کفش، لذت و درد؛ ۱۰ جفت کفش تاريخي / گزارش تصويري



 

سندل طلايي، حدود ۳۰ قبل از ميلاد تا ۳۰۰ بعد از ميلاد

 

کفش همواره نماد مهمي از موقعيت اجتماعي صاحب آن بوده است. حتي در دوران باستان نيز چنين بود و يک مورد برجسته آن اين سندل هايي است که از دوران حکومت روم در مصر باستان به جا مانده که از جنس پاپيروس ساخته شده اند. اين سندل ها که با ورقه هاي طلايي و با شکل برگ مرسوم در نقوش رومي تزيين شده اند بسيار ظريف و زيبا هستند ولي با مشخصات و شکل واقعي پاي انسان تناسب چنداني ندارند.
 در نتيجه مي توان گفت که اين پاپوش هاي جذاب ولي فانتزي جزو اولين نمونه ها از سنت قديمي طراحي و ساخت کفش هايي است که به دلايل گوناگون راحتي و شکل پاي ما را به هم ريختند. معمولا کفش هاي گرانبها و شاخص به همان اندازه اي که جذاب و لذتبخش‌اند به پوشنده آن درد شديدي تحميل مي کنند.

 


 

موجاري طلايي ۱۷۹۰-۱۸۲۰

اين جفت موجاري (پاپوش سنتي شمال هند و پاکستان) که به احتمال زياد در حيدرآباد هند ساخته شده، چنان مجلل است که سندل طلايي مصر باستان در مقابل آن ساده جلوه مي کند.
 روکش چرمي آن کاملا با طلاکاري پوشيده شد و گلوي آن علاوه بر طلاکاري با جواهرات گرانبهايي مثل الماس و ياقوت تزيين شده است.
 کيفيت ساخت آن چنان عالي است که شايد زماني متعلق به يکي از سلاطين آصفيه (نظام) در حيدرآباد هند بوده، هر چند در عين حال به نظر مي رسد که هيچگاه پوشيده نشده است.
 هر کسي که اين کفش را سفارش داده يا صاحب آن بوده، قصد داشته ثروت و قدرت بيکران خود را در قالب اين پاپوش به رخ ديگران بکشد.


 

کفش هاي باله سرخ رنگ ۱۹۴۸

 

کفش علاوه بر نماد قدرت و ثروت مي تواند مورد و يک شيء فانتزي باشد. کفش در طول تاريخ در افسانه ها و داستان‌هاي پريان نقش مهمي داشته و به عنوان مثال سيندرلا وقتي که کفش بلورين را مي پوشد به يک پرنسس بدل مي شود.
 داستان بسيار قديمي‌تري شبيه به ماجراي سيندرلا وجود دارد که سابقه آن به قرن اول ميلادي بازمي گردد و شخصيت‌هاي آن حاکم مصر و يک دختر برده يوناني اند و يک آزمايش کفش نيز در آن نقش مهمي دارد.
 اين کفش هاي باله سرخ رنگ از جنس ساتن ابريشمي و چرم براي بازي مويرا شيرر در فيلم "کفش هاي قرمز" محصول ۱۹۴۸ و به کارگرداني مايکل پاول و امريک پرسبرگر دوخته شدند.
 داستان اين فيلم اقتباسي آزاد است از داستاني از هانس کريستين اندرسن.



 

پولونه ( پاپوش کراکوفي) ۱۳۷۵-۱۴۰۰

 

