نمايشگاه «يکي بود، يکي نبود» که از ۲۷ اسفند در موزه فرش آغاز به کار کرده است، با گردهمآوردن آثار چهار هنرمند در قالب نقاشي، عکاسي و طراحي، به مفاهيم حضور، غياب، ماندگاري و فراموشي ميپردازد. محمد غفاري، کيوريتور نمايشگاه، در گفتوگو با خبرنگار گالري آنلاين، به فلسفه انتخاب اين عنوان و نحوه چيدمان آثار اشاره ميکند. او بر اهميت تعامل ميان رشتههاي مختلف هنري در موزهها تأکيد دارد و معتقد است که اين نمايشگاه نهتنها يک تجربه بصري، بلکه تلاشي براي احياي مفهوم روايت در هنر است.

به گزارش گالري آنلاين، نمايشگاه «يکي بود، يکي نبود» از ۲۷ اسفند در موزه فرش تهران افتتاح شده و ميزبان آثاري از علياکبر نصرآبادي، سندس حميديان، عباس کيارستمي و نيما باوردي است. اين نمايشگاه، با تمرکز بر دوگانگيهاي فلسفي همچون بودن و نبودن، حضور و غياب، و ماندگاري در دل فراموشي، ديالوگي ميان مديومهاي مختلف هنري ايجاد کرده است.
نقاشيهاي علياکبر نصرآبادي و سندس حميديان با تکنيک چوبسوز و استفاده از استعارههاي طبيعي، به موضوع تغيير و زوال پرداختهاند. عکسهاي عباس کيارستمي، با مينيماليسم خاص خود، به مرز ميان حضور و غياب اشاره دارند. طراحيهاي نيما باوردي نيز با رويکردي مفهومي، نقش زمان و حافظه را در فضاهاي خالي بررسي ميکنند
محمد غفاري، کيوريتور اين نمايشگاه، در گفتوگو با خبرنگار گالري آنلاين درباره ايده اوليه و انتخاب اين عنوان ميگويد:

خبرنگار: ايده نمايشگاه «يکي بود، يکي نبود» چگونه شکل گرفت؟
محمد غفاري: ما در تاريخ هنر، نمونههايي از آثار داريم که بخشي از آنها باقي مانده و بخشي از بين رفته است. در مجموعهاي از فرشهاي صفوي، اين دوگانگي را ميبينيم؛ بخشي از فرشها سالماند و بخشي از بين رفتهاند، اما همين نبودن هم جزئي از روايت آنهاست. اين نمايشگاه نيز همين مفهوم را دنبال ميکند.
خبرنگار: در آثار علياکبر نصرآبادي، چه چيزي اين ايده را منعکس ميکند؟
محمد غفاري: آثار او با تکنيک چوبسوز اجرا شدهاند، يعني فرايندي که در آن چيزي نابود ميشود تا اثر هنري شکل بگيرد. در نقاشيهايش، درختاني را ميبينيم که در حال سوختناند اما در قالب اثر هنري، همچنان حضور دارند. او چرخه زندگي را به تصوير ميکشد؛ از رشد و شکوفايي تا زوال و دوباره بازگشت به طبيعت.

خبرنگار: کارهاي سندس حميديان چه نقشي در اين روايت دارند؟
محمد غفاري: او رابطهاي ميان درخت و روباه را در نقاشيهايش به نمايش گذاشته است. تمام درختهايش بدون برگاند و اين نشانهاي از دوره خزان است. آثار او بر چرخههاي طبيعي تأکيد دارند و به ارتباط ميان اجزاي اکوسيستم اشاره ميکنند.
خبرنگار: نمايشگاه چگونه چيدمان شده و اين چيدمان چه کمکي به درک مفاهيم نمايشگاه ميکند؟
محمد غفاري: فضاي موزه به دو بخش شمالي و جنوبي تقسيم شده است. بخش شمالي به حضور و بودن اختصاص دارد و شامل آثاري است که سرزندگي و ماندگاري را به تصوير ميکشند. در بخش جنوبي، نبودن و غياب مورد توجه قرار گرفته است. براي مثال، عکسهاي سياهوسفيد کيارستمي در اين بخش قرار گرفتهاند و به مفهوم عدم و سکوت ميپردازند. همچنين، اثري از نيما باوردي در اين بخش قرار دارد که يک درختچه فلزي با ميوههايي از جنس نور است؛ استعارهاي از بقاي حضور در دل فراموشي.

شما علاوه بر کيوريتوري، در حوزه معماري و طراحي نيز فعال هستيد. اين تجربه چگونه در کار شما تأثير گذاشته است؟
محمد غفاري: من هميشه سعي کردهام بينرشتهاي کار کنم. علاوه بر معماري، عکاسي و طراحي را هم دنبال کردهام و سال گذشته جزو ده عکاس برتر اتريش بودم. تجربه کار در حوزههاي مختلف به من کمک کرده که در نمايشگاهها، روايتهاي متنوعتري خلق کنم. يکي از دغدغههاي من، احياي موزههاست. پيش از اين در موزه هنرهاي زيبا کارهايي براي بهبود فضا و برگزاري نمايشگاههاي مشترک با يونسکو انجام دادم و حالا در موزه فرش، به دنبال راههايي براي زندهتر کردن اين فضا هستم.

نمايشگاه «يکي بود، يکي نبود»، نهتنها يک تجربه بصري، بلکه فرصتي براي بازانديشي درباره مفهوم حضور در دل غياب است. اين نمايشگاه تا ۲۷ فروردين ۱۴۰۴ در موزه فرش ادامه دارد و علاقهمندان ميتوانند از آن بازديد کنند.


عکس ها: مجتبي حبابي
