ملانوروزي:برگزاري آرت فر تهران دشوار است/ به بودجه زيرساختي نياز داريم

Image result for ‫مجيد ملانوروزي‬‎

مديرکل اداره امور هنرهاي تجسمي مي‌گويد دولت بودجه فرهنگ را نبايد بالا ببرد اما بايد بودجه‌هايي براي امور زيرساختي حوزه فرهنگ مشخص کند تا فضاهاي هنري گسترش پيدا کند.

به گزارش گالري آنلاين به نقل از مهر، مجيد ملانوروزي مديرکل اداره امور هنرهاي تجسمي کشور پس از چهار سال تصدي گري مديريت تجسمي کشور و از سر گذراندن فراز و فرودهايي در اين عرصه و برخورد با چالش هايي، معتقد است آينده هنرهاي تجسمي کشور بسيار روشن است به شرط آنکه با ديد باز به اين عرصه نگاه شود و امکان حضور هنرمندان ايراني و هنر ايراني در رقابت ها و رويدادهاي جهاني فراهم شود. او از جمله مديراني است که نسبت به بودجه هنرهاي تجسمي کشور موضع انتقادي ندارد و حتي بيان مي کند که اين عرصه مي تواند اقتصاد فعالي داشته باشد اما بودجه براي توسعه زيرساخت هاي اين حوزه نياز است. در اين بخش درباره يکي ديگر از چالش هاي مهمترين نهاد مديريتي تجسمي در کشور که برگزاري بي ينال هاي تجسمي است و در اين سال ها با فراز و فرودها و نقد و نظراتي همراه بوده، به گفتگو نشستيم. 

* از ميان ۹ دوسالانه تجسمي در کشور، به جز دوسالانه‌هاي نگارگري و خوشنويسي که جزو هنرهاي سنتي ما هستند، درباره ۷ دوسالانه ديگر اينطور به نظر مي‌رسد که گويا تکليف دولت با برگزاري اين دوسالانه‌ها مشخص نيست. دولت مي‌گويد که دوست دارد اين دوسالانه‌ها را انجمن‌هاي تجسمي برگزار کنند ولي بودجه و اختيار صد درصدي به آن‌ها نمي‌دهد. شما فکر مي‌کنيد تکليف اين دوسالانه‌ها بايد به کجا برسد و اصلاً لزومي به تداوم آن‌ها مي‌بينيد يا خير؟

– وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي مکلف به برگزاري دوسالانه‌ها نيست و انجمن‌هاي تجسمي هم چنين وظيفه‌اي ندارند. من هيچ بي ينالي را در سراسر دنيا سراغ  ندارم که انجمن‌ها آن را برگزار کنند. انجمن‌ يک نهاد صنفي است و مي‌تواند کمک‌کننده برگزاري يک بي ينال باشد اما برگزارکننده اصلي آن نيست. برگزاري بي ينال‌ها وظيفه همه نهادهاي مرتبط با هنر است و اين رويدادها بايد در همکاري ميان نهادها انجام شوند.

واقعيت اين است که يک زماني فقط ۵ گالري و نگارخانه در سطح شهر تهران وجود داشت که همه آن‌ها هم فضاي کوچکي داشتند. آن موقع شما نمي‌توانستيد همه نقاشي‌ها، گرافيک‌ها يا تصويرسازي‌هاي مهم کشور را در اين گالري‌ها ببينيد و لازم بود که دولت بيرينال‌هاي مختلف عرصه تجسمي را راه بياندازد. در نتيجه راه‌اندازي بي ينال‌هاي تجسمي در اواخر دهه ۶۰ و اوايل دهه ۷۰ اقدام به جا و شايسته‌اي بود اما امروز شرايط متفاوت شده است. در سطح شهر تهران نگارخانه‌هاي متعددي وجود دارد که برخي از آن‌ها به اندازه موزه هنرهاي معاصر هستند. در شرايط فعلي به رغم اين‌که همچنان گالري‌ها بعضي از کارکردهاي بي ينال‌ها را ندارند ولي برخي از انجمن‌هاي عرصه تجسمي مي‌گويند که دغدغه شان برگزاري بي ينال نيست و به کمک براي برگزاري ورکشاپ‌ و فضاهاي کارگاهي احتياج دارند. بعضي از بي ينال‌ها هم از آن شرايط بسيار خوبي که در دوره‌هاي نخست خود داشتند فاصله گرفته‌اند. در سال‌هاي ابتدايي دهه ۷۰ برخي از دوسالانه ها مانند دوسالانه نقاشي خيلي با سليقه برگزار مي‌شد. در آن دوسالانه‌ها آثار مدرن و کلاسيک به طور جداگانه جايزه مي‌گرفتند و شکل برگزاري بي ينال هم منظم بود. الآن هم اگر بي ينال‌ها بخواهند ادامه پيدا کنند، بايد به شکل منظمي برگزار شوند و همه نهادهاي فرهنگي به برگزاري بي ينال‌ها کمک کنند.

