
" خلاقيت هنري، هم در هنرمند نهفته است و هم در بيننده ، يکي بيان مي کند ديگري برداشت . " اين را مرضيه عباس زاده نقاش، خبرنگار، باستان شناس، شاعر و از هنرمندان حاضر در نمايشگاه گالري خط سفيد، در رابطه با ايده آثار خود مي گويد. وي در گفتگو با خبرنگار گالري آنلاين در رابطه با مفاهيم آثار خود اينچنين گفت:
در آثار من انسان،طبيعت و آفرينش، چيستي و نهاد انسان و طبيعت که سرمنشا آفرينش و خلقت است و فکر مي کنم در وجود تمام انسان ها وجود دارد، نقش اساسي ايفا مي کنند . اين موضوعات کاملا ناخودآگاه و از ضمير وجودي ام الهام مي گيرد و هرگز در مورد آنها تصميم گيري نکرده ام بلکه ايده هاي نام برده بسيار حسي بر بوم تجلي يافته است. عکاسي از طبيعت ( که انسان هم بخشي از طبيعت است )در شکل گيري موضوعات نقاشي کمک زيادي به من کرده است .

وي در ادامه افزود:
به طور کلي مجموعه آثار نقاشي هاي من،مجموعه "طبيعت بي جان "، "طبيعت" و "و ما آدم ها" مي باشد و تعدادي تک تابلو با عناوين ديگر در آثارم وجود دارند. اين آثاري هم که در اين نمايشگاه ارايه کرده ام از مجموعه "طبيعت" و "و ما آدم ها" است.
عباس زاده با تاکيد بر اينکه استفاده از مفاهيم و عناصر جديد در ادامه اين مسير قابل پيش بيني نيست، گفت:
هر زمان ممکن است مفاهيم و عناصري جديد، در مسير کار هر هنرمندي قرار گيرد و آنچه در هر زمان مسلم است، اين است که تجلي احساس به گونه اي ديگر خود را نمايان ميکند. هيچ کس، فرداي آن روز،همان انسان قبل نيست،چه از نظر تفکر و چه از نظر ديدگاه خود به زندگي؛ مگر انسان متعصب و تک بعدي باشد که من نيستم . از تغييرات مثبت و تفکرات والاتر استقبال مي کنم .در آثار هر هنرمندي تراوشات درونيات به بيرون را مي توان احساس کرد.

اين هنرمند نقاش در رابطه با فعاليتش در ساير مديا هاي هنري بيان کرد:
آثاري در قالب اينستاليشن نداشتم اما بعضي شعر هايم دربرخي رسانه ها و نشريات و راديو،پخش و چاپ شده است البته اگر همان چند خط نوشته ها را شعر و هنر قلمداد کنيم .
وي در رابطه با گره هاي فرمي و فکري که در طول انجام کارهاي هنري با آن مواجه ميشود، اظهار داشت:
بي گمان گره هاي فرمي و فکري در کار هنري و حتي زندگي عادي براي هر کسي پيش مي آيد. من نيز از اين قاعده مستثني نيستم . گذر زمان بهترين راهکار براي بازگشت حالت اوليه و گره گشاي تدريجي است . در خلق تابلوي نقاشي، تابلوي ناتمام خود را کنارگذاشته ، تابلوي جديد با ايده هاي جديد آغاز مي کنم؛ گاهي نيز به فکر تابلو هاي جديد در همان زمان هم نيستم . گذشت زمان فرصت بازنگري به تابلوي نيمه تمام را به ما مي دهد . عبارت نيمه تمام در نقاشي بستگي به ذهن و روحيات و نوع کار هر نقاشي دارد. به نظر من در هر نقطه اي از کار،احساس رضايت از آن تابلو، چه در نقش چه در فرم،کار را تمام شده محسوب مي کند و مهم همان احساس رضايت هنرمند است و برداشت هايي که مخاطب مي کند؛ بستگي به ارتباطي که با آن نقاشي برقرار مي کند، دارد. در کار هنري شايد اجبار و اصرار در توضيح حس خود نداشته باشم و کار را به مخاطب واگذار مي کنم . خلاقيت هنري، هم در هنرمند نهفته است و هم در بيننده ، يکي بيان مي کند ديگري برداشت . برداشت و بيان احساس و نقد درست ، خلاقيت مي خواهد .

عباس زاده اذعان داشت:
بنده با تفکر قبلي از کسي تاثير پذير نبودم اما شايد در ناخودآگاه اين موضوع اجتناب ناپذير باشد زيرا همانگونه که پيش تر ذکر کردم کارهايم الهامي و پديد آمده در لحظه است و فرصت تفکر در کارهاي ديگران و يا دنبال کردن مکتب خاصي را به من نداده است اما با توجه به سبک کارهايم که احساسات خود را روي بوم مي آورم، گاهي احساسات ذهني اغراق شده را در بيننده ايجاد مي کند. تلخي، شيريني، خشم، مهرباني، ترس، عشق، تنهايي، سردي و گرمي انسان هايي که از ديد مخاطب، مکتب اکسپرسيونيسم را ياداوري مي کند و گاهي انسان را از عناصر طبيعي و فلزگونه و مانند گِل تصور مي کند.

اين هنرمند در پايان گفت:
در تابلوهاي نقاشي ام همواره خطوط و قلم هاي درشت و اغراق شده و زاويه دار به چشم مي خورد. شايد اين نوع پرداختن با رنگ و قلم ، به ماهيت و خصوصيات نقاشي هاي من تبديل شده باشد. در پيِ به اشتراک گذاشتن احساسات خود هستم، اما به دنبالِ تفهيم آن به مخاطب نيستم. نظر بيننده برايم از اهميت زيادي برخوردار است اما در پي نتيجه ي خاصي نيستم. به طور کلي به نظر من هر مخاطب از ديدگاه خود اثر هنري را نگاه مي کند، مي بيند و برداشت مي کند. گاهي بيننده احساسات و برداشت خود را از نقاشي ام بيان مي کند که حس تازه اي به انسان منتقل مي کند که متوجه آن نبوده ام و اين برداشت دروني براي من ارزشمند است. اگر از يک اثر هنري خوشمان نيامد آن را دليل بر ضعف آن کار ندانيم بلکه عدم ارتباط با آن کار، فرم، رنگ و برداشت دروني هر فرد را عامل آن مي دانم. اگر از اثري لذت برديم حتي اگر دليل آن را ندانيم، احساس خوشايندي که از آن اثر داريم مهم است.
