گالري زير زمين دستان شب گذشته ميزبان آثار امير سقراطي تحت عنوان "بسامدِ سکوت" شد. اين نمايشگاه تا دوازدهم خرداد ماه ادامه خواهد داشت. آثار اين هنرمن پيش از اين در بيست نمايشگاه انفرادي و دهها نمايشگاه گروهي به نمايش درآمدهاند.

امير سقراطي (م. ۱۳۵۸، رشت) از هنرمندان پرکار نسل خود است. او در کنار فعاليتهاي هنري، پژوهشهاي گستردهاي در زمينهي طراحي، کاريکاتور و نقاشي نموده که چندين نمونه از آنها را به صورت کتاب منتشر کرده است.

مجموعهي «بسامدِ سکوت» شامل آثاري از سال ۱۳۹۵ است. اين آثار همگي با تکنيک اکريليک روي مقوا اجرا شدهاند. سقراطي در توضيح استفاده از رنگ اکريليک سياه به عنوان نوعي ابزار طراحي در اين مجموعه ميگويد: «در مجموعهي «شطِّ رنج» (۱۳۹۲) با استفاده از قلمهاي سبک و تکنيک آبمرکب طراحي ميکردم، اما در مجموعهي اخير با قلمموهاي تختِ نقاشي و رنگ اکريليک سياه کار ميکنم. علت اين کار اين است که ميخواهم احساسات نقاشانهام را بيشتر بيان کنم. اين آثار نيز در امتداد نقاشيهايم است. تکرنگ بودن کارها بيشتر وامدار بداههپردازي، بيانمندي و سيالبودن است.»

سقراطي دربارهي درونمايه و رويکرد در اين آثار ميگويد: «در حال حاضر بيشتر خودم را در فضاهاي غيرانتزاعي تعريف ميکنم. من از کاريکاتور که در بسياري مواقع سوژه را در تعليق و بدون دخالت عوامل بيروني نشان ميدهد تأثير زيادي گرفتهام. کاراکترهايم در تنهايي ديده ميشوند و حضورشان حاصل نوعي بداههپردازي و بازي تصويري است. رنج بشري از درونمايههاي ثابت آثارم است. مجموعهي «شطِّ رنج» (۱۳۹۲) بر رنجهاي بشر تمرکز داشت، اما در «خط رنج» (۱۳۹۴) ديدم که اين جهان نيست که بر انسان رنج وارد ميکند، بلکه رنج حاصل گفتوگوي دروني انسان با خودش است.»
نصرتا… مسلميان دربارهي اين آثار ميگويد: «سقراطي امکانات طراحي را ميشناسد: اين آثار به ويژه قدرت طراحي و شناخت امير سقراطي از امکانات طراحي را نشان ميدهند که اين موضوع براي من بسيار جالب بود. در آثارش نشانهها علاوه بر بيان خود، از موقعيت نشانه خارج ميشوند. امير سقراطي به عنوان هنرمند ذهن منسجمي دارد. او از بستري که در کاريکاتور داشت به سمت نقاشي حرکت کرده است و به همين دليل فضاي آثار کنوني او بيشتر از آنکه عناصر کاريکاتور در آن ديده شود گروتسک است. در نهايت بايد گفت ذهنيت نقاشي اين هنرمند سيال است و…»
علي نصير دربارهي «بسامدِ سکوت» مينويسد: «طراحيهاي امير سقراطي معجوني از درهمآميختگي جهاني طنزگونه با نگرانيهايي ناشناس و ديرين که بر خطوطي سيال و جاري، گاه صيقل نخورده اما هميشه پرشتاب بر مرز باريک بين پژواک احساس شخصي و انعکاس اجتماعي در حرکت است را به ما نشان ميدهد. بين جهان من و جهان بيرون…»

در استيتمنت اين نمايشگاه آمده است:
بسامدِ سکوت
بي هيچ ترسي از ندانستن ها و وراي واهمۀ دانسته هاي اجباري، نقاشي و طراحي جوابي به سوالاتي است که نمي خواهم بپرسم اما وجود دارند. طرح ها يکي پس از ديگري نقش مي بندند و من با خودم و جهاني که مرا پوشانده است شجاعانه و بي واهمه روبرو مي شوم. برون ريزي اثر هنري، پس زدن پوششي است که مرا در برگرفته است. کاويدن خودم و رسيدن به حقيقتي است که زير خروارها فکر مدفون است. من بي هيچ سختي و مرارتي کار مي کنم. در واقع کار کردن را تماشا مي کنم. سکوت مي کنم و کارها جان مي گيرند. کارهايي پُر انرژي، اکسپرسيو و جاندار که اما از منبع سکوت مي آيند. سکوت رازگشا و راهگشاست، سکوت مي کنم، و بدون هيچ فکر قبلي، خط ها را دنبال مي کنم که چگونه بخش هاي زيرين افکارم را برملا مي کند.
براي من نقاشي کشيدن و طراحي کردن راهي براي ارتباط بي واسطه با ناخودآگاهم است. راهي براي خاموش کردن ذهن طوفاني ام. بي ايدگي و بي فکري، رهايي است؛ فرصتي براي شناخت بهتر خود است. در زير هجوم افکار بي رحم، ديدن ناخودآگاه خويش، خواه زيبا و خواه زشت، راهي براي نزديک شدن به وسعت بي کرانه ي آگاهي است. کاري که هر روز تماشايش مي کنم.








