ژوئيسانس کجا و چه زماني و براي چه کسي اتفاق ميافتد؟من!!!

ژوئيسانس" عنوان نمايشگاهي از نقاشي هاي الميرا شکرپور است که از جمعه ۲۱ دي ماه در گالري کاما برپا مي شود. 

در اين مجموعه هفده اثر در ابعاد متفاوت ۱۰۰*۱۰۰ سانتيمتر تا ۱۲۰*۲۴۰ سانتيمتر به نمايش در خواهد آمد. همچنين تمام آثار متعلق به سال ۱۳۹۷ است.

در استيتمنت اين نمايشگاه به قلم الميرا شکرپور آمده است:
لحظاتي هست که نمي‌خواهيم لذتي پايان بپذيرد و منجر به رنج‌هاي ما شود. همچون تعلق‌خاطري که دچار نوسان مي‌شود و حس آغازين آن، در لحظه اوج، درک مي‌شود اما به‌ مرور دچار نزول مي‌شود؛چون گوي غلتان که در مسيري در حرکت است و کوچک‌ترين عاملي آن را از مسير خود منحرف مي‌کند و دور مي‌شود. براي آن لحظه‌ي اوج، هيچ توصيفي وجود ندارد… در نقاشي‌ام پس از گذر از پس‌زمينه، منتظرِ ناخودآگاهِ لحظه اوج هستم و همچون يک کاشف، منتظر بروز و حضور آن لحظه و آغاز رنج، هجرت و بازگشت مي مانم.
لحظه پايان شب پس‌ زمينه‌اي‌ ست و روز، آغازي‌ست و فرصت کوتاه ميان اين دو زمان لحظه‌اي‌ست وصف‌ ناشدني که نه شب است و نه روز و نه مي‌توان آن را متوقف کرد؛ و بايد به انتظار لحظه‌اي دوباره نشست و تجربه‌ي دوباره‌ي آن حال، هرگز به خود معناي تکرار نمي‌گيرد؛ و من اين‌گونه به ژوئيسانس رسيده‌ام.

الميرا شکرپور در گفتگو با خبرنگار گالري آنلاين هدف خود از جمع آوري اين مجموعه را چنين بيان کرد: هنر بدون مخاطب مفهوم ندارد و براي ارائه آثارم نيازمند مخاطب هستم، براي مفهوم بخشيدن به نقاشي هام آنها را مقابل مخاطب قرار ميدهم و با زبان نقاشي با آنها ارتباط برقرار ميکنم و عبور مي کنم…
براي من هر مجموعه از کارهايم گذشتن از مرحله اي از زندگي‌ام است. براي ورود به مرحله بعد، نقاشي واسطه اي‌ست ميان مخاطب و من، ارتباطي بدون محدوديت يا تعهد، بدون قيد و شرط…
زماني که شروع به کار مي‌کنم قبل از هر چيز، ذهنم و تمام دنياي اطرافم را رها مي‌کنم و در سرزميني دور به پرواز در مي‌آيم، منتظر ورود مي‌شوم… ورود کسي که از من دور نيست و آشناست، او به من نزديک مي‌شود و ما با هم همراه مي‌شويم، دوآليتي يا دوگانگي، دريافت و شهود و اجراي تصويري که قبلا جايي ديده بودم … با او‌ پيش مي‌روم بدون محدوديت، بدون موضوع و بجايي مي‌رسم که ديگر نه سوژه است، نه ابژه، نه ذهنيت نه عينيت ،نه زمان نه بي زماني، نه احساس و نه تجربه، چيزي که همه چيز است ولي هيچ نيست و آنجا جايي نيست جز دنياي زاييده شده از تصوراتم بر روي بومي سفيد…

اين هنرمند در رابطه با مفهوم عنوان نمايشگاه خود ، گفت: دليل انتخاب اين مفهوم خيلي ساده است، ژوئيسانس کجا و چه زماني و براي چه کسي اتفاق ميافتد؟من!!!
ژوئيسانس را هيچکس و شخص ديگري نميتواند تجربه کند و فقط خود«تو» ميتواني آن لحظه را درک کني. تجربه فقط در انحصار تجربه کننده است و نميشود با کسي شريک شد، مثل هويت که شريک ناپذير است و وقتي گم شد منجر به نابودي ميشود.
اگر هويت هر چيز را از آن بگيريم چه باقي مي‌ماند؟ هويت دو مفهوم متضاد دارد "تشابه و تمايز" .. .دوگانگي که در آثارم مي‌بينيد از همين تضاد شکل گرفته است. اساس هويت به واسطه ديالکتيک ميان فرد و جامعه شکل مي‌گيرد و من فردي از اجتماع هستم و روشي جز بيان تصاوير نمي‌شناسم. جهان پيرامونم برايم اهميت دارد چون در همين زمان و مکان زندگي مي‌کنم و از دريچه هنر از لايه هاي دروني ذهن و احساسم با واسطه رنگ و فرم حرف مي‌زنم، همان واسطه ديالکتيک… همان هويت گرايي.

