«و من ديــدم…» در گالرى هفت ثمرافتتاح شد/ گزارش تصويري

«و من ديــدم…»  عنوان نمايشگاه گروهى هنرجويان سارا جعفــري در (آموزشگاه هنرهاى تجسمى حجـم سبـز) است. اين نمايشگاه از پنجم تا دهم خرداد ماه برپا خواهد بود.

به گزارش گالري آنلاين، گالري هفت ثمر از روز جمعه پنجم خرداد ماه ميزبان هنرجويان سارا جعفري شد و علاقه مندان ميتوانند تا دهم خرداد به آدرس مطهري، خ کوه نور، کوچه پنجم، شماره ۸ مراجعه نمايند.

در اين نمايشگاه که سرشار از عشق و ذوق و سليقه شاگردان و استاد بود، شما شاهد تنوع موضوعي و تکنيکي در مجموعه آثار هر يک از هنرمندان شرکت کننده هستيد، که اين خود گوياي مهارت استاد در پيش برد مهارت هر هنرجو با توجه به روش شخصي و ايده منحصر بفرد آنهاست. همچنين برگزاري چنين نمايشگاه گروهي در پايان دوره آموزشي مقدمات ورود هنرجويان به دنياي کار حرفه اي و جدي را فراهم ميکند.

آدرس سايت و اينستاگرام آموزشگاه حجم سبز:

www. hajmesabzamooz.com

instegram :hajmesabzamooz

لطف اين نمايشگاه با حضور اساتيدي همچون استاد محمد ابراهيم جعفري، استاد عباس مشهدي زاده و … دو چندان شد.

عباس مشهدي زاده دقايقي با کلام خود چنين عاشقانه معني لطافت و لذت را شرح داد و گفت:

چيزهايي وجود دارد که انسان از آنها لذت ميبرد، اين لذت ها ميتواند ديدني ها ، شنيدني ها ، داشتني ها باشد، ميتواند  پختني ها يا خوردني ها باشد، اينها با قضيه لذت هماهنگي ، هم جنسي و هم خواني دارد….

اگر شنيده باشيد ميگويند "بهجت خاطر"، "بهجت درون"، "بهجت روان"، اين چيزي است تلطيف شده تر، دوست داشتني تر و لطيف تر از لذت.

سپهري، دوست ما اينطور بود، هم زندگيش، هم کارهايش، هم شعرهايش، هم نقاشي هايش…

کسي به من گفت که معني اشعار سپهري چيست؟ گفتم نقاشي هايش را ببين، آن عکس همين شعر است، عکسها را که ديدي، بيا متن را بخوان و ببين چه ميگويد. اين ميتواند توضيح همان تصوير باشد، حالا درختانش باشد يا…

يا مثلا فرد ديگري مثل عباس کيارستمي که الان در دنيا، لطافت را در سينما پراکنده. سينما ميتواند به لطافت بپردازد … زماني که با من از خانه دوست کجاست صحبت ميکرد توي  چشمها و صورت اش اشتياق را مي ديدم.

اگر هم اشک وار بود اشک شوق بود. اين شوق از طريق لذت حاصل نمي شود، از طريق همان روان راضي ميشود، روان رضايت پيدا ميکند …

شما شعري از  هوشنگ ايراني ميخوانيد " به تو مي انديشم، به تو ها مي انديشم… " لذت دارد، يک لذت لطيف، نازک و دوست داشتني…

مشهدي زاده با تاکيد به لزوم تفکر در اين مفاهيم، ادامه داد:

تمام دوران تاريخ ادبيِ ما، حتي نگارگري هايمان اينطور بوده، قالي هايمان همين را گفته اند، گليم ها و زيلوهايمان نيز چنين گفتند، مثالي ميزنم؛  اگر فيلم گبه از محسن مخملباف را ديده باشيد، افراد  قاليبافي را نشان ميدهد که نقاشي و نقشه از قبل ندارند… اين نشانه اي با ارزش است، در ايل قشقايي وقتي يک دختر، گله را ميبرد بچراند، دستگاه "دار قالي" را هم ميبرد و همانجا گبه را مي بافد.

اگر يک بزش آنطرف تر بزغاله ميزايد، او تحت تاثير زايمان بزغاله رنگ انتخاب ميکند، خيلي ساده، خيلي راحت و خيلي دوست داشتني.

