عکسي از قاشق نقرهاي هخامنشي با قدمت ۲۴۰۰ سال در شبکههاي اجتماعي به همراه اين خبر که «قاشق دزديدهشده از ايران در حراجي کريستيز فروخته شد»، ميچرخد. معلوم نيست منشأ اين قاشق کجا و خريدار آن که بوده، اما کريستيز اين قاشق پررمز و راز را حدود ۱۲ سال پيش فروخته است.

به گزارش گالري آنلاين به نقل از ايسنا، قدمت اين قاشق نقرهاي حدود ۴۰۰ قبل از ميلاد اعلام شده و در سال ۲۰۱۱ حراجي کريستيز ارزش مالي آن را ۱۵ تا ۲۰ هزار پوند تخمين زده، که در ۶ اکتبر همان سال، به قيمت ۱۵ هزار پوند فروخته شده است.
اکنون تصويري از اين قاشق به همراه اين متن که «از ايران دزديده شده و در حراجي کريستيز فروخته شده است»، در فضاي مجازي دست به دست ميشود. در صفحه اين حراجي نوشته شده که منشأ قاشق نقرهاي هخامنشي، «مجموعه سورنا» در لندن ـ اواخر دهه ۱۹۷۰ تا اوايل دهه ۱۹۸۰ ـ بوده است، اما جز اينها جزئيات ديگري از اين شيء وجود ندارد و معلوم نيست اين قاشق نقرهاي منسوب به هخامنشي از کجا و چگونه به دست آمده و چه زمان از ايران خارج شده است.
قاشق نقرهاي به استناد اطلاعاتي که از آن منتشر شده حدود ۶ اينچ (۱۵.۲ سانتيمتر) طول دارد و با جزئيات هنري قابل بحثي همراه است. کاسۀ قاشق بيضيشکل بوده که سر اردکي با منقاري طرحدار به آن متصل شده و ادامۀ دسته قاشق به شيري جهنده منتهي شده است. دهان شير باز بوده و گويي آماده شکار اردک است. دسته قاشق در انتها به يک «گريفين»، پرنده افسانهاي هما ختم ميشود، که در ظاهر چرخه حيات وحش را در اين قاشق به نمايش گذاشته است.

سواي اين پرسشها که قاشق نقرهاي منسوب به هخامنشي چه منشأيي داشته و چگونه از لندن سردرآورده است، دکتر علي صفيپور ـ پژوهشگر تاريخ و فرهنگ ايراني ـ که عکس چرخيده در فضاي مجازي آن را مشاهده کرده، در يادداشتي که در اختيار ايسنا گذاشته، به هنر نمادپردازي هخامنشي در اين قاشق نقرهاي پرداخته است.
اين پژوهشگر تاريخ و فرهنگ ايراني نوشته است: «ميدانيم که قاشق در ايران باستان، دستکم براي اشراف کاربرد داشته است، نمونهاي از آن را ميتوان در قاشق و چنگال بازمانده از دوره ساساني ديد که امروزه در موزه رضا عباسي نگهداري ميشود. در خبرها آمده است که قاشق هخامنشي در حراجي به فروش رسيد و سر از مجموعهاي خصوصي درآورد. جاي بسي تأسف است و صد افسوس که اين هنر ارزشمند، دستخوش تاراج قاچاقچيان ميراث تاريخي و تمدني شده است.
اين قاشق ۱۵ سانتيمتر درازا دارد با دستهاي که هنرمندانه ساخته شده است. درباره هنر بهکاررفته در اين قاشق بايد گفت، در هنر شگفتانگيز هخامنشي همواره ما با پيچيدگي، ظرافت و نمادپردازي روبهرو هستيم. نمونهاي از هنر شگفتانگيز ايرانيان باستان را ميتوان در همين قاشق هخامنشي ديد.
اگر از اينکه فلزکار ايراني چگونه در آن دوران چنين چيزي را ساخته است بگذريم، بايد درباره طرح هنري اين قاشق گفت طرحي بسيار زيبا و نمادين دارد؛ در جلو دسته قاشق، يک اردک به مانند هنگامي که قرار است از آب ماهي يا هر غذاي ديگري را به دهان بگيرد، دهان باز کرده است. پشت سر او شيري در پي شکار اردک، جهش کرده است. پس از آن پرندهاي افسانهاي (شايد شيردال) است.
شايد در نگاه نخستين چنين گمان شود که اين قاشق يک نقشمايه تکراري باستاني را گزارش ميدهد. نقشمايه «گرفت و گير» که بارها در آثار باستاني تا دوره معاصر نيز در ميان انبوه نقشمايههاي هنري ديده ميشود و از اين قرار است که جانوري شکاري، جانور ديگري را شکار ميکند. نمونههايي مانند شکار گاو، بز، قوچ، آهو، گوزن، خرگوش و… به دست جانوراني مانند شير، پلنگ، يوز، عقاب، شاهين، و… از اين دست گرفت و گيرها هستند. يک نمونه بسيار شناختهشده و پُرکاربرد، همانا شکار گاو توسط شير است که نمونههايي از آن را در پلکان کاخ آپادانا و کاخ سهدروازه (کاخ شورا) تخت جمشيد تا مهرهاي ساساني ميتوان ديد. در اينجا نيز گويي شير و موجود افسانهاي هر دو در کمين اردک براي شکار هستند. هرچند گرفت و گير کاملا روي نداده است.
اگرچه شير در پي اردک است، اما آنچه باعث ميشود آن را متمايز از نقشمايههاي «گرفت و گير» بدانيم، همانا، نقش موجود افسانهاي (شيردال) پس از شير است. آشکار است که پرنده افسانهاي بايد از موجودات طبيعي مانند شير قدرتمندتر باشد از اين رو شيوه نگريستن او بر شير چنان است که گويي در پي شکار آن است.
اين مجموعه از «خوردن» و «خورده شدن»، زنجيره غذايي موجودات را نشان ميدهد. اردکي که از آب ماهي را شکار ميکند و ميخورد، شير اردک را شکار ميکند و موجود غيرطبيعي و افسانهاي در کمين شير است. گويي در اينجا انسان فراتر از طبيعت پنداشته شده است، چنان که اين موجودات در دستان او قرار دارند و با آنها غذا ميخورد بيآنکه شکار ديگري بشود.»