*در نهايت به عنوان مسئول رسمي ترين متولي امور تجسمي در کشور، موافق برگزاري اين دوسالانه ها هستيد يا خير؟

 – ما معتقديم که خود وزارت فرهنگ و ارشاد نبايد کار اجرايي کند و بايد سياست‌گذاري‌ها و حمايت‌ها را برعهده بگيرد و زير ساخت‌ها را تهيه کند. انجمن‌هاي صنفي هم متولي برگزاري بي ينال‌ها نيستند اما من به عنوان يک مدير دولتي چاره‌اي جز سپردن فعاليت‌هاي هنري به نهادهاي تخصصي ندارم که بهترين اين نهادها هم خود انجمن‌ها هستند. در حال حاضر ما به اين نتيجه رسيده‌ايم که بهترين کانال‌ها براي برگزاري بي ينال‌ها، انجمن‌هاي صنفي و تخصصي هستند. به همين خاطر ما هيچ دوسالانه اي را بدون نظر انجمن‌هاي تخصصي عرصه تجسمي برگزار نکرده‌ايم و اين فعاليت تخصصي را به خود آن‌ها سپرده‌ايم. با اين حال دوست داريم همه نهادهاي فرهنگي به کمک انجمن‌ها بيايند و اميدوارم براي اين چنين رويدادهايي يک بنياد تشکيل شود که در صورت تغيير دولت‌ها و سياست‌ها هم همچنان روند برگزاري بي ينال‌ها قطع نشود.

*چندي پيش نامه اي به انجمن ها از طرف اداره امور هنرهاي تجسمي زده و موضوع زمان‌بندي برگزاري دوسالانه هاي تجسمي مطرح شد و اعلام شد که بعضي از دوسالانه ها در سال‌هاي زوج و برخي ديگر در سال‌هاي فرد برگزار شود. اگر زمان‌بندي بي ينال‌ها به اين شکل باشد ولي در يک سال يکي از انجمن‌ها نتوانست به هر دليلي بي ينال مربوط به حوزه خود را برگزار کند، مشکل خاصي پيش نمي‌آيد؟ آيا خود دفتر هنرهاي تجسمي آن را برگزار مي کند؟

– ما معتقديم که برگزاري دوسالانه ها بايد نظام‌مند شود و زمان‌بندي خاص خودش را داشته باشد. همين حالا بي ينال ونيز هم به همين شکل برگزار مي‌شود، يعني سال‌هاي فرد مربوط به نقاشي است و سال‌هاي زوج مربوط به معماري. اين نوع از زمان‌بندي باعث مي‌شود که شما شاکله نظام‌بندي داشته باشيد. ما ۲ سال پيش براي برگزاري بي ينال مجسمه‌سازي از قبل با انجمن مجسمه‌سازان صحبت و موافقت کرديم اما آن‌ها نتوانستند براي آن بي ينال دبير انتخاب کنند و گفتند اجازه بدهيد تا هيأت مديره بعدي اين کار را انجام بدهد. بايد سعي کنيم اين اتفاقات نيفتد و بي ينال‌ها به وقت خودش برگزار شود. فکر مي‌کنم خيلي خوب مي‌شود که اگر مسئولان برگزاري، هنرمندان و رسانه‌ها يک زمان مشخصي را در تقويم برنامه‌هاي‌شان براي بي نال‌ها مشخص کنند و آنها به شکلي نظام‌مند به کار خود ادامه دهند. براي همين معتقد هستيم برگزاري اين رويداد نه کار ماست نه انجمن ها بلکه بايد يک بنياد براي برگزاري آن وجود داشته باشد.

