درباره تولد مسيح (ع) در خود مسيحيت روايت هاي مختلفي وجود دارد؛ از جمله درباره وجود و جايگاه شخصي به نام يوسف همسر حضرت مريم (س). با اين توضيح بايد توجه داشت در دين مبين اسلام اساسا تمامي اين روايت ها مردود است و نحوه ولادت مسيح (ع) روايت ديگري دارد که بر جايگاه والاي آن حضرت تاکيد دارد.

مطلب پيش رو صرفا بازخواني يک اثر هنري از منظر تحليل آثار هنري است و رويکردي اعتقادي و مذهبي نداشته و اگر هم رنگ و بوي اعتقادي دارد به خاطر خاستگاه فکري خالق اثر است.
تجسم تولد حضرت مسيح، از جمله موضوعاتي است که تاکنون بيشمار هنرمند به آن پرداخته اند. با ظهور دوران رنسانس هرچند که امانيسم جاي انديشه هاي تفکري قرون وسطا را گرفت، اما محوريت موضوعات، همچنان ديني باقي ماند.
يکي از هنرمنداني که مي توان وي را به عنوان پدر رنسانس دانست، جوتّو دي بُندُنه۱ است. وي در فاصله سال هاي ۱۲۶۶ تا ۱۳۳۷ميلادي در ايتاليا زندگي کرد و به دليل دستاوردهايش در طبيعتگرايي، به عنوان نخستين پايه گذار مکتب فلورانس شناخته مي شود.
از زندگي او اطلاعات موثقي در دست نيست اما هنر نقاشي را نزد چيمابوئه آموخت و علاوه بر نقاشي در زمينه معماري نيز فعال بود. شکي نيست که سلسله نقاشي هاي ديواري در نمازخانه آرِنا (پادوآ) را جوتو نقاشي کرده است. به طور کلي در اين نمازخانه ۳۸ تصوير از زندگي حضرت مسيح و حضرت مريم است که با شکلي گويا و ساده به تصوير کشيده شده اند. در وصف قدرت نقاشي هاي او همين بس که روئين پاکباز مي گويد: “ او در روزگار خود و پس از مرگش بلندآوازه و اثرگذار بود. استادي جوتو در طراحي به او امکان داد تا در نقاشي هايش بافت، وزن، حالت، و عمق را بنماياند. از اين رو تصويرهاي او واقعي و متقاعدکننده به نظر مي آيند. از اين مهم تر جوتو قادر بود عواطف بغرنج آدمي را به طرزي ظريف و ساده فهم مجسم کند.” (پاکباز، ۱۳۷۴)
گاو به مريم و عيسي چشم دوخته است در حالي که الاغ بي اعتنا سر را به پايين خم کرده است. دليل اين عمل به نقش گاو به منزله آفريده اي روشنگر و آگاه از رويدادهاي مهم و ناداني الاغ و بي خبري او در نمادشناسي سنت هاي مسيحي اشاره دارد.
