نخستين سالگرد درگذشت پرويز کلانتري، همراه با برگزاري بزرگداشت اين هنرمند ، شنبه 30 ارديبهشت ماه در خانه هنرمندان ايران برگزار شد.

به گزارش گالري آنلاين مراسم بزرگداشت پرويز کلانتري همراه بود با حضور چهره هاي برجسته جامعه هنرهاي تجسمي و سخنراني آيدين آغداشلو، محمدرضا اصلاني، جمال الدين اکرمي، غلامرضا امامي، محمد سرير، عليرضا سميع آذر، اکبر عالمي و ناصر فکوهي .

دکتر محمد سرير ، رييس شوراي عالي خانه هنرمندان ايران اولين سخنران اين بزرگداشت بود وي پرويز کلانتري را انساني خاص برشمرد و با بيان خاطره اي از اولين ديدار خود با استاد افزود : اسرار راز آميز کوير هاي کلانتري طبيعت مهربان را به تصوير کشيد . ايده هاي جالب او در ذهن حک ميشود

"عمر دراز موهبتي است و جريمه اش از دست دادن تک تک آدم هايي است که با آنها زندگي کرده و دوستشان داريم " اين را آيدين آغداشلو هنرمند سرشناس و پيشکوست در اين مراسم گفت و ادامه داد پرويز کلانتري يک فرشته بود فرشته اي در ميان فرشتگاني که من در زندگي شناختم او هميشه حاضر بود و اين حضور تنها يک خاطره نبود بلکه يک حضور موثر و نافذ بود .

موجود جذاب باهوش، پر از نکته و طنز بود و تمام بخش هاي نويسندگي، نقاشي و گرافيک معنايي در درونش بود که بر هم تاثير ميگذاشت و به درستي بروز ميکرد بي تکبر، خالص، پاک و بي ادعا بود. به تلنگري خشمگين ميشد و با تلنگري ميبخشيد.

برنامه با نمايش ويديويي از استاد کلانتري ادامه پيدا کرد در اين ويديو استاد ميگويد :ذهنم داستانسراست و وقتي مينويسم قلبم به شدت ميزند و فکرم جلوتر از دستم ميرود.
او ميگويد : اخرين دغدغه زندگيم سور اسرافيل است که با فرياد سازش مردگان را از خاک بر مي خيزاند.

علي رضاسميع آذر سخنران بعدي اين بزرگداشت همراه با تشويق حضار به روي صحنه رفت و گفت ميراث هنري پرويز کلانتري که تابلوهاي کويري اوست براي سالها و قرن ها باقي ميماند يادگاري نه فقط از استاد، بلکه از دوراني از هنر ايران است. اين آثار ارجاعاتي به معماري سنتي و روستايي دارند و نوعي نوستالژي سرزميني را براي ما تداعي ميکند.

سميع آذر به لايه هاي عميق تري همچون آرامانگرايي و آرمان شهر در آثار استاد اشاره کرد و افزود : کوير براي ما ايرانيان يک معنا و حتي ارزش است .آثار او مربوط به گذشته نيست بلکه آينده و ميعاد گاهي با آرامش، سکوت و هماهنگي را بيان ميکند.
پرسپکتيو هاي غير کلاسيک، عطش استفاده از کوبيسم براي نوعي تقطيع در فضا، فضايي که مطمئن نيستيم داخل يا خارجش هستيم از ويژگي هاي آثار او است.
او دنبال تهي کردن فضا بود و معلق کردن خطي که مشخص نيست مکان را توضيح ميدهد يا زمان را .
مراسم با نواختن پيانو و تشکر از مدعوين و مسئولين حاضر در برنامه از طرف خانواده استاد پرويز کلانتري ادامه پيدا کرد .

اکبر عالمي سخنران ديگر برنامه با اشاره به بيش از ۱۵ سال همنشيني با استاد گفت : کار هاي اين هنرمند به نظر ساده است در حالي که از فرط خلاقيت بود که آثار وي به عنوان گنج معنوي هنر معاصر ايران به جاي ماند .
عالمي با تاکيد بر نقش همسر پرويز کلانتري در زندگي استاد به سخنانش پايان داد.

"پرويز کلانتري نياز به بزرگذاشت ندارد. اين ما هستيم که نياز داريم او را ياد کنيم " اين را ناصر فکوهي جامعه شناس و نويسنده کشورمان گفت و افزود : پرويز کلانتري در مقابل وسوسه هايي ايستاد . وسوسه اينکه هنرش را در چهار چوبي قرار دهد که غير قابل دسترس بکندش. خودش هم هميشه در دسترس بود و اجازه نميداد از هنرش کوچک ترين استفاده ايدئولوژيک شود .

در ادامه برنامه علي جنتي وزير سابق فرهنگ و ارشاد اسلامي طي پيامي احترام خود را به استاد تقديم کرد و جمال الدين اکرمي سخنران بعدي مراسم با يادي از استاد گفت پرويز را قبل از نقاش بودن نويسنده ميدانم نويسنده اي که ادبيات را مي شناسد.
وي با اشاره به آخرين کتاب هاي استاد کلانتري در نمايشگاه کتاب امسال معرفي شد سخنان خود را پايان داد .

در ادامه محمد رضا اصلاني ديگر سخنران برنامه نيز با گرامي داشت نام و ياد پرويز کلانتري او را سفر کرده اي از دوره تاريخي مهمي دانست و گفت او حامل جامعه، فرهنگ و تاريخي بود که او را ساخته بود و او ميتوانست تاريخ ديگري بسازد. او با بافت کاهگل تجربه ميکند آنچه را که به معناي خاک وجود دارد . او به ذات آدم فکر ميکرد.
او مي آموخت چگونه با جهان مواجه شويم و جهان را با همه ي تلخي ها با نشاط خود نيرو دهيم و عليه کجي بايستيم. يکي از آخرين مصاحبه هاي استاد کلانتري در ادامه ي برنامه پخش شد که ايشان ميگفت من جزو آن نقاش هايي هستم که دوست ندارم با آرتيست بازي مخاطب را گيج کنم برايم مهم است به ساده ترين شکل با او ارتباط بر قرار کنم .

ايرج پارسي نژاد ديگر سخنران اين مراسم با تاکيد بر اينکه کلانتري آدم بسيار خوبي بود افزود : به راستي آدم يگانه اي بود . سهراب شعر ميگفت و او نقش ميزد .
آخرين سخنران مراسم غلامرضا امامي که سال ۵۰ در کانون پرورش فکري با استاد آشنا شده بود در رابطه با کلانتري بيان کرد : در او کودکي بود که آن کودک در قلب بزرگش زنده بود. همچون کودکان شاد بود و زيبايي را براي کودکان ميخواست کودکي معصومانه سرچشمه اصلي خلاقيتش بود .
صفا، صداقت و يکرنگي با او و کار او عجين بود تجسم شور و شعف بود او را هرگز دو رو نديده ام با تزوير بيگانه بود و به جاودانگي پيوست.
