نشست هفتم از سلسله نشست هاي تخصصي برگزار شد

نشست هفتم از سلسله نشست هاي تخصصي پيرامون مباحث امروزين در مجسمه سازي معاصر ايران دوشنبه 16 بهمن ماه 1396 ساعت 17 در سالن استاد اميرخاني خانه هنرمندان برگزار شد. موضوع اين نشست «گفتگو پيرامون مباحث مرتبط با مجسمه هاي شهري و آسيب شناسي و بررسي نقش و جايگاه سازمان زيباسازي در شکل گيري جريان مجسمه هاي شهري » بود.

به گزارش گالري آنلاين، در نشست مذکور سيد مجتبي موسوي، معاونت فرهنگي و هنرهاي شهري سازمان زيباسازي شهر تهران و برخي از اعضاي هيئت مديره انجمن هنرمندان مجسمه ساز ايران از جمله محمدرضا يزدي، نگار نادري پور، عباس مجيدي و روح الله شمسي زاده که مديريت اين نشست را نيز بر عهده داشت، حضور داشتند.

موسوي در ابتدا پس از بيان مقدمه اي از تاريخچه سازمان زيباسازي در حوزه مجسمه سازي، گفت:

من در سال 85 وارد اين سازمان شدم؛ تا قبل از آن تنها دو الي سه فراخوان با موضوعات مشخصي مثل ساخت تنديس شخصيت هاي مختلف، تنديس شهيدان و يا طرح ورودي غرب تهران اجرا مي شد. در اين چند مورد هم تنها هنرمندان مجسمه سازي پرتره مي توانستند حضور داشته باشند. اينجا يک آفتي هم ايجاد شد؛ چون اين گرايش تنها محل کسب درآمد عرصه مجسمه سازي شده بود تعداد زيادي از هنرمندان اين هنر به اين گرايش روي آوردند و مسلما نتايج خوب از آب در نمي آمد.

وي در ادامه اظهار داشت:

پس از اينکه مجسمه سازهاي مختلف تلاش کردند تا با سازمان زيباسازي همکاري کنند و در اين راه موفقيت و شکست هايي هم داشتند، بنده تصميم گرفتم حدود دو سال وارد سازمان زيباسازي شده و ايده هايي را که دارم پياده کنم و سپس از سازمان خارج گردم؛ ولي دوازده سال ماندگار شدم.

معاون فرهنگي سازمان زيباسازي گفت:

ما و تيم مشاوره اي که در اختيار داشتيم با توجه به شناختي که از قابليت هنرمندان مجسمه ساز و تعداد فارغ التحصيلان در حال افزايش اين رشته بدست آورده بوديم، تصميم گرفتيم براي اين هنرمندان فرصتي را فراهم آوريم تا ايده هاي خود را به منصه ظهور بگذارند. در اين راستا اولين فراخوان فراگير را در سال 86 با موضوع آزاد منتشر کرديم تا هنرمندان اين عرصه هر ايده اي که دارند، چه ايده هاي خيلي قديمي و چه جديد، را ارائه دهند؛ اين فراخوان پايه گذار برگزاري بينال مجسمه هاي شهري شد و از سال 86 به بعد فراخوان هاي مختلف برگزار شد.

موسوي با بيان اينکه سازمان زيباسازي در زمينه توليد محتوا و آسيب شناسي هم فعال بوده است، گفت:

 ما در زمينه شناسايي هنرمند، جلب ايده ها و طرح ها به اين موضوع رسيده ايم که وقتي کميت کارها افزايش مي يابد گاها کيفيت تغيير مي کند.

معمولا چون سازمان تنها متولي و مهمترين سفارش دهنده هنرهاي شهري و به خصوص مجسمه سازي بوده است همواره در تيررس نقدها و نگاه هاي تند قرار مي گيرد. نقد هر آنچه در مجسمه سازي اتفاق مي افتد به سازمان زيباسازي شهري برميگردد.

در ادامه نشست بحث به صورت پرسش و پاسخ پيش رفت. شمسي پور سوالات خود را چنين مطرح نمود.

با توجه به استانداردهاي حضور مجسمه در سطح شهر، چرا در طول زمان از اين استانداردها دور شده ايم؟ چرا نمي توان مکاني را به هنرمند مجسمه ساز پيشنهاد داد و از او خواست تا در يک پروسه مطالعاتي همراه با طمانينه يک ايده را براي اين مکان ارائه دهد؟ چرا هميشه يک فورس زماني براي مجسمه ساز داريم؟ آخر سال يک فراخوان استقبال از بهار داده مي شود که هنرمند مجبور است در طي يک مدت کوتاه طرحي را ارائه کند.