در ادامه نگاهي خواهيم داشت به مجموعه آثار و ايده هر يک از هنرمندان شرکت کننده در نمايشگاه:

مريم سيدي ، فوق ليسانس معماري است. او در مورد چگونگي شکل گيره ايده در کارهايش بيان کرد:

شروع شكل گيري ايده هاي من از فيلم بيوگرافي فريدا كاهلو بود و پرتره هايي که  نقاش از زندگي خودش کشيده است. پرتره هايي از رنج هايش كه در طول سال ها زندگي و خيانت هاي همسرش ديده بود.  فرم آينه كاري ها هم اقتباسي از كارهاي ايشون هست ، چرا که نقاش در بيشتر آثارش وقتي مي خواسته خودش را بکشد از درون آينه ميکشيده. من مي خواستم شادي ها و غم ‌هاي زنان را زمانيکه با منِ خودشان مواجه ميشوند به تصوير بكشم. تكنيك كارها چاپ با لينو و اكرليك و مداد رنگي و كلاژ است

در استيتمنت آثار اين هنرمند آمده است:

تنهايى گاه ويران كننده است

گاه دستى دارد كه ميگذارد روى گلويت و فشار ميدهد

به آينه نگاه ميكنم

دخترى با چشمانى نگاهم ميكند

تنهايى ويران كننده نيست

با چشمانش

با چشمانم

ويران نميشوم

ديگر هنرمند اين نمايشگاه سارا رضايت ، دانشجوي رشته صنايع دستي در دانشگاه هنر است . وي عضويت در انجمن علمي صنايع دستي و انجام نقاشي ديواري هاي دو دانشگاه ( دانشگاه ازاد واحد علوم دارويي-دانشگاه ازاد واحد علوم و فناوري نوين) و برگزاري چندين نمايشگاه گزوهي را در کارنامه خود دارد.

رضايت در مورد آثار خود توضيح داد: زير نظر استاد سارا جعفري كلاژ و تركيب مواد را آموختم و من در واقع سعي كردم  کارهايم را بصورت كانسپت شروع كنم و تمامي كار ها داري مفهوم خودشان هستند.

هدف من بيان انتقاد به موانع و تابو هايي كه زن با آنها درگير است. و تكنيك کارهايم نيز تركيب مواد مي باشد.

در استيتمنت آثار اين هنرمند آمده است:

در کوير تن

روياي آزادي ترک مي خورد

مي شکند

و با صداي شکستن

باور مي کند صداي سراب را

تجمل زرد، فراخوان زنجيرها و قلاده ها

مي شود قفسي از رنگ طلا …

گريزي نيست،

خيانت،

مهر عقدنامه ي تو را

از تاريخ بيرون مي کشد

هيچگاه رنگ زرد کهربايي را

در قاموس خيال و آرزو

آرام مخواه

و سفر از تو آغاز مي شود

قلمو را به رنگ رفتن آغشته کن

دل را به دريا بسپار

تا ماهي، وسعتي براي شنا تا ساحل رويا بيابد.

نگار مالک اشتر ديگر هنرمند اين نمايشگاه است. او فارغ تحصيل رشته ي طراحي پارچه از دانشگاه هنر تهران است و در مورد ايده خود در مجموعه آثاري که به نمايش گذاشته است بيان کرد: تکنيک کار ترکيب مواد است که با استفاده از کلاژ عکس و مقوا و مدادرنگي و راپيد و روان نويس سفيد و … انجام شده.

درمورد سبک کاري بايد بگويم که توجه اصلي من در همه ي کارهايم روي چشم ها  واغراق آن ها است. من بر اين باور هستم که چشم ها بازتابي از زندگي را در خود جاي ميدهند و افتادگي و خطوط دور چشم نمايان گر گذر زمان است.

شکل گيري اين آثار از جايي شروع شد که من به اين   فکر افتادم که يک عکس شايد به تنهايي نتواند درون آدمها را به نمايش بگذارد واز آنجا بود که با استفاده از کلاژ عکس ها ( همان طور که  در کارها نمايان است) عکس پرتره ها و تلفيق آن ها با کاشي هاي ايراني و با استفاده از تکنيک هاي گوناگون اين عکس هارا به حقيقت آن افراد نزديکتر کردم ، ارائه کار به صورت حجم به دليل ايجاد فضاي ايراني بوده است و همينطور که گفته شد چون عکس ها از بناهاي ايراني بودند ميخواستم که يادآور بناهاي ايراني نيز باشند.

در استيتمنت آثار اين هنرمند آمده است:

غم شادي ترس  رنج …..

همه در حال گذر است

 و  تو در چرخشي بي پايان به آن مي نگري

حقيقت….

آن کهنه ردپايي ست

که فراتر از تصويري ساده از واقعيت مي رود

و رخنه در وجود آدمي را

بر ديدگان تو به تصوير مي کشد

خطوطي نقش بسته بر ديدگانت

هم چون مسيري

تو را به لحظه هاي پرشتاب زندگي مي کشاند

و چشمان تو…

گويي حجم عظيم زندگي را در خود مي گنجاند

پرستو ضرابيه هنرمند ديگر حاضر در نمايشگاه ليسانس كارشناسى فرش از دانشگاه هنر تهران است و درمود موضوع آثار خود ميگويد:

ايده اصلى اين كاراكترها از دوره ى اول دانشجويى من شروع شد(سال ٨٨)، از آدم هايى كه به ناچار و يا به زور نتوانستندحرف بزنند و حتى اعتراض كنند. تا ديو شدند. اما حضور خودشان را حفظ كردند. به نظرم اينها آدم هاى بهت زده اى هستند و بزرگ بودن چشم ها، نداشتن دهان و شاخ هاى ديو مانندشون نشونه اين حالت است. تكنيك اين مجموعه نيز با مداد سياه و مداد رنگى روى كاغذ طراحى است.

