌ها همچنان به طور حرفه‌اي به تهيه و نمايش هنر مي‌پردازد و چون براي نمايش آثار فشار اقتصادي بر دوش هنرمندان قرار نمي‌دهد (بر خلاف بسياري از گالري‌هاي شيراز که مبلغي به‌عنوان اجاره‌بها دريافت مي‌کنند) فضايي آزاد در اختيار کساني قرار مي‌دهد که مي‌توانند با آن کاري انجام دهند، فضايي براي تجربه‌اي هنري. قابل‌توجه‌ترين نکته درمورد اين مجموعه اين است که اکثر آثار انتخابي از هنرمنداني جمع‌آوري شده‌اند که در همان مرحله دوم از مراحل نامبرده توسط آنجلا وتسه قرار دارند، هنرمنداني غالباً جوان که هنوز در شروع يا ميانه مسير هنري خود قرار دارند، و اين امر به گفته جناب آقاي مهندس سپهر سياح کاملاً آگاهانه انجام شده است؛ از اين‌رو مي‌توان ايشان را از همان دسته نوآوران يا رواج دهندگان مذکور در کتاب آنجلا وتسه دانست. 

از ديگر اهداف هنر مجموعه‌داري که در مجموعه مذکور دنبال شده است، ايجاد و تقويت حساسيت بصري در جامعه است که نقش آگاهي بخشي مجموعه‌داري را به ما يادآور مي‌شود. ديگر ويژگي اين مجموعه اين است که آثار هنري حاضر، مختص به گونه خاصي از هنر نيستند و مجموعه ديد گسترده‌اي دارد، آثاري دست‌چين شده از هنرمندان بسيار و کارهاي شاخص و نه کارهاي مرسوم و قابل پيش‌بيني. سرمايه‌گذاري بر هنرمندان متعدد و متنوع از نقاط قوت اين مجموعه است چرا‌که بازار متمرکز بر تک‌ستاره‌ها در اقتصاد هنر نوعي بازار جا ويژه (Niche market) است که سهم بسيار اندکي از بازارهاي جهاني هنر خواهد داشت. مي‌توان گفت خوشبختانه اين مجموعه تحت تأثير مد و گرايش‌هاي زودگذر دنياي هنر قرار نگرفته است.

 اين درست است که مد و گرايش‌ها براي پيشبرد جريان هنر لازم‌اند باوجود اين هم براي بازار هنر در درازمدت و هم براي مجموعه‌دار و سرمايه‌گذار در اقتصاد هنر خطرناک است؛ مي‌توان گفت در شيراز، به نسبت ساير شهرهاي ايران، ما کمتر با مد و تب‌و‌تاب غير‌منطقي در بازار هنر مواجه هستيم. از منظر اقتصادي براي داشتن يک اقتصاد پويا در هنر، بايد برنامه‌ريزي‌هاي دقيق انجام داد اين مجموعه که سنجيده و آينده‌نگرانه تهيه‌شده، اين مهم را در نظر داشته و آثار بر اساس ملاک‌هاي ارزش‌گذاري اثر هنري در بازار هنر بررسي‌شده‌اند. لازم به ذکر است ارزش ‌گذاري کالاهاي فرهنگي عبارت است از تجزيه مفهوم ارزش فرهنگي به حداقل برخي از عناصر سازنده مهم‌تر آن‌ها، مانند: ارزش زيبايي‌شناختي، ارزش معنوي، ارزش تاريخي، اصالت اثر، ارزش نمادين و ارزش اجتماعي که بدون ادعاي جامعيت در آثار اين مجموعه در نظر گرفته‌شده‌اند. در ادامه به آثار حاضر در اين مجموعه و تحليل آنها مي‌پردازيم.

ديگو کورتز از فعالان دنياي هنر درجايي مي‌گويد: «چيزي که به آن سليقه مي‌گوييم عمدتاً فعاليتي فکري است.» از اين منظر سليقه قابليت شکافته‌ شدن به عناصر کوچک‌تر و مورد تحليل قرار‌گرفتن را دارد. اشياي هنري از اين ديد در حکم طبيعت بي‌جان هستند، اشيايي بدون تحرک و آماده براي مکاشفه اين اصل گالري را به مکاني براي توجه و مراقبه تبديل مي‌کند و به مجموعه‌داري جنبه‌اي معنوي مي‌بخشد. براي مثال در زمان مواجهه با آثار حامد قجرپور جا مي‌خوريد و البته لذت مي‌بريد. کارهاي او پيوندي ميان روزمرگي و هنر والاست؛ اين ويژگي است که کارهاي او را براي طيف وسيعي از مخاطبان ملموس مي‌سازد.

 يک مادربزرگ با ديدن کارهاي او به ياد قلاب‌گيري‌هاي خود مي‌افتد و هنرمندي با گرايش به هنر سطح بالا با فيگورهاي از‌پا‌افتاده او ارتباط برقرار کرده و هم‌زمان طنز تلخ پست‌مدرنيستي او را درک مي‌کند. در مورد کارهاي منظره‌پردازي آرزو شيرواني مي‌توان گفت با‌وجود پيشينه کوتاه اما عالي منظره‌پردازي ايراني در اين مورد بسيار خوب عمل کرده و اين جست‌و‌جو را به سطحي از انتزاع هدايت کرده است.

در ادامه به آثاري از دشت امکاني که پريا فرخي براي ما گشوده به استقبالي از اشعار خيام همراه با زيبايي‌شناسي ايراني اما با ديدي تازه و حتي شايد غور در باب حقيقت و مفهوم فضا در معماري ايراني – اسلامي برمي‌خوريم.

در تمام اين‌ها زماني که در کنار انتزاع تغزلي اما همچنان مردانه، علي بازماندگان و گرايش‌هاي اساطيري اما همراه با يادآوري زهرخندي از اردشير محصص قرار مي‌گيرد شايد نشانه‌هايي از آثاري که قرار است در آينده ارائه شوند ببينيم. جستجويي براي يافتن کرانه‌اي نو.

مريم رئيسي

پیمایش به بالا