
آراء، نظريات و تاريخ خوشنويسي اسلامي، عصر ديروز 24 آذرماه مورد بحث و بررسي قرار گرفت.
به گزارش گالري آنلاين به نقل از روابط عمومي فرهنگستان هنر، اين نشست تخصصي که به همت پرديس هنرهاي زيباي دانشگاه تهران و دانشکده الهيات و معارف اسلامي و با مشارکت فرهنگستان هنر برگزار شد، در دو پانل تخصصي با اجراي فريبا پات، عضو هيئت علمي دانشگاه الزهرا، به بررسي سير تحول خوشنويسي اسلامي اختصاص داشت.
در ابتداي اين نشست مرتضي کريمي نيا، پژوهشگر مطالعات قرآني، به ارائه مقاله خود با عنوان «مسائل اصلي در پيدايش، تنوع و تحول خطوط حجازي و کوفي کهن در آراي فرانسوا دروش» پرداخت و اظهار داشت: کهنترين نگاشتههاي عربي امروزه از سنگ نوشتههاي باقيمانده از عصر جاهلي و آغاز اسلام نشان ميدهند خط عربي کنوني پيش از اسلام به صورتي ابتدايي وجود داشته و در آن نقطه نيز به کار ميرفته است.
وي در خصوص قديميترين برگ نوشتههاي قرآني افزود: قديميترين برگ نوشتههاي قرآني به صورت مايل به سمت راست به خط حجازياند. که در آنها نيز سادگي، عدم تزيينات خط و تذهيب، بينظمي در سطربندي و کتابت، غرائب و استثناهاي نگارشي و مواردي از اين دست بسيار مشهود است.
مترجم کتاب قرآنهاي عصر اموي، در خصوص نگارش خط کوفي در کتابت قرآن خاطر نشان کرد: از اواخر قرن نخست و اوايل قرن دوم هجري، خطي موسوم به کوفي در کنار خط حجازي در کتابت قرآن به کار رفت. در خط کوفي ويژگيهاي خط حجازي تغيير کرد. اين سبک از خط کوفي يا سبک عباسي با انواع مختلفش دست کم تا پايان قرن چهارم به صورتهاي مختلف ششگانه در کتابت قرآن و گاه در متون غير قرآني رواج داشت.
اين پژوهشگر حوزه مطالعات قرآني در ادامه کلام خود به گونهاي از خط موسوم به «سبک جديد» يا «کوفي ايراني» اشاره کرد که از اواخر قرن سوم هجري پديد آمد و انواع آن تا پايان قرن ششم هجري در قرآننويسي کاربرد داشت. وي در ادامه به نمونههايي پرداخت که عناصري از نگارگري، که ترکيبي از «خوشنويسي- نقاشي» است، در آنها به کار رفته.
«ابعاد کلاميــسياسي ابداعات ابن مقله از ديدگاه ياسر طباع» عنوان مقالهاي از امير مازيار، عضو هيئت علمي دانشگاه هنر، بود. وي عموما خوشنويسي اسلامي را داراي ذاتي فراتاريخي و تحولات آن را حاصل نبوغ و خلاقيت فردي خوشنويسان دانست، که در چارچوب کلي معنويت اسلامي راههاي جديدي را گشودهاند. آنگاه به آراء و افکار ياسر طباع، نظريهپرداز هنر اسلامي پرداخت و گفت: ياسر طباع نگاهي تاريخي به هنر اسلامي دارد. او معتقد است ابداعات ابن مقله در خوشنويسي که به پيدايش «خط منسوب» منتهي شد، در ارتباط مستقيم با انديشه کلامي اشعري قرار داشت که مورد حمايت شديد دستگاه خلافت بود.
اين پژوهشگر فلسفة هنر در ادامه افزود: خط جديد ابن مقله ايدئولوژي دستگاه خلافت را تجسم ميبخشيد و در تقابلي آشکار با ديگر سبکهاي خوشنويسي و به خصوص سبک مسلط کوفي قرار داشت که در ارتباط با انديشههاي کلامي رقيب يا گذشته شکل گرفته بودند و جريانهاي سياسي مخالف را نمايندگي ميکردند.