*بعضي از هيات مديره هاي انجمن‌هاي تجسمي معتقدند که کارهاي اجرايي دوسالانه‌ها را در نهايت مؤسسه توسعه هنرهاي تجسمي انجام مي‌دهد و خود انجمن‌ها استقلالي در اين زمينه ندارند. شما چقدر دست انجمن‌ها را براي برگزاري دوسالانه ها باز گذاشته‌ايد؟

– اين‌ها بهانه است. خيلي از انجمن‌ها غير دولتي هستند و قرار نيست خيلي همراه دولت باشند. در کشور ما هنرمندان دوست دارند گاهي اوقات از منافع و امکانات مادي بهره‌مند شوند و يک جاهايي از چارچوب‌هاي دولتي و حاکميتي حذر کنند، در چنين مواقعي انجمن‌ها بايد تصميم خودشان را بگيرند. از آن‌جايي که من به عنوان مديرکل اداره امورهنرهاي تجسمي در چارچوب قانوني خودم نمي‌توانم مستقيماً پول را از وزارت فرهنگ ارشاد بگيرم و به انجمن‌ها بدهم، اين کار را مؤسسه توسعه هنرهاي تجسمي انجام مي‌هد. اما انجمن ها استقلال کامل دارند.

*موضوع بحث ديگر، برگزاري آرت فر تهران است. شما از حاميان برگزاري آرت‌فر تهران هستيد و قبلاً هم خبر برگزاري اين آرت‌فر در آذرماه اعلام شد و شما آن را تاييد کرديد اما هر از چندگاهي صحبت‌هايي درباره برگزار نشدن آن هم به گوش مي‌رسد. بالأخره تکليف آرت‌فر تهران چيست؟

– برگزاري يک آرت‌فر به پشتوانه‌ها و امکانات خاصي احتياج دارد. ما در کشورمان به غير از نمايشگاه‌ بين‌المللي تهران، جاي مناسب ديگري براي برگزاري آرت‌فر نداريم که از امکانات خوبي برخوردار باشد. همچنين علاوه‌ بر مشکل زير ساخت‌ها، يک سري محدوديت‌هاي اجتماعي هم در داخل کشور داريم که بنابراين محدوديت‌ها، گالري‌هاي خارجي نمي‌توانند هر نوع اثري را در ايران به نمايش بگذارند. آثار گالري‌ها بايد به تأييد وزارت فرهنگ و ارشاد برسد و خيلي از گالري‌هاي خارجي زير بار اين محدوديت‌ها نمي‌روند. مشکلات ديگري که براي برگزاري يک آرت‌فر در ايران وجود دارد، مربوط به مشکلات بانکي و جابجايي پول است. به همه اين مشکلات بايد مشکل جذب خريدار را هم اضافه کرد. تلاش ما اين است که فعلاً فرهنگ خريد تابلوي ايراني جا بيفتد و فعلاً فرهنگ خريد آثار خارجي جزو سياست‌هاي ما نيست اما از برگزاري آرت فر توسط بخش خصوصي حمايت مي‌کنيم. عليرغم تمام مشکلاتي که برگزاري يک آرت‌فر در ايران دارد، ما به دنبال اين اتفاق هستيم چون مي‌دانيم برگزاري يک آرت‌فر چه منفعت‌هايي مي‌تواند براي جذب هنرمندان کشورمان به گالري‌ها و موزه‌هاي خارجي داشته باشد.

