
بدرالملوک صفايي: در آثار من ميتوان به نوعي، عرفان را ديد. ديدگاهي که من به جهان هستي دارم. جهاني قانونمند که از چرخش به سکون و سکوت و تمرکز مى رسد ؛ و « عشق در مرکز و ذات اين جهان است، يا درون آني در مرکزش يا بيرون از آن، در حسرتش. به خودي خود دنيايي است عشق» ؛ و ارتباط انسان با جهان هستي به عنوان جزئي از يک کل واحد، در تقابل جبر و اختيار در چرخه هستي، براي رسيدن به تعادل؛ نه حاکميت مطلق بر زندگي داري و نه در برابر زندگي درمانده . هر لحظه ناچاري به انتخاب بين حصار و پيله وابستگي ها و يا رهايي و همراه شدن با نظام هستي؛ و اين آدم ها در کارهايم گاه تو خالي و مسخ ،گاه پيچيده در پيله و تارهايي که به دور خود تنيده اند. گاه در مرکزش يا بيرون از آن در حسرتش.
تکنيک کارهايم نيز  ميکس مديا است. 
بدرالملوک صفايي عضو کميته رفاه انجمن هنرمندان نقاش ايران است و در رابطه با سابقه فعاليت هنري خود توضيح داد: ابتدا رشته ساختمان خواندم و بعد به دليل علاقه به نقاشي دوباره به دانشگاه رفتم و در رشته نقاشي هم ليسانس گرفتم.  سالها در مقاطع مختلف از کودکستان تا دانشگاه و نيز در آموزشگاه شخصي خودم نقاشي تدريس کردم. سوابق هنري زيادي دارم و در نمايشگاه هاي زيادي شرکت کرده ام.
وي در ارزيابي کارنماها اظهار داشت: به نظر من کارنما حرکت بسيار خوبي است، براي اينکه هر کدام از اعضا انجمن مى تواند بدون داوري و گزينش کارهايش را ارائه دهد. فرصتي عادلانه و بي طرفانه براي همه اعضا.
اين هنرمند در ادامه اذعان داشت: فکر مي کنم در اين دوره حرکت هاي خيلي خوبي اتفاق افتاد. از جمله همين کارنماها و نيز سفرهاي کميته رفاهي انجمن با هدف منظره نگاري از ديدگاه رسانه هاي هنر معاصر و …
اميدوارم در دوره هاي بعد نيز اين کارها توسعه و ادامه پيدا کند. اميدوارم انجمن بتواند از کمک هاي مالي و اسپانسر برخوردار باشد و بتواند با دست بازتر اهداف و برنامه هاي خود را در جهت حمايت از هنرمندان و ارتقاء هنر اجرا کند. و نيز به نظر من يکي از معضلات هنرمندان نقاش اين است که اکثرا آتليه و فضايي براي کار ندارند و اميدواريم روزي برسد که انجمن بتواند با همکاري ارگان هايي مثل شهرداري يا… مکانهايي در اختيار هنرمندان قرار بدهد که بتوانند با فراغ بال بيشتري به کار خود بپردازند و نيز فروش آثار هنرمندان جزو الويت ها قرار گيرد.
