جاي پوسترهاي انقلابي در رسانه ملي خالي است

به گزارش گالري آنلاين به نقل از مهر ، همايش يک روزه موسيقي و هنرهاي تجسمي انقلاب اسلامي با عنوان «انقلاب هنر» شامگاه پنج‌شنبه ۱۵ بهمن ماه با حضور بهزاد شيشه‌گران، امير اثباتي، باباوند و آرش تنهايي در خانه هنرمندان ايران برگزار شد.

امير اثباتي در اين همايش با بيان اين که زواياي مختلف هنر انقلاب در طول ۳۰ سال گذشته يا فراموش شده و يا کتمان شده است، گفت: در چند سال اخير به شکل باستان شناسانه‌اي به جريان هنري انقلاب و اين حرکت تاريخي و هنري توجه شده است. بسياري از اسناد مربوط به اين جريان تاريخي از بين رفته است و معجزه اي مي تواند برخي از آثار را دوباره در معرض ديد گذارد تا اندوخته اي براي گنجينه هنر معاصر ايران باشد.

اثباتي يادآور شد: همه هنرمندان در زمان پيش از انقلاب و پس از انقلاب نقش خود را با توجه به شرايط حاکم بر جامعه بازي کردند و آثارشان در هر دوره اي کاربرد خاص خود را داشته است.

آرش تنهايي هنرمند طراح گرافيک نيز که مديريت اين همايش را برعهده داشت، در سخناني بيان کرد: خوشحالم که تحريم ها در زمينه پژوهش هنر انقلاب نيز برداشته شده است چراکه تا پيش از اين سرمايه اجتماعي کار کردن در انقلاب در جايي بلوکه شده بود و به جريان هاي ديگر هنري راه نمي يافت اما اکنون زواياي مختلف هنر انقلاب نيز مورد توجه قرار گرفته است.

تنهايي تصريح کرد: اين واقعيتي است که درطول سالهاي بعد از انقلاب کار پژوهشي مستقلي درباره هنر انقلاب در داخل کشور انجام نگرفته است و زماني که سخن از هنر انقلاب مي شود، تنها شکل خاصي از آن در زمينه گرافيک و نقاشي  به اذهان متبادر مي شود.

وي ادامه داد: اکنون بايد بعد از ۳۷ سال اين جريان آزاد شده را به فال نيک گرفت که توانسته در قالب مقالات و پژوهش هاي مختلف و حتي در کتاب آقاي گودرزي ديباج نيز به زواياي مختلف هنر انقلاب پرداخته شود.

بهزاد شيشه‌گران در ادامه درباره اين موضوع که آيا هنر مي تواند منجر به انقلاب شود، پاسخ داد: اگر يک موسيقي متناسب با حادثه انقلاب ساخته شود و در زمان خود اجرا شود، مي تواند در تهييج مردم و حرکتشان به سمت جلو تأثيرگذار باشد، همان طور که يک عکس يا يک اثر گرافيکي اگر در زمان مناسب اجرا شود، مي بينيم که چگونه مي تواند در جهت حرکت مردم تأثيرگذار واقع شود.

وي با اشاره به فعاليت هاي خود و برادرانش در دوران انقلاب يادآور شد: براي ما ۳ برادر اين موضوع کاملا قابل احساس بود که چگونه آثاري مرتبط با فضاي انقلاب و خواسته مردم در آن زمان مي توانست آنها را تحت تأثير قرار دهد و به واکنش دعوتشان کند.

شيشه گران با نمايش يکي از آثارش مربوط به دوران انقلاب بيان کرد: اولين پوستر سياسي که سال ۵۷ کار کردم، مربوط به زندانيان سياسي بود که مردم خواهان آزادي آنها بودند. من هم براي اين که خواسته مردم را در قالب يک اثر به نمايش بگذارم، شروع به کار کردم ابتدا بر حسب اطلاعاتي که داشتم از بازار پارچه راه راه مشابه لباسهاي زندانيان سياسي خريداري کردم و از آنها لباس دوختم و بر تن پدرم و برادرانم کردم. سپس از آنها به صورت تک فريم عکاسي مي کردم و خودم در تاريکخانه ظاهر مي کردم و در نهايت اين پوستر را ساختم که تعدادي زنداني را با لباس راه راه مقابل ديوار با چشم بند نشان مي دهد که تيرباران مي شوند.

