محسن رافعي ـ مجسمهساز ـ سوم شهريورماه ـ خبر داد که اثر «جاي به جاي» از او را که در دانشگاه هنر نصب شده بود، بدون اجازهاش به عنوان مالک مادي و معنوي کار به نزديکي برج ميلاد تهران منتقل کردهاند که دانشگاه هنر در پاسخي به اظهارات او جوابيهاي صادر کرد و اين اقدام را «لزوم نمايش دورهاي آثار همه دانشجويان» عنوان کرد. اين هنرمند در پي صحبتهاي دانشگاه و البته جابهجايي دوباره اثرش اين بار به مکاني نامعلوم، اظهاراتي انتقادي را مطرح کرده است.

به گزارش گالري آنلاين به نقل از ايسنا، در متني که رافعي نوشته، آمده است:
«متاسفانه سراسر توضيحات دانشگاه در پاسخ به اين تصميم و عملکرد غيرقانوني و غيرمنطقي، در تضاد با امر واقع است.
من در سال ۹۰ وارد دانشگاه هنر شدم و در بهمن سال ۹۴ با پروژه نهايي «راهاب» از رشته مجسمهسازي فارغالتحصيل شدم.
در پاييز ۹۷ به عنوان هنرمندي مستقل، طرح اثر «جاي به جاي» را به مدير گروه مجسمهسازي دانشگاه هنر جناب آقاي گلناري تقديم کردم که با تاييد اساتيد محترم گروه مجسمه، پروپوزال طرح به رياست دانشکده تجسمي سرکار خانم دکتر صالحي و رياست دانشگاه جناب آقاي دکتر سلطاني ارائه و با موافقت و همکاري اين بزرگواران و همکاري همه ارکان دانشگاه از جمله دفتر فني و نظارت بر امور عمراني و مدير امور عمومي و حراست دانشگاه و امکانات لجستيکي دانشگاه و با همراهي کارشناس فني گروه مجسمهسازي در مدت حدود چهار ماه ساخته شد و برخلاف توضيحات دانشگاه اثر در ارديبهشت ۹۸ در مراسمي با حضور رياست دانشکده تجسمي خانم دکتر صالحي و مدير گروه مجسمهسازي آقاي گلناري با حضور اساتيد پيشکسوت و هيات مديره انجمن هنرمندان مجسمهساز ايران با حضور هنرمندان و دانشجويان دانشگاه هنر رونمايي شد.
نه رياست دانشگاه و نه رياست دانشکده تجسمي در زمان ارائه طرح، هيچ يک مخالفتي با ساخت اثر و موقتي بودن مجسمه را نه به صورت کتبي و نه شفاهي به اينجانب اعلام نکردهاند که در غير اين صورت اين امر مهم را بايستي کتبا به من اطلاع ميدادند اين در حالي است که در طول ساخت نيز همه گونه همکاري لازم را داشتهاند که بسيار سپاسگزارم.
نکته ديگر روند انجام شده که متضاد با توضيحات اعلامي دانشگاه است، اين است که در سال ۹۸ هياتي به رياست دانشگاه تشکيل شد که چهار اثر را به قيمت واحد هر اثر سه ميليون تومان براي خريد پيشنهاد کردند که اثر «جاي به جاي» با طول ۱۳ متر و وزن ۲۰۰۰ کيلو هم در زمره اين چهار اثر بود و دو اثر، «دو اسب» و «فيگور انسان فلزي» با ابعاد واقعي که آثار پروژه نهايي دانشجويان بودند، توسط دانشگاه خريداري شد. ولي اثر «جاي به جاي» به واسطه مخالفت من اولا به اين دليل که «جاي به جاي» اثر دانشجويي نبود و ثانيا قيمت گذاري هم غير منطقي بود و لاجرم به دانشگاه واگذار نشد و مقرر شد گروه مجسمهسازي متولي نگهداري اثر باشد؛ زيرا اين اثر نه بهعنوان کاري تمريني و دانشجويي يا پروژه نهايي دانشجويي بلکه براساس طرحي محاسبه شده و براساس پارامترهاي موجود و امکانات و هويت فضا و با بررسي دقيق اساتيد محترم گروه مجسمه سازي ساخته شده است البته بايستي آثار دانشجويي با کيفيت را نيز، دانشگاه به عنوان گنجينه و آرشيوي از ميراث و سير تحولي خود حفظ کند مانند معدود آثاري که وجود دارد؛ البته فعلا.