علاقه‌مند به برگزاري اين آرت‌فر هستيم و دل مان مي‌خواهد اولين آرت‌فر بعد از انقلاب در ايران برگزار شود اما انتظار داريم که مثل همه جاي دنيا، بخش خصوصي هم بيايد از اين آرت‌فر حمايت کند. يک گروهي به ما گفت که حاضر است اين آرت‌فر را برگزار کند و ما هم به آن گروه مجوز داديم و کارشان را شروع کردند اما بعد از مدتي اعلام کردند که فرصت کافي براي برگزاري اين رويداد را ندارند. بايد از خودشان سؤال کنيد که برنامه شان براي چه زماني هماهنگ شده است. به هر حال ما عليرغم همه مشکلاتي که وجود دارد، مشتاقيم اين رويداد را برگزار کنيم. الآن موزه ارتباطات را براي محل برگزاري نخستين آرت‌فر تهران معرفي کرده‌اند که آن محل براي چنين رويدادهايي مناسب نيست و يک محل اداري است. فعلاً زمان و مکان برگزاري اولين آرت‌فر تهران مشخص نيست و بايد ديد که در آينده چه اتفاقي مي‌افتد و چه گروه‌هايي سعي مي‌کنند از اين رويداد حمايت کنند.

*تا کنون ۹ دوره از برگزاري جشنواره تجسمي فجر گذشته و در زمستان سال جاري دهمين دوره اين جشنواره برگزار مي‌شود. در زمان مديريت شما در مرکز هنرهاي تجسمي رويکرد جشنواره تجسمي فجر کاملاً متفاوت شده و به سمت بينا رشته اي بودن حرکت کرد. ارزيابي خودتان از برگزاري اين جشنواره چيست؟

– زماني که من مدير اداره امور هنرهاي تجسمي شدم، جشنواره تجسمي فجر چند سالي بود که کليد خورده بود و کارش را ادامه مي‌داد. همان زمان متوجه شدم که مديران انجمن‌ها گلايه‌مند هستند که شکل برگزاري اين جشنواره درست مانند شکل برگزاري بي ينال‌ها است و جشنواره تجسمي فجر باعث کم رونق شدن بي ينال‌ها شده است. انجمن‌هاي مختلف عرصه تجسمي اين گلايه‌ را پيش وزير وقت فرهنگ و ارشاد هم برده بودند و ما ديديم که اگر قرار باشد بي ينال‌ها به کار خودشان ادامه بدهند، لزومي ندارد که ما همان کارهايي را که در بي ينال‌ها انجام مي‌دهيم در جشنواره تجسمي فجر هم انجام بدهيم. ما حس کرديم که در فضاي تجسمي يک خلأ وجود دارد که آن خلأ، نپرداختن به هنرهاي نو و بينا رشته‌اي است.

ما انجمن‌هاي مختلفي در عرصه تجسمي داريم اما انجمن بينارشته‌اي نداريم و موضوع هنرهاي بينارشته‌اي را که در همه دنيا جزو هنرهاي مهم تلقي مي‌شود خيلي جدي نمي‌گيريم. الآن همه بي ينال‌هاي دنيا، بي ينال‌هاي آرت هستند. ما در دنيا بي ينال نقاشي يا گرافيک نداريم، بلکه بي ينال‌ها به طور کلي به موضوع آرت و هنرهاي بينارشته‌اي مي‌پردازند، حالا ممکن است يک نفر اثرش را با محوريت نقاشي ارايه کند و يک نفر ديگر با محوريت گرافيک. در جشنواره تجسمي فجر به اين فضا پرداخته نمي‌شد و ما سعي کرديم رويکرد جشنواره را تا حدي به سمت هنرهاي بينارشته‌اي ببريم. همچنين تصميم گرفتيم که در اين جشنواره از مديران، گالري‌ها، هنرمندان و رسانه‌هاي برتر تقدير کنيم و يک بخش حمايتي هم در تکريم بزرگان حوزه‌هاي مختلف عرصه تجسمي داشته باشيم. دوست داشتيم جشنواره به يک موضوع حاکميتي تبديل شود و از اين منظر از بزرگان عرصه تجسمي تقدير و تشکر شود. اين تغييراتي بود که حس کرديم لازم است و در جشنواره تجسمي فجر اعمال کرديم؛ درستي يا نادرستي آن را منتقدان مي‌توانند مورد بحث و تجزيه و تحليل قرار بدهند.

