وقتي قرار باشد از «جوزف مالورد ويليام تِرنِر»، نقاش چيرهدست بريتانيايي صحبت کنيم، دو ويژگي در آثار او بيش از سايرين بارز است: نور و مقياس. تابش نور در اتمسفر نقاشيهاي او به نحوي است که گويي پتويي از نور ساير اجزا نقاشي را ميپوشاند. نگاه او به مقياس طوري است که مردم جهان نقاشيهاي او در احاطه با طبيعت، سازههاي باستاني و کشتيهاي عظيم به موجوداتي کوچک بدل ميشوند.

به گزارش گالري آنلاين به نقل از ايسنا، به نظر ميرسد که زندگي براي «ترنر» به يکباره و با در نظر گرفتن کوه و انسان، آسمان و اقيانوس به طور يکسان و همچون يک انتزاع سمفونيک از زمان و مکان به هم پيوسته در نور تجلي پيدا ميکند.
در ادامه به چند مورد از نقاشيهاي قابل توجه او ميپردازيم:

خودنگاره
فهرست نقاشيهاي قابلتوجه «ترنر» با يکي از نخستين نقاشيهاي «جوزف مالورد ويليام ترنر» آغاز ميشود که در آن خود «ترنر» سوژه نقاشي است. او در سال ۱۷۷۵ از والديني از طبقه متوسط پايين در خانهاي کوچک در لندن واقع در انگلستان به دنيا آمد. زندگي و خود «ترنر» نيز مانند نقاشيهايي که خلق کرد، رنگارنگ بود. با در نظر گرفتن مسير پر فراز و نشيب زندگي «جي. ام. دبليو. ترنر» همچون فاجعهاي که براي مادرش رخ داد و مخالفت او با سبکهاي هنري پذيرفتهشده، اين هنرمند در نهايت به يکي از تاثيرگذارترين نقاشان تبديل شد.

ماهيگيران در دريا
در اين نقاشي رنگ روغن حس نااميدي وجود دارد که به بيننده القاء ميشود. وقتي در اين نقاشي فوقالعاده غمانگيز غرق ميشويم، شبيه رويا يا کابوسي به نظر ميرسد که چيز زيادي از آن را به ياد نميآوريم. در زندگي، اغلب احساس ميکنيم که به سمت سرنوشتهاي نامشخصي ميرويم که مملو از نگرانيهايي هستند که مانند آبهاي سياه اطراف کشتي به تصوير کشيده شده در اين نقاشي، ما را احاطه کرده است. «ترنر» که مدت کوتاهي پس از اتمام اين شاهکار، بستري شدن مادرش در بيمارستان ديوانگان سنت لوک را تجربه کرد، با احساس تنهايي و اضطراب عجين شد.
به لطف به کارگيري ماهرانه نور و اتمسفر در اين نقاشي ماه شبيه يک نورافکن شبحآلود مشرف به يک قايق ماهيگيري کوچک پر از ماهيگيران به تصوير کشيده شده است. در حقيقت کشتيهاي روي اقيانوس، مضموني است که «ترنر» در بسياري از آثار خود به آن پرداخته است. کشتي اين نقاشي توسط امواجي پرهياهو در حال حرکت است و درون آن يک فانوس کم نور وجود دارد که گرماي ضعيفي را براي مرداني که دور آن جمع شدهاند، فراهم کرده است. لبههاي نقاشي آرام و تقريباً سياه است، چراکه ماهيگيران يک قايق مشابه را در شب دنبال ميکنند.

طوفان برف
به کارگيري عنصر مقياس در تابلوهاي نقاشي ميتواند در به تصوير کشيدن قدرت تاثيرگذار باشد. براي مثال، در پرترهها، فردي که به تصوير کشيده ميشود بخش اعظمي از تابلو نقاشي را به خود اختصاص ميدهد و از اين رو فضاي کمتري براي جزئيات پسزمينه باقي ميماند.
بنابراين «ترنر» در نقاشي که توسط يکي از بزرگترين رهبران نظامي در تاريخ باستان استفاده کرده است، چطور از عنصر مقياس استفاده کرده است؟
در اين نقاشي ارتش بزرگ «هانيبال» به گونهاي به تصوير کشيده شده است که گويي در دهان طوفان سياه به دام افتاده است. برف نور خورشيد را گرفته است و نور طلايي آفتاب جاي خود را به رنگ نارنجي کدر خواهد داد. برف سفيد مرگبار بهزودي در کوههاي آلپ ميخروشد تا همه چيز را از بين ببرد. خود شخصيت «هانيبال» را به سختي از بين ساير مرداني که شباهت زيادي به صخرهها دارند، ميتوان تشخيص داد. ترنر از طريق وسعت طوفان و کوهها، ضعف انسان ها را در حضور نيروي طبيعت به نمايش ميگذارد.

سوختن مجلس بريتانيا
ما در نقاشي «سوختن مجلس اعيان و عوام» شاهد يک تراژدي در دنياي پيشرفته و متمدن لندن هستيم.
«ترنر» به طور گستردهاي با جنبش هنر رمانتيک مرتبط است، اما بسياري او را نخستين نقاش مدرنيست نيز ميدانند. چيزي که در مورد اين نقاشي بسيار مدرن به نظر ميرسد، ترکيبي از نور در جو است که شکل نارنجي متضاد پررنگي را ايجاد کرده است.

رم مدرن
اين نقاشي که به زيبايي با استفاده از ترکيب رنگ پاستلي خلق شده است، چشماندازي از «رُم» واقع در ايتاليا را در يک صبح ايدهال به تصوير ميکشد. ستونهاي بزرگ ويرانههاي باستاني، جايي که روزگاري مجمع بزرگ رُم بود، در اين نقاشي در کنار بزهايي که از سنگپايههاي عظيم آن بالا ميروند، به تصوير کشيده شدهاند.
در اين تابلو منظره شهر به همراه آميزهاي از معماري قديمي و جديد و مه صبحگاهي که آن را فرا گرفته است، خيرهکننده به نظر ميرسد. در اين نقاشي شاهد ظهور نوعي معماري جديد باروک هستيم. کليساي کاتوليک از «کلوسئوم» باستاني بلندتر است. به عبارتي ديگر گذر زمان در جريان است.

باران، بخار و سرعت
همانطور که احتمالا تا الان متوجه شدهايد، نقاشيهاي «ترنر» تجربه لايهاي از تماشاي يک اثر هنري را به مخاطب ارائه ميکنند. ما در ابتدا نقاشي را به عنوان يک ترکيب کلي تماشا ميکنيم، وقتي نگاه نزديکتري به آن بيندازيم، جهاني به مراتب آشناتر و جزئيات بيشتري را مشاهده ميکنيم.
قطاري سياه مانند تيري فولادي که از ناکاجاآباد شليک شده است، به سمت ما ميتازد. در اين ترکيببندي يک ماهيگير در يک قايق در رودخانهاي زير پل به چشم ميخورد. مردم در سواحل رودخانه تقريباً شبيه روح به نظر ميرسند، چراکه جو نقاشي و نور فضايي انتزاعي را به وجود آورده است.