شيشه‌گران با اشاره به تأثيري که اين پوستر بر مردم در زمان انقلاب داشته است، گفت: زماني که اين پوستر در ميان مردم ارائه شد، از شدت تأثيرگذاري آن متعجب شدم و خودم را شديدا متأثر کرد چرا که شاهد بودم برخي از مردم تصور مي‌کردند آدمهاي اين پوستر واقعي هستند و زندانياني بوده اند که تيرباران شده اند. اين پوسترها را برخي کف زمين مي گذاشتند و برايشان فاتحه مي خواندند.

اين هنرمند طراح تأکيد کرد: به عقيده من  اين پوسترها از جمله آثار ملي هستند که بايد در کنار موسيقي ها و عکس هاي انقلابي به آنها پرداخته شود. مي توان اين آثار را از طريق رسانه ملي براي مردم به نمايش گذاشت و به عنوان يک اثر ملي به آن توجه کرد اما اکنون جاي اين آثار در رسانه ملي خالي است و معلوم نيست که از اين پوسترهاي انقلابي بي خبرند و يا نمي خواهند که ديده شود.

امير اثباتي در بخش ديگري از سخنانش درباره تأثيرگذاري انقلاب بر هنر و يا هنر بر انقلاب بيان کرد: به نظر من انقلاب مي تواند روي هنرمندان تأثيرگذار باشد. به طور مثال در دوران مشروطه کاريکاتورهاي مطبوعاتي توانستند با وجود فضاي خفقاني که وجود داشت، نقش خود را در جريان مشروطه بازي کنند اما در دوران پهلوي اول با خفقان حاکم بر جامعه شاهد غيبت هنر هستيم و همه هنرمندان در لاک سکوت خود فرو مي روند اما بعد از شهريور سال ۲۰ باز هم شاهد حضور هنر عکس و کاريکاتور در مطبوعات که يکي از بسترهاي ارائه هنر معترض است، هستيم.

وي افزود: بعد از سال ۱۳۳۲ اين سکون به جامعه هنري ديکته شد و شکل بيان هنري نمادين مي شود که گاه مي تواند از سد سانسور حاکميت رد شود اما هيچ گاه نتوانسته منجر به يک انقلاب شود.

اثباتي تأکيد کرد: در تاريخ همه انقلاب هاي دنيا چيزي را به خاطر ندارم که آثار هنري منجر به يک انقلاب شده باشند اما هنرمندان در همه حرکت هاي انقلابي نقش خود را بازي کرده اند.

اين هنرمند با اشاره به فعاليت برخي هنرمندان در دهه ۵۰ گفت: در اين دهه هنرمنداني که مربيان کانون پرورش فکري کودکان و نوجوانان بودند و با تمام نوجوانان سراسر کشور در ارتباط بودند، توانستند بذري را بپاشند که نسل پرورش يافته آنها توانست در حرکت انقلاب ايران تأثيرگذار باشد.

 اثباتي همچنين فعاليت هاي فوق برنامه دانشکده هنرهاي زيباي دانشگاه تهران در دهه ۵۰ را در حرکت هاي انقلابي مردم تأثيرگذار دانست و افزود: در تالار مولوي که آن زمان تالار عبيد بود، نمايش هايي با گرايش هاي اعتراضي شکل مي‌گرفت. گاهي نيز نمايشگاه هاي عکسي از کاوه گلستان و محمود کلاري برپا مي شد که نوعي عکس اجتماعي بود اما خاطرم هست که نمايشگاه عکس هاي کاوه گلستان را حاکميت تاب نياورد و برچيده شد. بنابراين وقتي اعتراض مردمي شکل پررنگ تري يافت، هنرمندان نيز عقب نماندند و توانستند نقش چشمگيري در اين جريان داشته باشند.

