
به مناسبت نمايشگاه "ستايش روز" مروري بر آثار استاد محمود جوادي پور که به همت کارگروه انجمن هنرمندان نقاش ايران و نيوشا جوادي پور در خانه هنرمندان برگزار شده است، گفتگويي با همسر استاد جوادي پور داشته ايم که در ادامه خواننده آن هستيد.
«ما اصالتا کرماني بوده و نسبت فاميلي باهم داريم. خواهر محمود معلم من بود و من طراحي خياطي را نزد ايشان آموختم و از طريق ايشان با محمود آشنا شدم تا به ازدواج رسيديم.» همسر استاد محمود جوادي پور سخنانش را در گفتگو با خبرنگار گالري آنلاين اينگونه آغاز کرد و ادامه داد:
محمود بسيار انسان آرام ، مهربان و منظمي بود. اگر به آثار او توجه کرده باشيد، آرامش و سکوت درکارهايش ديده مي شود؛ درواقع آرامشي که در درون جوادي پور بود، هميشه درکارهايش منعکس مي شد.
وي در ادامه به زندگي اش با محمود جوادي پور اشاره کرد و گفت: هنرمندان انسان هاي بسيار مهربان، ظريف و حساسي هستند. بايد بداني که با آنها چطور رفتار کني. زندگي با هنرمندان در عين حال که بسيار لذت بخش است، فرد بايد در ارتباط با همسر هنرمندش بسيار با احتياط رفتار کند. بايد به آنها آزادي داد که بتوانند کارهايشان را انجام بدهند و نبايد دست و پا گيرشان شد.
او بسيار دوست داشت که هنرجويانش مرتب و وقت شناس باشند، حتي فرزند خودمان هم که جزو شاگردان کلاسش بود هيچ تفاوتي نداشت و وقتي کلاس شروع مي شد چه خودي چه غريبه، همه را يکسان مي ديد.
جوادي پور در رابطه با تابلو پرتره خودشان که توسط استاد کشيده شده و در اين نمايشگاه ديده ميشود، خاطره اي را اينگونه نقل کرد: من و محمود از جمع فاميل همديگر را ميشناختيم و او به دنبال اين بود که با من در مورد ازدواج صحبت کند، از من خواهش کرد تا براي طراحي يک پرتره به آتليه اش بروم. من به همراه دخترخاله ام به آتليه ميرفتيم و ايشان بر روي چهره من کار مي کرد. در نهايت آنقدر کار طراحي پرتره را کش داد تا ما يک مقدار بيشتر با هم آشنا شويم و در نهايت پيشنهاد ازدواج داد.
ما دراسفند ۱۳۴۲ ازدواج کرديم، فکر ميکنم بعد از ازدواج ما رنگ کارهايش بيشتر شد. نيوشا مي گويد اين رنگ به خاطر عشقي است که پدر به زندگي و ما داشت. من همه کارهاي ايشان را دوست داشتم و نمي توانم به هيچ يک از آنها ايرادي بگيرم.
وي در رابطه با کتاب چاپ شده از آثار محمود جوادي پور گفت: بعضي از هنرمندان در زمان حياتشان کتابشان را منتشر مي کنند ولي محمود جوادي پور با عزت نفسي داشت که نميخواست خودش را نشان دهد به همين خاطر بودکه دخترم بيشتر تلاش کردتا اين کتاب را منتشرکند. محمود خيلي برايش اهميت نداشت که ميخواهند برايش چه بکنند، او کار خودش را انجام مي داد. اين کتاب هم تنها با تلاش خانواده و با کمک نشر نظر گردهم آمد.
ابتدا محمود جوادي پور يک مقدار از اتفاقات مختلف زندگي اش را براي نيوشا توضيح داده بود ولي اين نيوشا بود که مدام روي آنها کار کرد؛ البته من هم تا حدي کمکش کردم تا در نهايت توانست با پشتيباني نشر نظر اين کتاب را منتشر کند.
خانم جوادي پور افزود: نيوشا حدودهفت سال درحال دوندگي بود، به مکانهاي مختلف مي رفت، مثلا به مونيخ رفت و درآنجا از آکادمي، پرس و جوکرده بود و عکس ها و خط هايي که استاد آنجا نوشته بودند را از بايگاني گرفت. اينجا هم با افراد مختلف به گفتگو نشست، با دانشکده در ارتباط بود و در نهايت کتاب را با همکاري توکا ملکي و آقاي بهمنپور در نشر نظر به چاپ رساندند.
چند ماه بعد از چاپ کتاب، شروع به برنامه ريزي براي برگزاري نمايشگاه آثار محمود از ۲۳ تا ۳۰ فروردين نمودند.