موسوي در پاسخ به اين سوال گفت: وقتي تمرکز به موضوع استقبال از بهار مي رود، حاشيه ها گمراه کننده مي شود. چرا به موضوع فراخوان بهار اين نگاه را داريد. وقتي مي گوييد در زمان استقبال از بهار ريزش کار به سطح شهر زياد مي شود، اين ذهنيت بوجود مي آيد که کارها داراي کيفيت بد و پايين هستند. وي ادامه داد که براي من استقبال از بهار هم مثل ساير فراخوان هاي سازمان زيبا سازي مهم است و از آن حمايت مي کنم، اتفاقا در بين کارهايي که براي اين فراخوان داده مي شود هم بسيار کارهاي خوبي ديده مي شود. اگر منطقه اي هيچ فراخواني نداشته باشد و تنها همين فراخوان استقبال از بهار را داشته باشد، من هم به آن نقد مي کنم.

چرا در انتخاب آثار بازنگري صورت نمي گيرد، يک فراخواني داده مي شود، مثلا 500 اثر دريافت مي شود و در يک روز اين آثار داوري شده و چند مورد انتخاب و اجرا مي شود، اگر امسال نسبت به سال گذشته تعداد آثار در سطح شهر افزايش يافت آيا به منزله رشد کيفي آثار هم است؟

موسوي در پاسخ اظهار داشت که ما در رابطه با فراخواني که گفتيد حدود 5 ماه به هنرمندان زمان داديم تا براي مکان هايي به پيشنهاد خود، يک اثر ارائه دهند. در چهار ماه و بيست روز ما تنها 10 اثر دريافت کرديم ولي در 10 روز باقيمانده حدود 490 اثر ارائه شد. دو هفته بررسي آثار طول کشيد و در نهايت يک روز هم براي بازبيني آثار انتخاب شده صرف کرديم تا خللي بر انتخاب آثار وجود نداشته باشد.

آيا پروژه ملي يا به عبارت دقيق تر پروژه جدي در زمينه مجسمه سازي در چند سال اخير وجود داشته است؟ بجز پروژه ميدان امام حسين موردي را نيافتيم.

موسوي گفت : اگر منظورتان از پروژه ملي اين است که يک اثر در وسط ميدان قرار بگيرد و حدود 400 الي 500 ميليون براي آن هزينه شود، تنها يکي دو مورد پروژه ملي مي توان نام برد. اما اگر تاثيرگذاري يک اثر مدنظر باشد، مي توان به پروژه هايي که از سمپوزيوم ملي تهران معرفي شدند، اشاره کرد. مثلا من اثر تولد رخش از آقاي لواساني را که در ورودي پارک ملت نصب شده است يک اثر عالي و سرمايه ملي مي دانم. بايد شاخص هايي که براساس آن يک اثر را خوب معرفي مي کنيد، دقت نماييد. قابل ذکر است که در خارج از ايران ساز و کارهاي رسيدن به يک اثر، درست است ولي در ايران ما اين ساز و کارها را نداريم.

خروجي هاي سمپوزيوم هم در جاهاي درستي نصب نمي شوند، درواقع ما هيچ گاه مکان محور عمل نکرده ايم، بحث مکان يابي در مورد هنرمندان ما صادق نبوده است. ما براساس يک مکان اثري را خلق مي کنيم و بعد از اتمام کار براساس حق وتو آن مکان کنسل مي شود و اثر در جاي ديگري قرار مي گيرد. ما عدم حضور مجسمه سازي در شهر داريم و در مقابل با تورمي از آثار مجسمه سازي هنرمندان نيز مواجه هستيم. چرا هر اثري که براي يک مکان تدارک ديده مي شود در نهايت به شکست مي انجامد؟ پنجاه درصد هنر مجسمه سازي فرم است و پنجاه درصد فضا، در واقع ما يک بال را داريم و بال ديگر را نه. چرا يک ارکستراسيون را در مجسمه سازي نداريم؟

موسوي در پاسخ بيان کرد: آيا شما ارکستراسيون را در بقيه موارد مي بينيد. شما يک شهر بي هويت داريد که بايد در آن مجسمه را جاي دهيد. اگر از من 10 الي 12 سال پيش در رابطه با ظرفيت مجسمه در تهران مي پرسيدند، مي گفتم بي نهايت ظرفيت دارد ولي الان به نظرم تهران ظرفيت مجسمه ندارد. اگر مجسمه اي در سطح شهر گذاشته مي شود صرفا به اين جهت نيست که بهترين جاي ممکن انتخاب شده باشد؛ بلکه مي توان گفت تنها جاي ممکن همين بوده است. ما با تلاش هايي که براي هنر مجسمه سازي کرديم موجب شديم که ديدگاه ها در رابطه با اين هنر نسبت به دهه 80 که يک هنر لوکس به شمار مي رفت، عوض شود. در رابطه با مکان مي توان گفت که مثلا کارهاي خطي نصب شده در کنار پارک ملت خوب است ولي خطي نصب شدن کار ها در کنار اتوبان همت خالي از اشکال نيست.