در استيتمنت آثار اين هنرمند آمده است:

ديوها بد نيستند

شايد فقط آدم هايى هستند كه يك روزى،يك جايى دهانشان را گم كرده اند

آنها حرف نزدند

ديو شدند

اما ديوها بد نيستند

هنرمند ديگر نمايشگاه حانيه چاوشي، ديپلم گرافيك است. او  هنرجوي ترم ٥ صنايع دستي از دانشگاه هنر تهران مي باشد و اولين نمايشگاه خود را تجربه ميکند. تکنيک کارهاي او مونو پرينت و مدادرنگي است و در مورد آثار خود توضيح داد: اين مجموعه از طراحي هاي سريع و اسكيس وار گرفته شده كه آدمها سرگردان و در حال گذرند.

قبل از استفاده از تكنيك مونوپرينت اين طراحي ها به شكل هاي مختلفي در كارهايم بود و در كل هميشه در بافت ها و عكس هاي مختلف صورت ها و شكل هاي عجيبي ميديدم كه دوست داشتم آنها را با تكنيك هاي مختلف اجرا كنم طوري كه براي بقيه هم قابل ديدن شود.

بعد از اجراي اين طراحي ها با تكنيك مونوپرينت بافت ها،زمان و در حال گذر بودن را بيشتر در كارهايم تداعي كرد و همچنين شكل ها و آدمهاي مختلفم را در بافتهاي آن ميديدم و با مداد رنگي آنها  را درمي آوردم تا براي ديگران هم قابل رويت شود.

در استيتمنت آثار اين هنرمند آمده است:

رفتم…

رفتم…

تا انتهاي دوست داشتن…

تجربه بي پرده عشق در اعماق اقيانوس…

صداي جيغ ممتد در سرتا سر روز …

رفتم…

رفتم…

انگاه،

 مبهوت ديدم …

حديث رضايي با آثاري با مضمون " زن" هنرمند ديگري است که آثارش در اين نمايشگاه به نمايش در آمده است. او ديپلم گرافيک از هنرستان هنرهاي تجسمي دختران و ليسانس مرمت و احياء بناهاي تاريخي از دانشگاه آزاد است.

کارهاي وي در سبک انتزاعي مي باشد و با تکنيک اکريليک، آب مرکب، روانويس، مداد کار شده است.

کار سه لته اين هنرمند در نمايشگاه با اکريليک و روانويس کار شده است.

او در رابطه با موضوع آثار خود توضيح داد: من در اين نقاشي ها بيشتر خودم را خواستم به تصوير بکشم و در واقع بگويم همه نقاشي هاي من همينطور در مورد درد، اندوه و آلام يک زن … هستند.

در استيتمنت آثار اين هنرمند آمده است:

"نا گفته ها"

زمان مي گذرد

و من تا دور ها و دور ها

در گذشته مانده ام

خاطره ها اينطور مي خواهند

حرف هايي که مانند گچ در دلم رسوب کرده اند

سال ها آن مغز منجمد شده

تکامل روحم را در دالان هاي تاريک و هراس انگيز

آرام آرام محو مي کرد

و چيزي نماند

جز، جسم زخمي ام از ضربه هاي کوبنده

زخم هاي کهنه

و درد هاي کشنده

 

چشم هاي تنگ و آدم هاي خالي از انسانيت

که جسدهايشان در مرداب گنديده ست

و اين را نمي دانند که مرده اند

زمان مي گذرد

و من تا دور ها و دور ها در گذشته مانده ام

حديث رضايي

تهران _ تابستان ۱۳۹۴

امير چاوشي هنرمند ديگري است که در اين نمايشگاه حضور دارد او در رشته دانشگاهي فناوري اطلاعات it  تحصيل کرده و جواهر و سنگ شناس است.

٣ماه هست كه نزد استاد سارا جعفري در آموزشگاه حجم سبز مشغول  كار هنري است و يک اثر ويدئو آرت متاثراز نمايشگاه و حال و هواي كارهاي ديگر هنرمندان به نمايش در آورده است.

نيلوفر ايزدي، دانشجو کارشناسي صنايع دستي دانشگاه هنر تهران است و آثار او در اينم نمايشگاه حضور دارد.

در استيتمنت آثار اين هنرمند آمده است:
بيا ,از ديد من ببين،
شايد دليل ترس هايم را بفهمي،
زماني که موهايم رنگشان را از دست دادند
وتسخير بي درنگ ترس را ديدم.
خواستم بگويم،
اما چشمانم را بستم،
و رنگ زدم،
به موهايم،
به ترس هايم .

آدرس سايت و اينستاگرام آموزشگاه حجم سبز:

www. hajmesabzamooz.com

instegram :hajmesabzamooz

پیمایش به بالا