سلسه مقالات خلاقیت (شماره 1)

خلاقیت و ما

به قلم علی فرامرزی


رشد روز افزون دانش بشر در ابعادی غیرقابل تجسم و درنوردیدن پهنه فرضیات و علم بوسیله ذهنیت خلاق او در همه عرصه ها، بسیاری از باورها و دست آوردهایش راچه در زمینه های تئوریک و یا تجربی به چالش های چندباره و یا هرروزه کشید و اغلب آنان را واژگونه و بعضا دگرگونه نموده و با چرائی بزرگ به دنبال جوابی نو هم چنان در جستجوست. چه بسیار از تعاریف و فرضیات متافیزیکی که سر در بینهایت هستی داشتند و اکنون به بند دانش تجربی انسان به تعریف آمده اند و چه انبوه دانش تازه یافته ای که سر بر بالین ناشناخته ها گذارده و محدودیت فهم فعلی بشر را پذیرفته و هم چنان برسوالات آدمی افزوده اند. شکی نیست که اگر نبود توان پرسش گری و گفتن چرایی این انبوه دست آوردها حاصل نمی آمد و بشر هم چنان برروی گاو آهن به عنوان بزرگترین توان تکنولوژیکی اش آواز هی هی سر میداد و بدور خود میچرخید.

در این بین پدیده خلاقیت از آن جمله نمودها و توانائی هائی بوده و هست که پیوسته هم منسوب به جهان بالا فرض گردیده و هم دنیای اینجایی تجلی گاه و عرصه حیاتش بوده و اکثرا آن را نعمتی منحصر به فرد برای گروه و طبقه ای خاص ذکر کرده اند، طبیعی است که باور چنین بوده که هنرمندان بیشترین سهم را از این ویژگی و نعمت برده باشند و در بسیاری موارد مشغولین به حرفه هنر خود نیز بر این تنور دمیده اند تا گرمتر گردد و احساس ویژه بودن و منحصر به فرد بودنشان تامین یافته تر. برای مردمانی با ویژگی های فرهنگی ما پذیرفتن اینکه خلاقیت یک نعمت خداداد است و بخش قلیلی از آن برخوردار میگردند و بقیه مردمان را از آن بهره ای نیست، بسیار باورپذیرتر و قابل قبول تر مینمود و انسان این سرزمینی را از بسیاری تلاش ها و کنکاش ها خلاص و او را از هرگونه مقایسه در این خصوص بی نیاز مینمود. و این گونه بود که ناگهان مردم مشرق زمینی سر برآورد و عرصه ای را پیش روی خود دید که با تکیه بر خلق نمودن و نوآوردن فاصله ای بعید را با او پیموده است. حیرت بدست آمده از این قیاس هنوز او را به تکاپوی تلاش و جبران مافات وانداشته و هم چنان گمان بسیاری بر این است که شاعری بابا طاهر و درک او از حکمت هستی بر اثر افتادن درحوض و غلطیدن در خنکای آب بروز و ظهور نموده است. انسان اینجائی کمتر از خود سئوال نموده پس چگونه است که در جغرافیائی دیگر از همین جهان هستی هر روزه این انبوه از خلاقیت را شاهد و ناظریم!؟ ما ندانستیم که خلاقیت آموختنی است و باتکیه بر توان و تلاش کسب میگردد و به چنگ می آید. البته که نعمتی است بیگانه با تنبلی و جدا افتاده از منیت به دور از کوشش. ما ندیدیم که آنان چگونه کار میکنند و با آن رابطه میسازند و از همین رهگذر به دانشی دست یافته اند که آموزش میدهد چه طور بیافرینند و چه طور خلق نمایند. امید که ما نیز بتوانیم بر گوشه هائی از این علم و تکنیک نظر افکنیم و توشه هائی برای امیدوار بودن، پرهیز از یاس و افزودن بر پیگیری بیابیم.

علی فرامرزی

logo-samandehi