نشست بررسي فرآيند شکلگيري ايده در ذهن هنرمند عصر روز جمعه 29 مردادماه با حضور دکتر علي باباييزاد (روان درمانگر) و دکتر بهنام کامراني (هنرمند عرصه هنرهاي تجسمي) در گالري والي برگزار شد.
در اين نشست مباحث تاثيرگذار بر شکلگيري اثر هنري همچون؛ تاريخ هنر، آگاهي و ناخودآگاه هنرمند و عوامل ثانويه همچون محيط و روابط خارجي مورد بررسي قرار گرفت.
اثر هنري جنبه درمانگري دارد
دکتر علي باباييزاد در اين نشست با اشاره به موضوع تاريخ هنر گفت: اگر به رويکردهاي هنري گذشته رجوع کنيم درخواهيم يافت که آنچه که از سوي انسانهاي بدوي و شمنها از اثر هنري مطرح بود يک نگاه کاربردي است. نگاهي که از ناخودآگاه آنها نشات ميگرفت و نوعي ريشه روان درمانگري داشت. براساس مطالعات امروزي که ابتدا از سوي زيگموند فرويد مطرح شد و پس از آن عصبشناسان و زيستشناساني مانند ريچارد داوکينز آن را ارائه کردند؛ رفتارهاي انساني يک دهم خودآگاه و 9 دهم ناخودآگاه است. بر همين اساس ايده و تخيل از مکانيزم ناخودآگاه نشات ميگيرند. يعني مکانيزمي است که آنچه را در تخيل است نمادين ميکند؛ شي را پيدا و همذاتپنداري ميکند و نيازها را براي بقاء با خيالپردازي مرتفع ميسازد و به اين صورت اضطرابها را از اين طريق ارضا کند.
وي با اشاره به اينکه دنيا پيراموني ما از نمادها شکل گرفته است؛ توضيح داد: دنيا مجموعهاي از نمادهاست حتي کلام هم نماد است. چون خلق شدهاند و نمادي از سوي خالقشان هستند. مکانيزم ناخودآگاه نمادگرايي، زمينه ارتباط با نمادها را مهيا ميکند و انسان را در برخورد سريع با چيزهايي که در قالب خودآگاه قابل پذيرش نيست را مهيا ميکند. به طور کلي نمادها باعث بقاء ميشوند و وقتي در سطح اثر هنري والايش پيدا ميکنند، نوع ارتباط مخاطب با اثر هنري را شفابخش ميکنند.
دکتر باباييزاده ضمن تاکيد بر درمانگري ارتباط براي هنر تصريح کرد: آنچه که هنرمند به آن فکر و ارائه کرده در مخاطب باعث فعال شدن ناخودآگاهش ميشود و اين فرايند اثر درماني خواهد داشت. براي همين است که انجام کار هنري و مشاهده اثر هنري جنبه درماني دارد.
اين روان درمانگر با اشاره به مسائل بيروني همچون فرهنگ گفت: هنر در بستر فرهنگ شکل ميگيرد و فرهنگ ميراث دروني ماست. جنبههاي متدولوژي درست در مواجهه با هنر، دو بُعد خودشناسي و درمان هستند و چهارچوب فرهنگ در درک اثر هنري خودش را نشان ميدهد. اتفاقي که ميافتد اينگونه است که بين مخاطب و اثر هنري يک الحاق عاطفي اتفاق ميافتد، جنبههاي دروني او با اثر همذاتپنداري ميکند، جنبههاي ناخودآگاه سرکوب شدهاش رها و برونريزي هيجاني صورت ميگيرد و با جنبههاي وجود ارتباط برقرار ميکند؛ به همن خاطر است که در بستر فرهنگي، درک فرهنگ باعث تجربه رشدي ميشود.