موسوي در رابطه با نقد شمسي پور در خصوص مجسمه آتش نشاني نصب شده در ورودي غربي تهران، گفت: اين اثر بدليل اهميت حادثه پلاسکو در آن زمان ساخته شد، با اينکه يک کار موقت بود ولي اثر تاثيرگذار و خوبي بود.

در ادامه ي نشست، پرسش و پاسخ بين معاون فرهنگي و هنري زيباي سازمان شهرسازي با سايز حضار صورت گرفت. يکي از حاظرين پيشنهاد داد که سازمان بايد در رابطه با هنر مجسمه سازي چندين مشاور متخصص در اين هنر را استخدام کند و اگر نياز شد حتي در همه مناطق اين کار عملي گردد.

 موسوي اين ايده را بسيار مطلوب تلقي کرد و  در مورد موانع عملي شدن آن توضيح داد: اين کار از نظر ضوابط اداري انجام شدني نيست. ما در جذب نيروي متخصص بسيار مانع داريم. اتفاقا اگر رويه اداري بر وفق مراد اتفاق بيفتد حتما تعداد مشاوران را افزايش خواهيم داد. ما به دنبال تصويب آيين نامه و اساسنامه هايي با نيازهاي امروز هستيم که اميدواريم بزودي در شوراي شهر تهران مصوب شود.

محمدرضا يزدي، عضو هيت مديره انجمن هنرمندان مجسمه ساز گفت: با توجه به اينکه برخي از مسئولين در سازمان زيباسازي داراي تخصص مربوط در حوزه هنري نيستند، بنابراين در روند اجراي کار و انتخاب اثر مخل کار شده و مانع ايجاد مي کنند. آيا بهتر نيست اين افراد آموزش داده شوند؟

موسوي در پاسخ به اين سوال اذعان داشت که اتفاقا اين مسئولين بسيار آموزش مي بينند و حتي ضوابط در قالب کتاب هايي به آنها داده مي شود؛ مشکل کار اينجاست که ما در عزل و نصب اين افراد چندان دخيل نيستيم. اتفاقا در سازمان هم آسيب شناسي بسيار صورت مي گيرد و پيشنهاداتي هم مطرح مي شود، مثلا مي گويند چرا سمپوزيوم ها را کنسل نمي کنيد تا پولش به جاهاي ديگر اختصاص داده شود؟ ما مي دانيم اين سمپوزيوم ها هستند که به جامعه مجسمه سازان نشاط مي دهند و يا مي گويند چرا تعداد کارها را کاهش نمي دهيد؟ من با اين حرف موافق هستم ولي از طرفي مي دانم که امرار معاش مجسمه سازان از اين طريق است و اينجاست که بر سر دو راهي مي مانم.

موسوي همچنين در رابطه با دلالي هنر گفت: شغلي نداريم که دلالي هنر را به صورت تخصصي دنبال کند و متاسفانه يک سري دلالي هاي دغل کارانه شکل گرفته که در کنارشان متخصصان مجسمه سازي قرار ندارند و اين باعث انحراف مجسمه سازي از جريان خود شده است. از انجمن هنرمندان مجسمه ساز مي خواهم که در بسياري موارد وارد عمل شوند و سکوت نکنند که اين سکوت لطمه زننده است. انجمن تنها ارگاني است که مي تواند حق مولف را صيانت کند.

پس از اتمام پرسش هاي حضار، موسوي به عنوان جمع بندي گفت:1- الان به دنبال فضاهايي در تهران هستيم که تثبيت شده اند تا بتوانيم الگوسازي در حوزه مجسمه شهري را در تهران و ساير شهرها در اين عرصه داشته باشيم. 2- اين را بدانيد که کارمندان سازمان زيباسازي حق راي ندارند و صرفا کارمند هستند و شوراي هنري که از افرادي متخصص در اين هنر تشکيل شده است، داراي حق راي مي باشند. 3- من پيشنهادي دارم، يک نفر را شما پيشنهاد کنيد تا در ترکيب شوراي هنري قرار بگيرد و از اين پس به عنوان نماينده شما حضور داشته باشد.

تهيه و تنظيم: مريم محمد زاده

پیمایش به بالا