در قرون وسطي اهل مد در اروپا به کفش پاشنه بلند علاقه اي نشان نمي دادند. ولي عاشق کفش هايي بودند که نوک بسيار باريک و درازي داشت، مثل اين مورد که از چرم و براي استفاده معمولي ساخته شده است.
 باتوجه به اينکه اشراف و درباريان آن دوره معمولا کفش هايي از جنس مخمل و ساتن به پا مي کردند، مي توان حدس زد که اين نمونه چرمي متعلق به فردي از طبقه متوسط بوده است.
 تب ديوانه واري براي اين مدل کفش در اواخر قرن چهاردهم سراسر اروپا را در برگرفت و نامهاي مختلفي براي آن استفاده مي شد، از جمله پولونه (که در زبان فرانسه به معني لهستاني است) و يا کراکوفي (از شهر کراکوف.)
 براي اينکه نوک باريک و دراز اين کفش ها شکل خود را از دست ندهد آن را با نوعي خزه پر کرده و نوک آن را به طرف بالا لوله مي کردند تا راه رفتن با آن ساده تر شود. با اين وجود کفش هاي راحتي نبودند و پوشندگان آن از درد ميخچه و ورم انگشت بزرگ پايشان شکايت مي کردند.

 


 

دمپايي چوبي حمام

 

از اوايل قرن شانزدهم زنان و مردان هنگام رفتن به حمام هاي عمومي که در قلمرو امپراطوري عثماني رواج داشت، از اين دمپايي هاي چوبي با پاشنه هاي بسيار بلند استفاده مي کردند که در زبان عربي به آن "قباقيب" گفته مي شد.
 در آن دوران رفتن به حمام هاي عمومي جزيي از زندگي عادي مردم بود و در ابتداي کار اين دمپايي ها براي يک نياز عملي، يعني بالا نگاه داشتن پاي مردم از کف داغ، لغزنده و کثيف حمام ها ساخته شدند.
 ولي به مرور زمان ضرورت هاي عملي در پيشگاه مد قرباني شد و يک نمونه شاخص آن اين "قباقيب" بسيار پاشنه بلند است که در قرن نوزدهم در مصر ساخته شده است. با سخاوت تمام با قطعات فلز و صدف منبت‌کاري شده اند و با پاشنه هايي به ارتفاع ۲۸.۵ سانتي متر مرتفع ترين کفش هاي موجود در نمايشگاه موزه ويکتوريا و آلبرت شهر لندن هستند.

 


 

کفش‌هاي پاشنه بلند گيلي ۱۹۹۳

 

با وجودي که قرن ها قبل دمپايي هاي چوبي مخصوص حمام نشان داده بود که کفش هاي پاشنه چيز تازه اي نيستند، يک جفت کفش پاشنه بلند ديگر شهرت فراواني کسب کرد.
 اين کفش هاي پاشنه بلند که توسط ويوين وستوود، طراح مد مشهور بريتانيايي و در سال ۱۹۹۳ طراحي شدند، نام خود را از کفش هاي مخصوص رقاصان گيليک (در اسکاتلند) به عاريه گرفته و از جنس چرم و ابريشم آبي ساخته شده است.
 نائومي کمبل، مدل معروف بريتانيايي که در نمايش مد پاريس آنها را پوشيده بود نتوانست خود را کنترل کند و روي صحنه زمين خورد.
 اين حادثه صحنه ماندگاري در نمايش مد و يادآور برجسته اي است از اينکه گاهي اوقات برخي از زنان در راه مد حاضرند پا در چه کفش هايي کنند و چه رنجي ببرند.

 


 

کفش دست‌دوز بروگ

 

هر طرفدار سريال Sex and the City مي داند که کفش‌هاي طراحان برجسته‌اي مانند مانولو بلانيک، بسيار گران قيمت‌اند.
 کفش هاي مردانه دست دوز هم گاهي اوقات ممکن است قيمت سرسام آوري داشته باشند.
 مثلا يک جفت کفش سفارشي مدل آکسفورد ممکن است بيش از ۳۰۰۰ پوند تمام شود.
 اين جفت کفش بروگ توسط شرکت خياطي و کفاشي معروف بريتانيايي به نام "نيو اند لينگوود" و با استفاده از ورقه هاي چرم پوست گوساله موجود در يک کشتي دانمارکي که در سال ۱۷۸۹ غرق شده دوخته شده است.
 با وجودي که عمر چرم چند صد سال بود، ولي چون در پارچه اي ضد آب پيچيده شده بود، سالم مانده بود.
 ساخت و دوخت يک جفت کفش لوکس مثل اين نمونه مي تواند بسيار پيچيده و از ۲۰۰ مرحله تکنيکي ويژه بگذرد.

