
اين نمايشگاه به برجستهسازي آثار هنري و معماري لوکوربوزيه ميپردازد که اساسا به سازهگرايي تمايل داشت و اين گرايش او به بارزترين شکل درکليساي رونشان تجلي يافت؛ کليسايي که يکپارچه تنديس است . اين رخداد همچنين به آثار هنري و معماري لوکوربوزيه که به دنبال درک تکامل بدن انسان بوده ميپردازد و شامل متنها نقاشيها، مجسمهها و ماکتهاي اين هنرمند است.
علاقه لوکوربوزيه به جزئيات بدن از تحقيقات وي بر روي واحدهاي اندازهگيري و کانسپت هاي ريتميک، از طريق راهي براي تجربهي هنر بر اساس نسبيت توسعهيافته است. اين معمار به دنبال ارائهي يک جايگزين براي سيستم متريک بوده است که او به دليل عدم ارتباط با فرم انسان، آن را به معماري بيربط ميديده است.
درحاليکه او اساس سيستم امپرياليستي در محصولات انسانمحور را پيدا نمود؛ خواست که با ايجاد يک سيستم بهطور مداوم به توليد اشکال دلپذير بپردازد؛ درنتيجه، لوکوربوزيه، سيستم "مدولار" را توسعه بخشيد که يک سيستم اندازهگيري بهدستآمده بر اساس نسبت طلايي و بدن انسان است.
براي تکميل اين نمايشگاه اصلي، مرکز پمپيدو، چندين برنامهي الحاقي ازجمله فعاليتهايي براي کودکان و خانوادههايشان را ارائه نموده که شرکتکنندگان را به درک مقياس انساني و معماري لوکوربوزيه از طريق رقص دعوت مينمايد و هر چهارشنبه مجموعهاي فيلم پيرامون فلسفهي طراحي لوکوربوزيه را به نمايش ميگذارد.
لوکوربوزيه در طرحهاي خود بسيار تحت تأثير فضاي کلي شهري و سيستم شهرنشيني منطقه به منطقه بود که به کارش جذابيت بالايي ميبخشيد. او همچنين عضو انجمن بينالمللي معماران مدرن شد. او يکي از اولين کساني بود که در زمان خود تأثير ماشين را، انباشتگي انسانها بيان کرد! او اين مطلب را چنين توضيح ميداد که در آينده، شهرها حاوي آپارتمانها و ساختمانهاي بزرگي خواهند شد که هرکدام بهطور مجزا، گويي در کنار بقيه پارک شدهاند. تئوريها و طرحهاي لوکوربوزيه خصوصاً توسط صنف ساختمانسازان کاملاً مورد قبول قرار ميگرفت، چنانکه لوکوربوزيه ميگفت: بهطور قانوني تمام ساختمانها بايد سفيد باشند. و ديگر معماران از اين گفته پيروي ميکردند و از هرگونه تزئيني بهشدت انتقاد ميکردند. لوکوربوزيه از ترکيبهاي بزرگ منظم در شهرها همواره با عبارتهاي خستهکننده و ناهماهنگ با افراد پياده در شهر، ياد ميکرد. پلان شهري برزيل نيز بر همين ايدههاي او بنا شده بود. آخرين آثار لوکوربوزيه بيانکنندهٔ يک برداشت پيچيده از فشارهاي مدرنيته در زمان خود بودند ولي درعينحال طراحيهاي معماري شهري او داراي حالت استهزا و انتقادگرايانه هستند.
لوکوربوزيه شهرهاي آينده را شهرهايي تجسم نمود که از آسمانخراشهاي عظيم و مرتفع تشکيل شده است. در هر يک از اين آسمانخراشهاي چند عملکردي، حدود صد هزار نفر کار و زندگي خواهند کرد. در اين ساختمانها، آپارتمانهاي مسکوني، ادارات، فروشگاهها، مدارس، مراکز تجمع و کليه احتياجات يک محله بسيار بزرگ فراهم است. ساکنان اين مجتمعها، از دود و سروصداي ترافيک اتومبيلها به دور هستند و بجاي آن از آفتاب و ديد و منظر زيبا استفاده ميکنند.
بر اساس اين نظريه، دو شهر مهم در دهه پنجاه ميلادي، طراحي و اجرا شد. يکي شهر چنديگار در هند بود که توسط خود لو کوربوزيه طراحي شد. براي طرح اين شهر لو کوربوزيه از جديدترين ضوابط شهرسازي و معماري مدرن که عمدتاً خود او مسئول تبيين آنها بود، استفاده کرد.
دومين شهري که توسط عقايد لو کوربوزيه طراحي شد، شهر برازيليا، پايتخت برزيل بود که توسط لوچيو کوستا و اسکار نيماير در سال ۱۹۵۷ طراحي شد. نماير خود با لو کوربوزيه، در طراحي ساختمان وزارت آموزشوپرورش برزيل در سال ۱۹۳۶ همکاري کرده بود.
همچنين ساختمان طراحي شده توسط نورمن فاستر، معمار سبک هاي تک، بنام برج هزاره توکيو ۱۹۸۹ در ساحل شهر توکيو را ميتوان نمونه کاملي از برجهاي چندمنظوره نظريه لو کوربوزيه تلقي کرد.
منبع : هنرآنلاين
