"خاطره و نوستالژي درهنر معاصر ايران"، موضوع نشست اين دوره از سلسله نشست هاي درونمايه هاي هنر معاصر بود که با سخنراني دکتر بهنام کامراني در پژوهشکده هنر برگزار شد.

به گزارش گالري آنلاين، دکتر کامراني سخنران اين نشست، موضوع خاطره و نوستالژي که در آثارهنري بسيار متنوع به آن پرداخته شده است را مورد بررسي قرار داد و در ادامه به هنرمنداني که در آثارشان از آيکون هاي رنگي، عکس و فيلم استفاده کرده اند و کمتر در اين حيطه از آنها ياد شده، اشاره کرد.

کامراني صحبت هاي خود را با مفهوم حافظه جمعي آغاز کرد و در راستاي چگونه يادآور شدن گذشته ي گروهها از طريق حافظه جمعي افزود: چيني ها قرن ها تحقير را بياد مياورند، آمريکايي ها رويداد 9 سپتامبر و يا بسياري از مردم کشورها، دوران جنگ جهاني را به ياد مياورند.
وي افزود: خاطرات جمعي ممکن است در سطوح محلي نيز اتفاق بيفتد، اين خاطرات ميتواند درمورد حقايق يا تفسيرهاي ما از هر پديده باشد. مطالعه حافظه جمعي نياز به توجه به زمينه هاي فرهنگي دارد؛ تغييرات کاربردي حافظه جمعي در بين فرهنگ ها ممکن است در فرآيند، شيوه ها و نتايج ياددآوري جمعي تاثيرگذار باشد. همچنين ماهيت گذاري فرهنگي در تاثيرگذاري بر حافظه جمعي در طول عمر فردي و همچنين در طول زمان و نسل ها تاثيرگذار بوده است.

هنرمندان معاصر با رجوع به منابع عکاسي بايگاني به عنوان نقطه اي براي شروع، به بررسي ارتباطات بين تصوير، مکان و حافظه ميپردازند؛ همچنين در دو دهه گذشته رابطه بين هنر و حافظه هدف افزايش توجه دانشگاهي بوده است.
او همچنين درراستاي درک خاطرات يک کشور اظهار داشت: کشورها به خودي خود حافظه اي ندارند و اين افراد کشور هستند که خاطرات را حفظ ميکنند و اغلب تم هاي مشترکي در اين بين به چشم ميخورد و ما شاهد اين اشتراکات در آثار برخي از هنرمندان نيز هستيم.
در اين ميان دوربين بعنوان يک نهاد جداگانه براي برخي هنرمندان عمل ميکند و لنز نيز وظيفه ي دستکاري چيزي که از راه مشاهده در حال انتقال است را دارد.
در چهل سال اخير مداخله هاي هنري در آرشيوها بصورت ويژه اي موردتوجه قرار گرفته است. اين مداخلات اشکال مختلفي از اشکال آنارشيستي را شامل ميشود تا اشکالي که تنها بازنمايانه است.

سخنران اين نشست ادامه داد: سه نوع برخورد نسبت به مساله خاطره و حافظه در آثار هنرمندان ايراني که در اينجا از آنها ياد ميشود به چشم ميخورد.
ابتدا، هنرمنداني که از عکسهاي آماتور، فيلم هاي خانگي، اسباب بازي هاي قديمي و ديگر اشيا بدليل قدرت آنها براي ايجاد احساسات، نوستالژي و همينطور معصوميت، استفاده ميکنند و آنهارا در آثار خود مورد توجه قرار ميدهند.
ديگري، بازخورد انتقادي گذشته است بدين معنا که تاريخ و حافظه نه بعنوان جذابيت گذشته، بلکه بعنوان مانعي بر شرايط و احساسات معاصر است. به اين ترتيب حافظه بعنوان يک ابزار براي بازبيني رويدادهاي گذشته و تاريخي و کمک به درک فعلي ما تبديل ميشود.
و در نهايت، مساله زمان است که در آثار هنرمندان مورد توجه قرار ميگيرد.
کامراني طي صحبت هاي خود پيرامون خاطره و نوستالژي درهنرمعاصر، نگاهي گذرا به آثار برخي هنرمندان عصر حاضر داشت که در ادامه به مختصري از آنها ميپردازيم.

حاجيزاده، از نقاشاني است که از آرشيوهاي مختلف عکس در آثارش استفاده ميکند، اين هنرمند که از عکسهاي خانوادگي و عکسهاي مجلات بهره ميبرد، با حاد کردن و دفرماسيونهاي خاصي که در تصاوير ايجاد ميکند يک موقعيت تناقض آميز در آثارش بوجود مي آورد. همچنين رجوع به پهلوان ها و زنهاي جدا افتاده از اجتماع در آثارش قابل توجه است.
زنده ياد بهمن جلالي، عکاسي که مجموعه هايي از زن هاي قاجار دارد؛ او روي اجتماعي از زنان دست گذاشته است که در آن زمان ناديده گرفته ميشدند.
واحد خاکدان، هنرمند ديگري که بسياربا حافظه جمعي و خاطره کار ميکند بصورتي که اشيا از کارکرد روزمره جدا و يک کارکرد نمادين در آثار پيدا ميکنند.
ايمان افسريان، از ديگر هنرمنداني است که مکان را در آثارش مورد توجه قرار داده است. اين هنرمند به شکلي متفاوت به فضاها و اشيايي رجوع ميکند که معمولا مربوط به دوران پهلوي دوم است.
نفيسه رياحي از ديگر هنرمنداني است که ارجاع به عکس و عکسهاي خانوادگي در نقاشيهايش به چشم ميخورد.
سميرا عليخانزاده نيز از هنرمنداني است که سالهاست روي عکس کار ميکند و معمولا عکسهايش را با آينه هايي توام ميکند که بيننده در ديدار با عکس، تصوير خود و يا بخشي از تصوير خود را ميبيند.
حسن سلطاني هنرمند ديگري است که به اين حافظه جمعي رجوع ميکند که البته استفاده از تبليغات مجلات زمان خود هنرمند از ويژگي آثارش ميباشد.
و رزيتا شرف جهان هنرمند ديگري که از عکس در آثارش بهره برده است. او در برخي مجموعه هايش بيشتر از آيکون هاي سينمايي استفاده کرده است. وي در دوره ديگري از تصاوير جواني خود استفاده ميکند؛ او همچنين دوختهايي را روي آثارش ايجاد ميکند.

کامراني در پايان نيز نگاهي گذرا به برخي از آثار خود پيرامون موضوع نشست داشت.

