بني صدر که در سال ۱۹۷۶ در تهران به دنيا آمده، در سال ۱۹۸۸ به همراه خانواده اش از ايران مهاجرت کرد و آنها پس از ترکيه، در کاليفرنياي آمريکا اقامت گزيدند. او در سال ۲۰۰۰ به نيويورک مهاجرت کرد و تا به امروز در آنجا کار مي کند.

علاقه او به هنر از کودکي شکل گرفت. بني صدر در گفت و گو با بي بي فارسي مي گويد: "از آن موقعي که يادم مي آيد کار هنري مي کردم و وقتي به مدرسه هنري رفتم در مديوم هاي مختلفي کار کردم و سرانجام نقاشي شد حرفه ام. نقاشي مديومي است که بيشتر از بقيه با من ارتباط برقرار مي کند و به من اين امکان را مي دهد که هر چه را مي خواهم بگويم در رضايت بخش ترين شکل بيان کنم.�
نقاشي هاي نمايشگاه تازه او در دو سال اخير خلق شده اند و رنگ روغناند. بزرگ ترين اثر او از لحاظ ابعاد در اين نمايشگاه عرضه شده؛ با هفت متر طول.

اين آثار عمدتاً ترکيبي از فيگوراتيو و آبستره هستند که در چشم اندازهاي تخيلي شکل گرفته اند و با رنگ آميزي هاي غالباً شاد و سرزنده، چشم مخاطب را به خود جلب مي کنند. در اين نقاشي ها از اسطوره تا تاريخ، از خدايان تا انسان، و از اتوموبيل تا زندگي روزمره را به شکلي انتزاعي مي توان جست و جو کرد.
در عين حال حس درگيري و نبرد در آنها موج مي زند. مي توان غالب اين آثار را به عنوان تمثيلي از نبرد خير و شر فرض گرفت که در بستر آسمان/ زمين شکل مي گيرند

با اين حال مضمون اين نقاشي ها مي توانند به شکل هاي مختلف تاويل شوند و لزوماً مخاطب با يک مضمون مشخص روبرو نيست. شايد ايراد اين آثار هم به همين نکته برمي گردد: ذهن نقاش روايتگر درگيري اي است که خود پاسخي براي آن ندارد. نداشتن پاسخ البته ايراد نيست، اما نحوه بيان آن گاه شکل مغشوشي به خود مي گيرد و مخاطب را سردرگم مي کند.
او معتقد است: "مردم از چيزي که نمي فهمند مي ترسند اما هنرمند بايد در فضاي خالي گام بردارد- در فضاي ناشناخته. فضاي ناشناخته جايي است که ارزش کشف کردن را دارد."
شايد از اين روست که ارتباط مضموني خاصي بين نقاشي ها نمي توان يافت:"هر نقاشي اين نمايشگاه خودش يک فصل است و در درون هر نقاشي داستاني هست در درون داستاني ديگر."
زمان و مکان مفهوم انتزاعي اي در کارهاي او مي يابند و تاريخ و اسطوره به معناي تلويحي در آنها وجود دارند. عنوان نمايشگاه تازه بني صدر- که اولين نمايشگاهش در لندن محسوب مي شود- "با هم" (At Once) است که عنوان نامعمولي به نظر مي رسد.

خودش مي گويد: "وقتي درباره کارهايم حرف مي زنم، اين لغت را بسيار به کار مي گيرم. هميشه مي خواهم که در آثارم همزمان چيزهاي مختلفي وجود داشته باشد. دمدمي مزاجي و در عين حال همگرايي را دوست دارم. نوعي حس بي زماني و بي مکاني به کارهايم مي دهد که در هر زمان و مکاني مي توانند وجود داشته باشند و نه فقط در يک زمان و مکان…"
تاثيرپذيري بني صدر را مي توان در آثار هنرمندان شناخته شده مختلفي جست و جو کرد؛ از واسيلي کاندينسکي تا گرهارد ريشتر. اما آشکارا بيشترين تاثيرپذيري او از ميناتورهاي ايراني است.
خودش مي گويد: "هميشه به نقاشي هاي مينياتور ايراني علاقه مند بودم و هستم؛ رنگ آميزي و اين که چطور فضا را به کار مي گيرند. اين که داستان هاي مختلفي دارند و اين واقعيت که تخيل نقش بسيار مهمي در خلق آنها دارد."
تاثير سينما و موسيقي و کتاب مصور را هم در برخي از آثار مي توان جست و جو کرد اما خودش در بروشور نمايشگاه آثارش را به شدت مرتبط با صدا مي خواند؛ صداهايي که از زمان کودکي و بمباران در زمان جنگ ايران و عراق برايش مهم شدند و او صداي بمب ها و موشک ها را نقاشي مي کرد: "وقتي که کار روي يک نقاشي را شروع مي کنم، هميشه بر اساس يک صداي دروني است. به محض اين که قلم مو را به دست مي گيرم صداها شروع مي شوند و من نقاشي را بر اساس اين صداها يي که مي شنوم طرح ريزي مي کنم. اين قدرتي است که تمام نقاشي را هدايت مي کند و کمک مي کند که خلق کنم و همه چيز را در کنار هم قرار بدهم.�
