سرقت ۵٠ ميليون تا ۵ ميليارد دلار اثر هنري در سال

يک جامعه‌شناس به بررسي عوامل تاثيرگذار بر سرقت هنري در جهان و علل تبديل شدن اثر هنري از امري والا به يک کالا پرداخت.

به گزارش گالري آنلاين به نقل از ايسنا، صبح روز ـ سه‌شنبه ـ ۱۹ ارديبهشت ماه نشستي با عنوان «تاملاتي در سرقت‌هاي هنري از منظر جامعه شناسي هنر» در فرهنگستان هنر برگزار شد.

در اين نشست اعظم راودراد ـ جامعه‌شناس و مدرس دانشگاه ـ که در حوزه جامعه‌شناسي هنر فعاليت مي‌کند، سخنراني کرد. 

او گفت، در صحبت‌هاي خود بررسي خواهد کرد که چه عوامل اجتماعي منجر به سرقت‌هاي هنري مي‌شود و به آن ميدان مي‌دهد. 

اين جامعه‌شناس به رابطه چندوجهي و تنگاتنگ ميان جامعه، هنر و تاثير اين دو بر هم اشاره کرد و افزود: در اين نشست نگاه ما به سرقت‌هاي هنري جامعه‌شناسانه است. در اين نشست منظور ما سرقت اشياء هنري است؛ به نحوي که ديگر در موزه يا گالري قابل نمايش نباشد. البته سرقت هنري به مواردي مثل سرقت داستان، ايده و … نيز اطلاق مي‌شود اما منظور ما در اين نشست سرقت شي هنري است. 

او سپس به اين موضوع اشاره کرد که اين نوع از سرقت‌ها صدها سال است که وجود داشته اما در قرن بيستم به اوج خود رسيده است.

در ادامه اين نشست تصويري از يک دوربين مدار بسته درباره سرقت نقاشي باغ بهاري ون‌گوگ که در دو سال اخير رخ داده بود، نمايش داده شد. اين تابلو از موزه سينگر لارن در شهر لارن شمال هلند دزديده شده بود.

وي گفت: سرقت آثار هنري يک جرم بين المللي است و بسياري از مجريان قانون بر اين باورند که اين جرم پس از قاچاق مواد مخدر در رتبه دوم جرائم قرار دارد. ارزش مالي آثار دزديده شده را هم از حدود ۵٠ ميليون تا ۵ ميليارد دلار در سال تخمين زدند. 

راودراد با بيان اينکه اين سرقت‌ها اغلب صرف سازماندهي گروه‌هاي مجرم بين‌المللي مي‌شود، گفت: از اين طريق سرقت آثار هنري به يک کاربرد رسيده است و مي‌توان گفت که يک دنياي زيرزميني را ايجاد کرده است.
 او ادامه داد: ماهيت پنهان سرقت آثار هنري يکي از مواردي است سرقت آن‌ها را آسان‌تر مي کند. گاهي موزه‌ها اصلا متوجه سرقت يک اثر نمي‌شوند يا دير متوجه آن مي‌شوند. گاهي هم سرقت آثار را گزارش نمي‌دهند؛ چرا که شهرت آن‌ها را زير سوال خواهد برد. 

وي معتقد است: اينکه موزه‌ها هم بايد آثار را در دسترس مردم قرار دهند و هم به شيوه اي از آن مراقبت کنند که دزديده نشود شکلي متناقض نما دارد. 

بيشترين سرقت‌ها نقاشي است

او در ادامه به اين موضوع اشاره کرد که ميان هنرهاي تجسمي بيشترين سرقت‌ها مربوط به نقاشي است.

اين جامعه‌شناس گفت: مبدأ و مقصد سرقت‌هاي هنري در درجه اول کشورهاي اروپايي و آمريکا هستند. اين کشورها از سويي هم بيشتر در معرض سرقت هنري قرار دارند و از سويي ديگر شبکه‌هاي مقصد نيز در اين کشورها واقع شدند. در مرحله بعدي مي‌توان کشورهاي در حال توسعه را مبدأ دوم سرقت‌هاي هنري دانست. 

وي افزود: ايالات متحده آمريکا بزرگترين مصرف‌کننده آثار هنري است و قوانين حاکم، اين مکان را به محل مناسبي براي سرمايه‌گذاري در آثار هنري تبديل کرده است. اين موضوع موجب شده تا امريکا را يکي از اصلي‌ترين مقصدهاي آثار هنري سرقت شده دانست؛ به عنوان مثال اگر مشخص شود که يک اثر هنري سرقتي است اما خريداران را با حسن‌نيا خريداري کرده باشد، اجازه نگهداري آن را خواهد داشت. 

٩٠ درصد از کل سرقت‌هاي هنري در آمريکا و اروپا رخ مي‌دهد

اين جامعه‌شناس تاکيد کرد که بر اساس آمار، ٩٠ درصد از کل سرقت‌هاي هنري در آمريکا و اروپا رخ مي‌دهد. 

وي با بيان اينکه سرقت هاي هنري در دوران جديد افزايش پيدا کرده و کشف آثار سرقت شده نيز کاهش يافته است گفت: در آمريکا ٢٠ درصد آثار سرقت‌شده و در اروپا ١۵ درصد کشف مي‌شوند اما ساير آثار به دنياي زيرزميني راه پيدا مي کنند چرا که يک بازار بزرگ براي خريد و فروش اين آثار شکل گرفته است.

ارزش مادي يک اثر بعد از سرقت افزايش پيدا مي‌کند

او معتقد است که سرقت آثار هنري يک مشکل جهاني و تجارتي چند ميليارد دلاري است. 

راودراد با بيان اينکه ارزش مادي يک اثر بعد از سرقت هم افزايش پيدا مي‌کند، گفت: يک اثر زماني ارزش بيشتري پيدا خواهد کرد که در دنياي هنر و ميان اهالي آن شناخته شده‌تر باشد. البته ارزش‌گذاري اغلب ذهني و محتوايي و محصول يک فرايند اجتماعي است. بر همين اساس قراردادن يک اثر در موزه يک معيار براي ارزشمندي آن محسوب مي شود. 

اين جامعه‌شناس با اشاره به نظريه‌اي که بيان مي‌کرد، سرقت هنري به سه انگيزه: دزدي با انگيزه سود، دزدي با انگيزه هنري و دزدي با انگيزه‌هاي سياسي صورت مي‌گيرد، گفت: گاه سرقت‌هاي هنري با انگيزه مالي و سود انجام مي شود. زماني که آثار هنري به دنياي زيرزميني راه پيدا مي کنند با مبلغي کمتر از ١٠ درصد قيمت حراج هم به فروش مي رسد؛ البته اين در حالي است که ارزش خود را هم حفظ مي کند. در اين دنياي زيرزميني بسياري از موارد نيز آثار هنري به صورت نقدي خريد و فروش نمي شوند اما با کالاي ديگري مبادله مي شوند. 

وي ادامه داد: مسئله جرائم سرقت آثار با انگيزه‌هاي هنري هم گاه اتفاق مي افتاد که اتفاقا برخي از آن‌ها جريانات جالبي دارند؛ مثلا فردي بعد از سال ١٩٩۵ پس از اينکه از قلعه‌اي در سوييس بازديد کرد مجذوب يک پرتره شد. او اقدام به سرقت اين اثر هنري کرد در حالي که ارزش آن فقط ٢ هزار دلار بود. پس از آن که اين اثر را سرقت کرد به اين کار علاقه پيدا کرد و همين منجر شد که حدود ٢٣٢ اثر را از ١٣٩ موزه و گالري سرقت کند. او اقلام سرقت برده را هم در خانه خود به نمايش مي‌گذاشت که البته دستگير و به ٢۶ ماه زندان محکوم شد. 

