دومين نشست از سلسله نشست هاي تخصصي جانبي ششمين دو سالانه مجسمه هاي شهري برگزار شد

حميد شانس هنرمند برجسته مجسمه سازي در دومين نشست از سلسله نشست هاي تخصصي جانبي ششمين دو سالانه مجسمه هاي شهري با موضوع "منظر شهري و هويت شهري"، گفت: درک منظر شهري و تغييرات آن از نگاه يک هنرمند مجسمه‌ساز اهميت دارد. منظر شهري واژه اي مدرن و پيوسته در حال تغيير است. اين تغيير نقطه کليدي هويت شهري است. منظر شهري آن چيزي است که از پنجره قابل مشاهده است. البته اين مفهوم کاملا قابل تفسير است. منظر شهري در پيوند شهر با هنر نقاشي به وجود آمده و بنابراين از ابتدا اتصالي به مفهوم و ساختار هنر دارد.

به گزارش گالري آنلاين به نقل از روابط عمومي و امور بين الملل سازمان زيباسازي شهر تهران، اين هنرمند سپس مروري به تاريخچه منظر شهري به عنوان يک معضل و مساله در يکي دو قرن اخير داشت و نتيجه گرفت: من به مساله شهرهاي خدماتي مي‌پردازم. چون مراحل اوليه يعني شهرهاي محل داد و ستد و شهرهاي صنعتي و توليدي گذشته‌اند و شهرهاي ما هم وارد اين مرحله سوم شده‌اند. اين شهرها ديگر شهر توليد انبوه نيستند بلکه شهر مصرف انبوه هستند. در اين شهرها کالا نقشي اساسي و نمادين دارد و فضا را نيز نمادين مي‌کند.
شانس شهر را در اين شکل به مثابه موجودي زنده دانست و گفت: شهر ديگر کالبدي فيزيکي نيست. لذا منظر شهري را ديگر نبايد کيفيتي صرفا بصري به شمار آورد. آنچه امروز از پنجره مشاهده مي‌کنيد، نه تصوير بلکه تصوري ذهني است. منظر شهري را امروز بايد از ساختار فرهنگي آن بررسي کرد. مبناي درک هويت شهري، در درک تحول ساختار تصوير به فرهنگ است. بنابراين به تعداد شهروندان منظر شهري وجود دارد.
اين هنرمند مجسمه‌ساز گفت: مدتي است که در دنيا الگوهاي وارداتي آکبند از مد افتاده است. يعني براي ايجاد و گسترش يک شهر نيازمند اين نيستيم که خانه‌هاي قديمي را بکوبيم يا عناصر گياهي را حذف کنيم و بافت تاريخي را از بين ببريم. منظر شهر کالبدي است که نماد و نمايشگر شهر است. منظر شهري موجد يک سپهر انساني است.

او همچنين ادامه داد: در پس روابط روزمره، منظر شهري تجلي‌گاه ديدگاه‌ها و هنجارهاي اجتماعي است. اين ارزش‌ها را از بيرون نمي‌توان به شهر قالب کرد. نمي‌توان مجسمه‌اي فرمايشي بگذاريم. فرهنگ موجد گفتمان و شهر حاصل گفت‌وگوي جناح‌هاي قدرت است. هنر هم در وهله اول زبان گفتمان غيرکلامي است. بنابراين گفتمان‌هاي شهري هرچه پررنگ‌تر باشند نياز جدي‌تري به هنر دارند. منظر شهري گفت‌وگوي بين حقوق خصوصي و عمومي است.
او ايجاد وظايف مختلف براي هنر را لازم دانست و گفت: زبان هنر در سطح شهر يک زبان پيوسته است. اگر اين پيوست را ايجاد نکنيم خلاهاي بزرگي ايجاد مي‌شود. ما نيازمند ايجاد اين ساختار پيوسته هستيم. اولين وظيفه هنر، امکان خوانش شهر است و شهر بدون خوانش هويت ندارد. وظيفه دوم اتصال کالبد و روح است. يعني جسم شهر و فرهنگ شهر. در نتيجه دغدغه اول مجسمه‌سازي مضامين فرهنگي و مباحث اجتماعي است. مجسمه سازي امروز، ارتباط معنايي بيشتر و قابليت‌هاي بصري کمتري نياز دارد.
اين هنرمند درباره اهميت فضاهاي عمومي توضيح داد: در شهر نيازمند بازنگري در کارکرد و مفهوم و ابعاد فضاهاي عمومي هستيم. در غير اين صورت هنر از نقش بزک نمي‌تواند فراتر رود. فضاي عمومي در شهرهاي خدماتي با شهرهاي صنعتي متفاوت است. همه چيز بايد در چرخه مصرف تعريف شود. مصرف غذا، ورزش و … اين شهرها بايد کيفيت عاطفي بالا داشته باشند. هنر در تمامي عرصه‌هاي طراحي شهر بايد نقشي وسيع داشته باشد. بايد احترام و شان انسان تحصيل‌کرده، مهم و تاثيرگذار معاصر را حفظ کند. فضاهاي عمومي در شهر ما کوچک و حقير طراحي شده‌اند يا مثل پارک‌ها از فضاي فعاليت روزمره جدا شده‌اند.