شکرپور در رابطه با اينکه آيا از مکاتب هنري خاصي تاثير پذيري داشته است؟ توضيح داد: انسانها در جمع آوري اطلاعات سه دسته هستند؛ انسانهاي عنکبوت صفت، مورچه صفت و زنبور صفت. افراد عنکبوت صفت پرسشي ندارند و دنبال چيزي نمي‌روند. يکجا تورشان را پهن مي‌کنند تا ببينند جامعه چه مي گويد، تلوزيون، اينترنت و هر چه به سمتش بيايد را مي‌گيرد و استفاده مي‌کند.
مورچه صفت بدنبال جمع آوري اطلاعات مي‌رود، اما آنها را جايي انبار مي‌کند تا زماني به دردش بخورند، مثل دانشجو ها و اساتيد آکادميک هنر، که واقعا جمع آوري کنندگان خوبي هستند.
اما زنبور صفت ها، اطلاعات را جمع آوري ميکنند، اما به آنها قانع نيستند و همه آنها را يکبار از خودشان عبور ميدهند تا چيزي بهتر، کاملتر، شيرين‌تر و فساد ناپذير مثل عسل، درست کنند. برخورد من با مکاتب هنري هم مانند زنبور صفتان است.
من کلا با هر مکتب و ايدولوژي صرف که اجازه به بيان انديشه خودم ندهد مخالفم و براي همين چند رسانه اي هستم و به قولي اينها را از خودم عبور ميدهم تا به آن چيزي که مي‌خواهم برسم. چون به نظر من زيبايي کشف کردني نيست، بلکه خلق کردني است و بايد حتما در خلقش حضور داشته باشي.

وي يافتن اين مسير از کنکاش دورني را چنين تشريح کرد: وقتي تو رنج مي بري شايد همان وقتي است که تو بيش از همه لذت مي‌بري و اين بدان معناست که تو نمي‌داني چه وقت لذت مي‌بري.
لاکان ميگويد، "ژوئي سانس" لحظه اي است که نميتوانم بگويم…. من در جريان حال زندگي ميکنم و جهان اطرافم برايم مهم است؛ چون آنها هم در من تاثير مي‌گذارند و من در آنها و اين هويت از اين تقابل شکل مي‌گيرد، وقتي جامعه نمي‌تواند به من در تثبيت هويتم کمک کند يا من نتوانم به جامعه ام هويت بخشم هر دو طرف دچار بحران مي‌شويم اما راه حل اين بحران ديالکتيکي است. يعني فقط از تز و آنتي تز من جواب نمي‌دهد، بايد يک سنتزي اتفاق بي‌افتد که بتواند هويت نهايي را شکل بدهد و من فقط براي جامعه‌ام به‌واسطه رنگ و فرم و تصوير توانستم يک کنش ايجاد کنم، حالا مخاطب به اين کنش يک واکنش نشان مي‌دهد، از اين کنش و واکنش يک روش به وجود مي‌آيد که همان هويت گرايي است.
من به دنبال پاسخ سوالم رفتم و‌ در مسير معنا دادن به کارهايم ژوئيسانس را شناختم.
براي من هيج جستجويي نيست که پاياني داشته باشد، جستجوهايم در اين مسير ادامه دار خواهد بود، چون با هر بار کشف و شناخت جديد دري جديد و سوالي جديد براي من مطرح ميشود که نياز به جستجو دارد…

شکرپور، در رابطه با تکنيک و سبک کاري خود گفت: در‌ نقاشي هايم براي من قبل از هر چيز مفهوم اهميت دارد و براي رسيدن به بيان مفهوم از هر تکنيک و سبکي استفاده مي‌کنم، من جستجو نمي‌کنم، چرا که از قبل مي‌دانم دقيقا چه مي‌خواهم، تکنيک فقط ابزاري براي بيان مفهوم است و فرقي نميکند از چه طريقي گفته بشود.
در دنياي مدرن امروزي شايد به کار بردن نام خاص از يک سبک براي کارهايم مناسب نباشد. به هر حال من تحت تاثير هنرمندان ديگر و سبک‌هاي مختلف قرار گرفته‌ام، چون دنياي امروز دنياي ارتباطات و بدون مرز است.

وي در پايان افزود: در اين مجموعه که با عنوان ژوئيسانس به نمايش درخواهد آمد به بازآفريني تاثيرات دنياي بيروني پرداخته ام به نوعي بازتوليد تصاويري که در ذهن تاثير گذاشته و در ضمير ناخودآگاه باقي مي‌ماند. در واقع ژوئيسانس، بازخورد از دنياي بيرون، سرکوب آن و بازگرفت لذت و دوگانه نمايي و در نهايت بازگشت به خود مي باشد. روشي که براي پيدا کردن زبان بيانم از نگاه ديگران در خلق آثارم بکار گرفته ام.

علاقه مندان جهت بازديد از آثار اين هنرمند مي توانند تا 26 دي ماه از ساعت 17 الي 21 به گالري کاما واقع در پاسداران، خيابان گلستان دهم، پلاک ۴۴، ساختمان فرين، طبقه دوم مراجعه نمايند.

پیمایش به بالا