عباس رحيمي در گفت وگو با خبرنگار هنرهاي تجسمي ايرنا افزود: اختصاص بودجه هنري به وزارتخانه ها و ادارات، به ويژه آنهايي که به طور مستقيم يا غيرمستقيم با هنر و فرهنگ در ارتباط هستند، بسيار حياتي است.
وي ادامه داد: خريد آثار هنرمندان توسط اين نهادها و اهداي اين توليدات هنري به ميهمانان خارجي يا فروش اين آثار به موزه هاي داخلي و خارجي از طرفي باعث رونق هنر و هنرمندي و از طرف ديگر رشد و توسعه فرهنگ و هنر ايراني اسلامي در جهان خواهد شد.
اين هنرمند نگارينه خط افزود: با نگرشي گذرا به تاريخ چند هزار ساله، ايران با داشتن نقاط گردشگري باستاني متعدد، هنرها و صنايع دستي فوق العاده و جغرافياي خاص، جزو 10 کشور برتر جهان است. تاثيرات مثبت و سازنده علمي، هنري، فرهنگي و ادبي ايران بر ساير تمدن هاي بشري در طول تاريخ انکارناشدني نيست.
رحيمي خاطرنشان کرد: ميراث گرانبهاي به جا مانده، شايسته احترام و پاسداري است، احيا و حفظ و حراست از تک تک نهادهاي ملي و فرهنگي و هنري براي نسل امروز و آينده وظيفه هر ايراني است، تنها با آموزش، برنامه ريزي و مديريت صحيح است که مي توان از اين گنجينه تمام نشدني در جهت رشد و توسعه اقتصادي بر پايه ميراث فرهنگي بهره برد.
وي ادامه داد: رشته هاي مختلف هنري بدون توجه به موانع موجود کم و کاستي ها و ارائه ضعيف محصولات هنري در سطح ملي و جهاني با سرعت شگفت آوري رو به رشد بوده اند که اين نشان از توان بالقوه ريشه هاي هنر در ايران دارد.
رحيمي با اشاره به برگزاري برخي جشنواره ها گفت: بعضي از جشنواره ها فقط افتتاحيه و اختتاميه دارند که در اينجا نه هنرمند به درستي ديده شده و نه آثارش مورد ارزيابي و ارزش گذاري قرار گرفته، در حالي که ارائه درست اين آثار مي توانست در کنار رشد و بلوغ و تعالي هنرمند، به تامين منافع اقتصادي براي او و ايجاد انگيزه و شوق براي توليد آثار هنري بهتر منجر شود.
وي گفت: آشنايي با تاريخ تمدن، فرهنگ و هنر و جغرافيايي ايران، بهترين مسيرها را براي فروش آثار هنري ايران در بازارهاي جهاني باز مي کند، هدف اصلي اقتصاد هنر، ارزآوري است وگرنه فروش ميلياردي يک تابلو در داخل کشور چيزي غير از جابجايي پول کشور از جيب يک مجموعه دار به جيب يک واسطه آثار هنري يا بالعکس نبوده و گره اي از اقتصاد متکي به نفت ما باز نمي کند.
رحيمي افزود: البته در دهه هاي اخير تعداد معدود هنرمنداني داشته و داريم که با حرکتي خودجوش و گاهي با پشتيباني نهادهاي فرهنگي و دولتي در عرصه هاي جهاني خوش درخشيده اند، اما اقتصاد هنر بحث کلاني است که مي تواند با مديريت و هماهنگي با زنجيره اقتصادي کشور در کنار ميراث فرهنگي و گردشگري و صنعت توريسم، ضمن دستاوردهاي فرهنگي، منافع اقتصادي پاياپاي با صنعت نفت و معادن و حتي فراتر از آنها در پي داشته باشد.
به گفته وي، اگر بخواهيم به شعار اقتصاد مقاومتي عمل کنيم بهتر است به جاي خالي کردن ذخاير نفتي و گاز و معدن که به نسل هاي بعدي تعلق دارد، کمي هم به ذخاير بي پايان فرهنگي و تاريخي خود توجه کنيم.