او گفت که فضاي شهري بايد از هدف صرف تردد به فضاي تعامل تغيير پيدا کند و ارتباط بيشتري با فضاي کار و زندگي پيدا کند و ادامه داد: در ايجاد اين فضاي تکريم انسان و تسهيل ارتباطات عاطفي بايد نقش تازه‌اي براي هنر قائل شويم. ايجاد مناطق شهري جديد در اين بين فرصت بسيار مهمي است که بايد از آن استفاده کرد.

شانس اين فرصت را در منطقه ۲۲ بررسي کرد و گفت: فرصت عظيمي را در اين منطقه از دست داديم. در حالي که شهر خلاق در اين فضاها معنا پيدا مي‌کند. ما در دوران مدرنيته نيستيم که در شهرهاي مدل صنعتي به حداقل‌ها (خانه، راهرو، کارخانه) اکتفا کنيم و بقيه را قرتي‌بازي بدانيم. ما بايد ضرورت‌هاي جديد ايجاد کنيم نه اينکه تنها ضرورت‌هاي گذشته را پوشش دهيم. نيازمند ايجاد دانشکده‌هاي هنر شهري هستيم.

او فضاي شهري تهران را خشن، بي‌هويت و بي‌مسئوليت توصيف کرد و گفت: نگاهي به شهروندانمان بياندازيم. پر از عاطفه سازمان‌نيافته و بدوي و ويرانگر. چه کسي مسئول ساماندهي عاطفي اين حجم عظيم ويرانگر عواطف انساني است که هر لحظه مي‌تواند همه بنيان‌هاي فعاليت اجتماعي را دگرگون کند. در آستانه يک فروپاشي اجتماعي قرار داريم و بايد آن را درک کنيم و بپذيريم که مسئوليت آن به عهده شهرداري است. در اين مورد چاره‌اي نداريم جز اينکه شهروند در خلاقيت شهر مشارکت کند و نه در مصرف خلاقيت ديگران. مشارکت در اين زمينه، نيازمند تغيير جريان هنر از بزک شهر به هنر مردمي و پابليک (مثل ورزش همگاني) است.

اين هنرمند افزود: شهرها در حال گسترش در طبيعت هستند و طبيعت را در چنگال گرفته‌اند. شهرها را بايد در چهارچوب جغرافيا انديشه کنيم. منظر شهري تهران جدا از شهرک‌هاي اقماري و طبيعت اطراف معنا ندارد. همه‌جا اولويت نگهداري با کوهستان و آب و طبيعت است. اينجا شهرداري منطقه ۲۲ مسير آب ۵ هزارساله سيلاب‌هاي دوران پاياني عصر يخبندان به مثابه يک سند جغرافياي تاريخي را تبديل به پارک کرده است. اين نگاه به فضاي طبيعي زندگي است. ۹۰ درصد جانوارن ايران از دست رفته‌اند و ايران در حال تبديل شدن به بيابان است. باغ‌هاي اطراف تهران در حال نابودي است.

پیمایش به بالا