سرقت با هدف هشدار امنيتي به موزه‌ها!

وي گفت: گاهي هم هنردوستان براي هشدار به يک موزه براي نشان دادن امنيت کم آن‌ها اقدام به سرقت يک اثر مي کردند اما همانجا اثر را پس مي دادند که نشان دهند هدفشان نشان دادن حفاظت ضعيف بوده است.

اين جامعه‌شناس با بيان اينکه سرقت هنري با انگيزه سياسي نيز تعريف مشخصي دارد، گفت: انگيزه سرقت سياسي زماني اتفاق مي‌افتاد که آثار هنري بين کشورها با انگيزه‌هايي مثل غارت غنائم جنگي جابه جا شود. معروف است که ناپلئون ضمن درنورديدن اروپا آثار اروپا را هم سرقت کرد. يا نازي ها هم بسياري از آثار هنري را به سرقت برده بودند.

تابلوي موناليزا از ١٠٠ ميليون دلار به ٨٠٠ ميليون دلار رسيد

وي در ادامه با طرح اين سوال که اساسا چرا سرقت‌هاي هنري اتفاق مي‌افتد، گفت: در گذشته سرقت آثار هنري بسيار کم و نادر بود. در گذشته حمايت‌هاي خصوصي از آثار هنري وجود داشت و مشتري آثار هنري افرادي خاص بودند. تا قرن ١۵ و ١۶ نظام حمايتي از آثار هنري خصوصي محسوب مي‌شد و مربوط به طبقه‌اي خاص بود که بعدا با افزايش رفاهف سواد و … ارتباط خصوصي بين هنرمند و حامي خصوصي آن گسسته شد. در اين مسير نظام حمايتي خصوصي به تدريج به نظام حمايتي دلال-منتقد و بازار آزاد تبديل شد. در اين نظام هنر به عنوان يک کالا شناخته و با آن رفتار شد. دلال با آگاهي اقتصادي و منتقد با شناخت هنر، بازاري را براي هنر ايجاد کردند. اين در طول زمان موجب شد که ماهيت آثار هنري از امري والا تغيير پيدا کرده و به کالا بدل شود. مي‌بينيم که قيمت آثار هنري نيز طي سال ها افزايش چشمگيري پيدا کرد. به عنوان مثال تابلو موناليزا در سال ١٩۶٢، ١٠٠ ميليون دلار اما در حال حاضر حدود ٨٠٠ ميليون دلار است.

وي گفت: شايد آثار هنري در ابتدا از منظر زيبايي‌شناسي ارزيابي مي شدند اما حالا منبع مهم سرمايه‌اي نيز به شمار مي روند. 

اين جامعه‌شناس با اشاره به اين موضوع که برخي نمايشگاه‌هاي هنري به دنبال ثروت و تجارت هستند گفت: مي‌بينيم که در گالري‌ها اغلب قيمتي کنار اثر گذاشته نمي‌شود اما قيمتي براي خريد آن تعيين شده است. در واقع در همين نظام حمايتي فروش عمومي اثر هنري تبديل به يک کالا شده است. 

وي گفت: علتي که اين مسير ادامه پيدا مي‌کند اين است که در جامعه به يک کارکرد دست پيدا کرده است. اين مسير مشاغلي را براي آدم ها ايجاد کرده به هر طريقي با سرقت‌هاي هنري در رابطه هستند. از سوي ديگر نيز تا زماني که ريسک سرقت هنري کم است اين اقدام ادامه‌دار خواهد بود. 

وي در پايان با تاکيد براينکه آثار هنري بازتاب جامعه و اسنادي است از جوامعي که اطلاعاتي از آنان نداريم گفت: زماني که اثر هنري جامعه اي سرقت مي شود، بخش عظيمي از آگاهي و اطلاعات با آن به سرقت مي رود. از سوي ديگر هر چه آثار موجود در يک جامعه بيشتر باشد، نشان از توسعه آن جامعه را دارد. 

پیمایش به بالا