امير مازيار به پژوهشهايي که طباع در اين زمينه انجام داده، پرداخت و تصريح کرد: طباع با بررسي چگونگي پيدايش خط منسوب از خطوط پيشين و نشان دادن ارتباط ويژگيهاي اين خط با کلام اشعري گمان ميکند زمينههاي اصلي شکلگيري اين تحول اساسي را در خط به دست داده است. دستگاه خلافت به عنوان حامي اصلي هنر در دوران مورد بحث و شخص ابن مقله، که جايگاه سياسي قابل توجهي در اين دستگاه داشت، با ايجاد خط منسوب و حمايت از آن؛ رويکرد کلامي و سياسي خاصي را که مايه اصلي جنگ قدرت سياسي و مذهبي بود، نمايندگي و تبليغ ميکرد.
آخرين سخنران بخش نخست اين نشست تخصصي وليالله کاووسي، عضو هيئت علمي بنياد دايرةالمعارف اسلامي، بود که مقالة خود را با عنوان «نگاهي از پسِ منشور: شيلا بلر و پيمايش چندوجهي هنر خط» ارائه کرد. وي در مقدمه سخنان خود به مطالعاتي که در زمينة خوشنويسي تاکنون صورت گرفته پرداخت و اظهار داشت:خوشنويسي به رغم جايگاه معتبرش در زيربناي تمدن اسلامي، از قافلة مطالعات معاصر تاريخ هنر جا مانده. نا آشنايي دانشوران غربي با خط عربيــفارسي شايد نخستين مانع ورود به اين عرصه بود.
اين پژوهشگر هنر اسلامي، يکي ديگر از عوامل جاماندگي خوشنويسي در مطالعات هنر اسلامي را همراهي اين هنر با ديگر هنرها دانست و ادامه داد: همراهي هميشگي هنر خوشنويسي با ديگر محملهاي هنر اسلامي از معماري تا نگارگري و هنرهاي صناعي، کاوش در آن را همواره به حاشية فهم ديگر هنرها کشاندهاست.چنانکه انبوه تحقيقات کتيبهنگاري و کتابآرايي هرگز اين هنر را سزاوار جايگاهش نشناساندهاند.
مترجم کتاب خوشنويسي اسلامي در ادامه به پژوهشهاي شيلا بلر در حوزة خوشنويسي پرداخت و افزود: شيلا بلر، مورخ هنر اسلامي، کوشش کرد تا اجزاء شکل دهندة خوشنويسي اسلامي را با نگاهي تجزيهگر و کلنگر در کنار هم بچيند و حاصل کارش کتاب خوشنويسي اسلامي است.
پانل دوم اين نشست تخصصي با سخنراني مهدي گلچين عارفي، مترجم و مورخ هنر و معماري اسلامي، در خصوص «گرابار و پرسش از ماهيت خوشنويسي» آغاز شد. وي به مواجهه گرابار در مواجهه با مقوله خوشنويسي در جهان اسلامي و طرح پرسشهاي او پرداخت و گفت: گرابار دو پرسش اساسي را مطرح ميکند. نخست آنکه جايگاه خوشنويسي در دايرة هنرهاي اسلامي چيست؟ و ديگر آنکه چه چيز در خوشنويسي آن را از نوشتن صرف جدا ميکند و به مرتبة هنر ميرساند؟
مترجم کتاب معماري متقدم مسلمانان در ادامه افزود: در مسير يافتن پاسخ اين پرسشها، گرابار به کندوکاو در هنرهاي گوناگون عالم اسلام ميپردازد و نسبت هر يک از آنها را با تاريخ جامعه مسلمان ميسنجد. بررسي او به ويژه در سدههاي نخستين اسلامي، که دوران پيدايش سنتهاي هنري اين فرهنگ بود، او را به نتايجي در ماهيت هنر و نسبت هنر و جامعه ميرساند و براي گرابار پرسشهاي تازهاي به دست ميدهد. پرسشهايي چون: خوشنويسي چه جايگاهي دارد؟ آيا توانايي خواندن متن بر ميزان لذت مخاطب از خوشنويسي موثر است؟ و آيا اصولا بدين معنا مخاطبي در کار است؟
عارفي با ارائه تصاويري از کتيبهها و نمونههاي خوشنويسي، که در معماري بناها و مساجد به کار رفته، نتيجه گرفت که محتواي خوشنويسي در گرايش مخاطبان تاثيري ندارد؛ بلکه فرمها و وجه زيبايي اثر است که آن را جذاب ميکند.