در تاريخ ۲۲ مرداد ۱۴۰۱ طي نامهاي دکتر مترجمزاده رياست دانشکده تجسمي دستور رياست دانشگاه را مبني بر برچيده شدن يا انتقال اثر به بيرون از دانشگاه را به اينجانب اطلاع رساني کردند که با اعلام مخالفت من با انتقال اثر به بيرون دانشگاه، متاسفانه در بامداد سوم شهريور ۱۴۰۱ بدون هماهنگي و اعلام و رضايت من اثر را منتقل کردند که بهصورت اتفاقي يکي از دانشجويان اثر را ديده و صبح سوم شهريور مطلع شدم.
نکته ديگر در مورد فضاي محوطه دانشگاه است که با ساخت اين کار انگيزه ساخت آثار بزرگ در آن محوطه دانشگاه به وسيله دانشجويان نيز تقويت شد که اين امر بايستي باعث خوشحالي دانشگاه از فعال شدن محيط دانشگاه شود که اميدوارم اين اتفاق بيفتد که در صورت ساخت آثار بزرگ هماکنون محوطه دانشگاه قابليت نصب دهها اثر بزرگ در محوطه بزرگ فضاي باز دانشگاه را دارد که تاکنون بهعنوان پارکينگ استفاده شده است و اثر «جاي به جاي» فضاي کار براي دانشجويان را تنگ نکرده است و خود دانشجويان نيز خواستار برگشت اين اثر به دانشگاه هستند.
طبق اعلام مسوولان دانشگاه مالکيت مادي و معنوي اثر متعلق به اينجانب است اما چگونه بدون رضايت و هماهنگي با من، بامداد سوم شهريور اثر را از دانشگاه به کناره بلوار برج ميلاد منتقل کردند و به واسطه اطلاع مسوولان برج ميلاد از اين انتقال غيرقانوني و غيرمنطقي و اعتراض به اين امر، مسئولين دانشگاه دوباره بدون اطلاع و رضايت صاحب و سازنده اثر بامداد پنجم شهريور اثر را از اين مکان به جايي نامعلوم منتقل کردهاند، اين نقض مالکيت مادي و معنوي صاحب و هنرمند اثر است.

در توضيحات دانشگاه نيت انتقال اثر را رسميت بخشي و گريز از يکجايي اعلام شده که بدون رضايت هنرمند اثر چگونه به اثر رسميت ميبخشند؟ آن هم اثري مکان ويژه که در مکاني ديگر، فاقد معنا ميشود و تغيير مکان آن نشان دهنده عدم درک و احاطه بر رويکرد آثار مکان ويژه است. در اين اثر با رويکرد مکان ويژه بايستي با در نظر گرفتن و بررسي تمامي پارامترهاي موجود از جمله مساحت، ابعاد، اقليم، فضا و کاربري مکان که از فضايي نظامي به فضاي آموزش هنر تبديل شده و کنتراستي ويژه را بوجود آورده است. اثر در فضاي بيروني نصب ميشود و جامعه مخاطبين اثر افرادِ جوان و پرشور و هنرجويان آشنا به تاريخ و روند هنر و آثار معاصرند که با توجه ويژه به کمبودهايي کارکردي، عملکردي، سازماندهي فضا و سرزندهگي مکان بايستي اثري طراحي ميشد که پاسخي مناسب به نيازهاي فضا داشته باشد.
اما طراحي و ساخت اثري مکان ويژه علاوه بر مطالعه و بررسي تمامي پارامترهاي گفته شده نيازمند زيست طبيعي و واقعي هنرمند در مکان و فهم آن فضاست تا از پس مراوده و کلنجار با هويت فضا، اثري همه جانبه را خلق نمايد. در اين ميان گاهي هنرمند از المانهاي هويتمند موجود درهمان فضا مثل درخت چنار خشک شده نيز بهره ميبرد که پيوندي ناگسستني با فضا را ميسازد و اين بدين معناست که بصورت کلي انتقال اثر از جايي که براي آن طراحي و ساخته شده به منزله نابودي و تخريب اثر است؛ زيرا اثر مکان ويژه در رابطه با محيطي که براي آن طراحي شده معنا خواهد داشت و اين بدين معناست که مکان اثر به بخشي از اثر تبديل شده است. علاوه بر اين، اثر «جاي به جاي» به عنوان الماني وحدت بخش در اين فضا با حضور خود و خلق خاطره، اين فضا را براي مخاطبين خود نشانه گذاري کرده است.
در اين ميان دانشگاه هنر به عنوان تنها دانشگاه مادر تخصصي هنر بايستي مامني براي اينگونه آثار جديد، معاصر و پيشرو باشد ولي چه افسوس که درست در نقطه مقابل اين عملکرد قرار گرفته و بدنبال از بين بردن اين اثر مکان ويژه است.»