* فکر مي‌کنيد اميدي هست که بوجه هنرهاي تجسمي کشور بهبود پيدا کند؟

– همه بودجه حوزه تجسمي در وزارت فرهنگ و ارشاد تعريف نمي‌شود و خود عرصه تجسمي هم مي‌تواند در اين زمينه درآمدزايي کنند. فکر مي‌کنم اگر اقتصاد هنرهاي تجسمي راه بيفتد و در داخل و خارج از کشور با رونق خوبي مواجه شود، حوزه تجسمي وضعيت بهتري پيدا خواهد کرد. اميدوارم بودجه هنرهاي تجسمي بيشتر شود تا يک سري از رويدادهاي هنري با دغدغه کمتر و کيفيت بالاتري اجرا شود اما نظر شخصي خودم اين است که دولت بودجه‌اش در حوزه فرهنگ را خيلي نبايد بالا ببرد، مگر اين‌که کارهاي زيرساختي انجام بدهد. مثلاً بهتر است که بودجه‌اش را به راه‌اندازي موزه‌ها در شهرستان‌ها و چاپ کتاب‌هاي تجسمي اختصاص دهد.

موزه هنرهاي معاصر تهران اگر در چارچوب قانون پيش برود و سر و صداهاي عجيب و موهوم در موردش نباشد، با تکيه بر داشته هاي خودش، چاپ آثارش و نمايش آثارش در خارج از کشور مي‌تواند هزينه‌هايش را تأمين کند. موزه‌ هنرهاي معاصر يک گنجينه است و از اين گنجينه بايد به خوبي استفاده کرد اما متأسفانه امروز درآمد موزه خرج خود موزه نمي‌شود و وارد خزانه دولت مي‌شود و باز پس‌ گيري آن کار دشواري است. فکر مي‌کنم يکي از دغدغه‌هاي دولت مي‌تواند اين باشد که يک بودجه خاصي را براي نگهداري موزه هنرهاي معاصر تهران تصويب کند. اين موزه گنجينه مفاخر ملي است و آثار آن از محل بودجه نفت خريداري شده است، دولت بايد حتماً براي نگهداري، مرمت و تأمين زيرساخت‌هاي آن هزينه کند و شرايطي را فراهم کند تا آثارش ديده شود.

*نگاه و چشم اندازتان نسبت به آينده هنرهاي تجسمي در کشور چيست؟

– به نظرم آينده هنرهاي تجسمي خيلي روشن است و اين حوزه فقط نياز به اين دارد که ديده شود. مطلبي را در روزنامه لوموند مي‌خواندم که در سال ۱۳۵۵ بعد از نمايشگاه ايران در بازل نوشته بود «آينده هنرهاي جهاني در کشورهايي چون ايران نهفته است». وقتي هنر جهاني مي‌گويد آينده‌اش در ايران است، يعني ايران پتانسيل بسيار قوي تصويري دارد و مي‌تواند به هنر جهاني ايده بدهد. ما پتانسيل اش را داريم اما در اين سال‌ها خيلي کم ديده شده‌ايم. ما فرهنگ غرب را قبول نداشته‌ايم و همين را بهانه کرده‌ايم تا با آن‌ها رقابت نکنيم اما فکر مي‌کنم حالا وقتش رسيده که هنرمندان‌ مان را به عرصه‌هاي جهاني هنر بفرستيم تا هنر کشور ما ديده شود.

من به عنوان يک فعال در حوزه تجسمي، آينده اين عرصه را بسيار خوب مي‌بينم اما مشروط بر آن‌که در رويدادهاي مهم جهاني حضور داشته باشيم. فکر مي‌کنم وقتي پشتوانه حضور در اين رويدادها و رقابت با کشورهاي ديگر را داريم، حيف است که اين کار را انجام ندهيم. هنرمندان ما چه در داخل و چه در خارج از کشور ثابت کرده‌اند که پتانسيل ديده شدن را دارند، فقط بايد راه براي آن‌ها ساده‌تر شود و بتوانند به راحتي در رويدادهاي مهم هنري نمايشگاه بگذارند. گالري‌هاي ما اگر حرفه‌اي عمل کنند و روي هنرمندان سرمايه‌گذاري کنند، اتفاقات خوبي براي هنرهاي تجسمي ما مي‌افتد. الآن يک خيزشي در نسل جوان حوزه هنر وجود دارد که بسيار اميدوارکننده است. فقط اميدوارم اين جوان‌هاي مستعد بيشتر از فرصت معرفي شدن در عرصه جهاني را پيدا کنند. 

پیمایش به بالا