«رويکرد پديدارشناسانه به خوشنويسي: آنهماري شيمل و خوشنويسي اسلامي» عنوان مقاله حسين خندقآبادي، عضو هيئت علمي بنياد دايرةالمعارف اسلامي، بود که در اين نشست ارائه کرد. وي به روش مورد استفادة آنهماري شيمل در پژوهشهاي هنر اسلامي اشاره کرد و گفت: آنهماري شيمل براي رسيدن به فهم و شناختي بهتر از فرهنگ اسلامي رهيافت پديدارشناسانه را بسيار مناسب ميداند و در اين راه از شيوة استادش فريدريش هايلر، پديدارشناس و مورخ آلماني، پيروي ميکند.
وي در همين زمينه ادامه داد: شيمل به مدد پژوهش استقرايي دربارة پديدة خوشنويسي در زمانها و مکانهاي مختلف به لايههاي دروني نهان در پس آثار خوشنويسانه نفوذ کرد و مهمترين محمل نفوذ به عمق پديدة خوشنويسي را کنار نهادن پيش فرضهاي نظري براي نيل به نوعي همدلي با ذهنيات صاحب اثر خواند.
مترجم کتاب منطق و تعالي در ادامه به پژوهشهاي شيمل پرداخت و افزود: شيمل با حضور هميشگي در موزهها و جشنوارهها و مکانهاي تاريخي اسلامي، ميکوشد شيوههاي گوناگون خوشنويسي اسلامي و سير تحول و پيشرفت خط عربي را از کوفي نخستين تا گرايشهاي نوين خوشنويسي در سرزمينهاي مختلف اسلامي بررسي کند. روش پديدارشناسانه شيمل به او کمک ميکند تا مطالب پراکندة بسيار در مورد خوشنويسي را صرفا پارهاي اجزاي متفرق فرهنگي که در دورهها و مکانهاي مختلف متاثر از شرايط بيروني شکل گرفتهاند، در نظر نگيرد؛ بلکه آنها را پديدهها و نشانههايي حاکي از حقيقتي نهان در دل آنها بداند.
وي در پايان به نتايجي که شيمل از تحقيقات خود دريافت کرد پرداخت و گفت: کنکاش در آثار عارفان و اشعار شاعران براي پردهبرداشتن از وجوه رازوارگي حروف و بهرهجويي از صور خيال خوشنويسي در شعر بخشي مهم از پژوهشهاي شيمل را تشکيل ميدهد؛ همين سلوک پژوهشي شيمل است که فارغ از فوايد بسيار علمي جذابيتي خاص به نوشتههاي او ميبخشد.
سخنران پاياني محمد فدايي، دبير اجرايي اين نشست تخصصي بود که مقاله خود را با عنوان «مفهوم خوشنويسي در رسالههاي فارسي و آراي پژوهشگران هنر اسلامي» ارائه کرد. وي رسالههاي فارسي خوشنويسي را مهمترين منابع براي فهم پيشينيان از مفهوم خوشنويسي و مصداقهاي آن دانست و گفت: در پرتو رسالههاي فارسي خوشنويسي است که ميتوان به تحول اين مفهوم در دل تغييرات نظري و انديشگي هر دورة تاريخي پيبرد.
وي به سير نظري رسالههاي خوشنويسي اشاره کرد و گفت: در بررسي سير نظري رسالههاي خوشنويسي، اهميت مفهوم اصول در تعريف مفهوم خوشنويسي و شکلگيري زيباييشناسي خاص آن آشکار ميشود. در بعضي از اين رسالهها به صراحت به اختلاف در اصل خط اشاره شده است و با بررسي دقيقتر دريافته ميشود که اصول در طول تاريخ دو معناي متفاوت (عام و خاص) داشته است و اجزاي آن توقيفي و تعداد آنها هرگز ثابت نبوده است.
اين پژوهشگر هنر اسلامي در ادامه سخنان خود افزود: خوشنويسان در گذشته به اين اختلافها بيالتفات نبودهاند و براي تبيين آنها گاه حتي از اصطلاحاتي همچون «حسن و قبح عقلي» و يا «سماعي بودن» بهره بردهاند. بعضي از پژوهشگران غربي هم که به خوشنويسي پرداختهاند به اين مسائل التفات نشان داده و براي تعيين هويت خطوط متنوع در آثار گوناگون هنر اسلامي پيشنهادهايي ارائه کردهاند. بررسي رويکردهاي نظري آنها در نوعشناسي اين مجموعة خطوط ميتواند فهم آنها را از خوشنويسي روشن سازد.
پايان بخش اين نشست پرسش حاضران بود که اساتيد به آنها پاسخ دادند.