خلق اثر هنري ريشه در خودآگاهي دارد
در ادامه دکتر بهنام کامراني هنرمند نقاش و استاد دانشگاه به موضوع هنر از عوامل بيروني و ذهن خودآگاه به تحليل روند خلق اثر هنري پرداخت. او به نظريههاي معاصر به موضوع خودآگاهي از سوي نظريهپردازاني همچون گاستون باشلار اشاره کرد و گفت: خلق اثر هنري ريشه در خودآگاهي دارد، همانگونه که تخيل خود به خود منجر به خلق اثر هنري نميشود و هنگامي که هنرمند انتخاب ميکند و به مسائلي همچون، ترکيب بندي، رنگ و نور و به طور کلي فرآيند شکلگيري اثر توجه ميکند؛ همه اينها در خودآگاه اتفاق ميافتد.
وي با اشاره به نقش فضا و مکان زيست محيط هنرمند گفت: اين خودآگاهي به فضا و مکاني که هنرمند در آن زندگي ميکند ربط دارد. به طور مثال جکسون پولاک رنگپاشههايش خود به خود نيست زيرا او خود را در فرهنگي که زيست ميکند، مي بينيد و از نقاشيهاي شني سرخپوستان تا تاثير همزماني آرشيل گورکي را درک ميکند و اگر اينها را کنار هم قرار دهيم آثار رنگ پاشههاي پولاک معنادار ميشود.
کامراني با رد ديدگاههايي که موضوع خلق اثر هنري را به ناخودآگاه نسبت ميدهند، ادامه داد: به همين خاطر فعاليت هنري يک فعاليت آگاهانه است؛ براي همين نقاشي کودکان در اوج خلاقانه بودن به دليل نبود جنبه تفکري به عنوان اثر هنري شناخته نميشوند. زيرا براي هنرمند خودآگاهي و توجه به مخاطب، موضوع اثر هنري را مطرح ميکند.
اين استاد دانشگاه با اشاره به موضوع عوامل تاثيرگذار بر روند خلق اثر هنري گفت: يکي از مباحث بحث امروز، موضوع محيط و روابط خارجي مخاطبان و عوامل ثانويه است. در واقع چيزيهايي که به واسطه فرهنگ در روند شکلگيري اثر تاثيرگذارند. ميشل فوکو در نظريات خود موضوع فضا را در تعريفهاي معاصر به هنر و اثر هنري مشروعيت ميبخشد، زيرا افراد بسياري در حوزه فرهنگ حضور دارند و نهادهاي هنري نيز در اين امر اهميت پيدا ميکنند.
.ي افزود: نهادها و عواملي براي معرفي و اثرگذاري هنر تاثيرگذارند که در درون بسته بزرگتري به اسم فرهنگ گردهم آمدند. به طور مثال اگر کار هنري هنرمندي توجه نهادهاي فرهنگي را جلب نکند، هنرش به انزوا ميرود پس عوامل بيروني وجود دارند که خود را به هنرمند تحميل ميکنند. بارها ديده شده که شکلي از اثر هنري نتوانسته با مخاطب و گالريدار ارتباط برقرار کنند و به همين صورت به انزوا رفته است؛ پس ميبينيم که نهادها و ميدانهاي هنري چقدر تعيينکننده هستند براي قوام هنر و هنرمند. از همين روست که محيط و روابط خارجي تعيين کننده در روند خلق اثر هنري هستند و اين مسئله حتي در زمينه آموزش هنر هم مطرح است. شيوه استاد – شاگردي يکي از همين روابط در عرصه آموزش هنر است که گاهي منجر به عدم رشد ميشود.
در ادامه اين برنامه با تحليل يکي از نقاشي بهنام کامراني از مجموعه آثار "لبه" اين هنرمند توسط دکتر بابازاده مسائل مطرح شده در اين نشست به صورت عيني براي حاضرين مطرح شد. اين برنامه با پرسش و پاسخهاي حاضرين و نمايش ويدئوآرت "نگارخانه" بهنام کامراني به پايان رسيد.
منبع: هنرآنلاين