 


 

چکمه هاي ساق کوتاه خز ۱۹۴۳

 

گاهي اوقات مي توان کفش هاي لوکس و مدل‌هاي سطح بالا را با کارآيي و راحتي ترکيب کرد. اين جفت چکمه ساق کوتاه در سالهاي جنگ جهاني دوم ساخته شده است.
 شهروندي لندني شالي از پوست سمور و دو کت چرمي، يکي به رنگ قرمز و ديگري از پوست پلنگ آمريکايي را پيش کفاش خود در محله کنزينگون برد و از او خواست که از آنها برايش يک کفش بدوزد. اين جفت کفش در دوران کمبود و جيره بندي شديد سالهاي جنگ قاعدتا خيلي عجيب به نظر مي رسيد.
 يکي از مسئولان نمايشگاه کفش در موزه ويکتوريا و آلبرت مي گويد: "کمي تجملي‌اند و پاشنه آنها هم کمي بلند است. ولي نکته جالب اين است که درست وسط جنگ کسي به فکر افتاد که چيز جالب و تازه اي خلق کند و به اين خاطر سه قطعه گرانبها از لباس هاي خود را فدا کرد. براي من اين جالب‌ترين جفت از کفش هاي نمايشگاه است."

 


 

يک جفت گتا ۱۸۸۰-۱۹۹۰

 

کفش سلاح مهمي در زرادخانه فريبندگي و هوس است. به عنوان مثال در تابلوي ادوار مانه به نام المپيا سال ۱۸۶۳ ، روسپي کاملا برهنه است و به غير از روباني مشکي به دور گردنش و يک دمپايي پاشنه بلند بر پاي چپش، چيز ديگري بر تن ندارد.
 در ژاپن دوران فئوداليسم، روسپيان سطح بالا اين مدل کفش هاي سنتي به نام گتا را مي پوشيدند. اين نمونه مشخص که از ابريشم و چوب لاک الکلي ساخته شده، با پاشنه هاي ۲۰ سانتي متري اش ترکيبي است از دم پايي هاي حمام دوران عثماني، دم پايي هاي لاي انگشتي امروزي و کفش‌هاي آسمانخراشي.
 دليلش اين بود که با پوشيدن اين کفش ها زنان مجبور مي شدند هنگام خراميدن هر پاي خود را با چرخش ملايمي جلوي پاي ديگر بگذارند و در اين حالت مردان مي توانستند زيبايي و مشخصات بدن آنها را دقيق تر تشخيص دهند.

 


 

سندل بلترامي ايملدا مارکوس ۱۹۸۷-۱۹۹۲

هيچ نمايشگاه کفشي بدون اشاره به ايملدا مارکوس، بيوه ديکتاتور سابق فيليپين که به خريد و جمع آوري کفش معتاد بود کامل نخواهد شد.
 همسر مارکوس متولد ۱۹۲۹ در دوران حيات خود بيش از سه هزار جفت کفش خريد که يک مورد آن اين کفش هاي شيک، ظريف و پاشنه بلند تابستاني‌اند.
 اين کفش کار بلترامي طراح مد ايتاليايي است و با تور دوزي به رنگ مشکي و سنگ هاي بيرنگ تزيين شده است.
 همسر مارکوس، کفه داخلي هر دو کفش را امضا کرده و در موزه کفش باتا نگهداري مي شوند. بيوه مارکوس نماد علاقه ديوانه وار به کفش است که باعث مي شود بعضي از ما و به خصوص گردآورندگان حرفه اي فقط براي تماشا و لذت بردن از يک جفت کفش آن را بخرند.

پیمایش به بالا