مجموعه عکس معلوليت و خشونت در چشمانِ قربانيانِ زن

به گزارش سرويس عکاسي گالري آنلاين به نقل از عکس آنلاين ، بليندا ميسون (Blinds Mson) عکاس زن استراليايي است که از سال 1998 تمرکز خود را بر روي عکاسي از مسائلي که به لحاظ اجتماعي تابو محسوب مي شوند گذاشته است و همچنين مسائلي که بسيار شخصي هستند و در نتيجه‌ي مشکلات دردناکي ايجاد شده‌اند. او در سال 2008 به خاطر مجموعه‌ي «چهار نسل» برنده‌ي جايزه ي موران شد.

اشک‌هاي بي‌اعتبار: ويکي ويلکينسون مادر دو فرزند است که مجبور شد چهار سال در يک مرکز بهزيستي زندگي کند چون امکانات نگهداري در خانه براي او موجود نبود. او طي اين مدت مورد سوء‌استفاده و بي‌توجهي قرار گرفت و همين تجربيات سخت او را مجبور به فرار از آنجا کرد. ويکي اکنون در شپرتون با همسر جديدش در حال زندگي‌ست.

اشک گمنام: او به عنوان يک کودک معلول بارها مورد آزار جنسي قرار گرفت. اکنون مدتي است که ديگر توسط آزاردهندگان مورد اذيت و آزار قرار نمي‌گيرد بدان خاطر که اين ضربات رواني او را مجبور مي‌کند تا خود را از ديد همگان مخفي کند.

زياد خشنود نيست: جِين رُزنگرِيو از شش‌ماهگي در موسسات مختلف زندگي کرده است، مکان‌هايي که او آنها را همچون زندان توصيف مي‌کند. از شش‌ماهگي تا اکنون که 21 سالش است، او بارها مورد آزار جنسي قرار گرفته است. او اکنون در خانه‌ي خودش زندگي مي‌کند و چون پرنده‌اي آزاد در حال فراموش کردن همه‌ي آن 20 سال است.

گمنام هويدا: او شاهد قتل پسر هشت‌ماه اش در دستان همسر سابقش بوده است. در ادامه او به افسردگي حاد دچار مي‌شود. او اکنون صاحب سه فرزند است و به همراه خانواده‌ي جديدش سعي دارد تا زندگي‌اش را از نو بسازد. او از گذشته چنين مي گويد: با من شبيه يک انسان برخورد نشد. بيشتر شبيه يک حيوان به نظر مي رسيدم. از همه‌ي اسنها خسته شده بودم. آنکسي که دوستش داشتم تنها در حال فريب دادن من بود. براي همين به مواد روي آوردم. اما اکنون همه‌ي آن اتفاقات بد گذشته است من در حال غلبه بر آن چيزهايي هستم که زندگي به سوي من پرتاب کرده بود.

آشکار: آنجي بارکر چنين مي‌گويد: آنچه من در طول زمان بازپروري خود دريافته‌ام اين است که من همان هستم که هستم، چه شما دوست داشته باشيد چه نه. هيچ چيز نمي تواند مرا تغيير دهد. من قصد ندارد تغيير کنم؛ براي هيچکس. در 16 سالگي زندگي آنجي براي هميشه تغيير کرد. او بعد از مدرسه توسط دوست پسر سابقش آنقدر کتک خورد که تا نزديکي مرگ پيش رفت. او دچار صدمات جدي مغزي شد و براي سه سال بستري شد.

آسيب غير عمد:  او نيز ترجيح داده تا گمنام باقي بماند. اين‌بار همسرش آزار دهنده‌ي او بوده است. يک سرباز که آنقدر او را کتک زد تا اينکه به علت آسيب مغزي او را راهي بيمارستان کرد. اکنون تنها 30 ساله است. او قرباني اضطراب و اختلالات همسرش شد و اين صدمات را آسيب‌هاي غير عمد در نتيجه‌ي اختلالات همسرش نام گذاري کردند.

پیمایش به بالا