وي در ادامه به نقش هنرمندان در اين جريان با ذکر خاطراتي از دهه ۵۰ اشاره کرد و گفت: به خاطر دارم که مرتضي مميز در يکي از نمايشگاه هاي گروه «آبي» که در انجمن «ايران و آمريکا» برگزار شد، چاقوهايي را از سقف يکي از راهروها آويزان کرده بود و در متن بيانيه خود براي اين اجراي هنري نوشته بود که من از کودکي از چاقو مي ترسيدم و اين کابوس کودکي هاي من است. در حالي که همه مي دانستيم اين يک اعتراض هنري است که واکنش مميز را نسبت به کشتار زندانيان سياسي سال ۵۴ نشان مي دهد. در دوران انقلاب هم يکي از آثارش را با عنوان «از خون جوانان وطن لاله دميده» را تکثير کرد و در بين مردم پخش کرد.

بهزاد شيشه گران درباره تأثيرگذاري محيط دانشکده هنرهاي تزييني بر هنر اعتراضي و سياسي او بيان کرد: آموزش و تربيت در روند رشد يک هنرمند تأثيرگذار است اما من در فضاي هنرستان که فضاي تجربه کردن بود، بسيار آموخته بودم اما دانشکده هنرهاي تزييني هيچ امکاني براي رشد هنري ما فراهم نکرد و حتي ممانعت هايي را در مسير فعاليت هاي سياسي ما ايجاد مي کردند و مرتب به ما هشدار مي دادند.

امير اثباتي در بخش ديگري از سخنانش درباره تفاوت دانشکده هنرهاي تزييني و دانشکده هنرهاي زيبا در حرکت هاي سياسي هنرمندان بيان کرد: دانشکده هنرهاي زيبا شامل ۲ کانون فرهنگي بود، يکي فعاليت هاي سياسي مسجد دانشگاه که طلبه ها در آن جا تحصن مي کردند و يکي هم فعاليت هايي سياسي که به صورت نمايش عروسکي، نمايش خياباني و برگزاري نمايشگاه صورت مي گرفت. ضمن اين که در ساير دانشکده هاي دانشگاه تهران فعاليت هاي سياسي بيشتري ديده مي شد و دانشکده هنرهاي زيبا تنها يکي از چندين دانشکده اين دانشگاه بود که سنت تاريخي حضور معترضانه دانشجويان در آن شکل مي گرفت، در حالي که در دانشکده هنرهاي تزييني فقط چند رشته هنري نقاشي، مجسمه و معماري داخلي تدريس مي شد.

در بخش ديگري از اين همايش موضوع تأثيرگذاري فعاليت هنرمندان در انقلاب مي ۱۹۶۸ فرانسه بر هنر انقلابي ايران مطرح شد که اثباتي دراين باره توضيح داد: زماني که ما و ديگر دانشجويان هنري فعاليت هايي در راستاي انقلاب انجام مي‌داديم، از فعاليت هاي هنرمندان در فرانسه خبر نداشتيم، شايد برخي از هنرمندان که به خارج از ايران رفت و آمد داشتند، پوسترها و آثار دانشجويان بوزار پاريس را مربوط به مي ۱۹۶۸ فرانسه ديده باشند اما دانشجويان ايراني از اين اتفاقات بي خبر بودند.

بهزاد شيشه گران در بخش ديگري از اين همايش درباره شيوه کار کردن خود و برادرانش در دوران انقلاب گفت: من به همراه دو برادرم کوروش و اسماعيل در يک کارگاه فعاليت هنري داشتيم اما هر کدام کار خودمان را مي کرديم. کوروش به مصدق علاقه داشت و پوستري براي او آماده مي کرد، من با توجه به وقايع کردستان، پوستر بادبادک را ساختم و اسماعيل هم پوستر بعد از انقلاب را مي ساخت.

در پايان اين همايش نيز امير اثباتي درباره متريال هاي محدود براي ساخت پوسترهاي انقلابي سخن گفت و يادآور شد: در آن دوران از ۳ رنگ قرمز، مشکي و سفيد براي ساخت پوسترها استفاده مي شد و با توجه به ويژگي اين آثار از صريح‌ترين و ساده ترين متريال ها استفاده مي شد تا يک اثر هنري پديد آيد.

پیمایش به بالا